اما در حالی که فیلمهای Guardians of the Galaxy همه چیز را دارند، قسمت تاریکتر آنها واقعاً تاریک نیست. پرواز. 3 قطعاً سوزن را در جهت درستی در این عدم تعادل با پسزمینه تازه افشا شده Rocket و برخی دیگر از جنایات High Evolutionary حرکت داد.
محصولات مورد بحث در اینجا به طور مستقل توسط ویراستاران ما انتخاب شده اند. در صورت خرید چیزی که در سایت ما مشخص شده است، GameSpot ممکن است سهمی از درآمد را دریافت کند.
تا جایی که به من مربوط می شود، شرم آور است. اما او اکنون رئیس دی سی است، پس هرگز نگویید هرگز.
خیلی خوب است که آنها این همه پول را به او دادند تا این فیلم های واقعاً جالب را بسازد، اما شرم آور است که ببینیم او اینقدر خود را محدود می کند. و با اکران فیلم سوپرمن، بعید به نظر می رسد که گان با رتبه R به این زودی ها بازگردد.
آن را با The Suicide Squad مقایسه کنید، فیلمی که گان در نهایت برای اجرای استودیو دی سی از آن استفاده کرد.
در طول این قسمت از فیلم، ستاره-ارباب و سحابی در Counter-Earth هستند، این آینه عجیب سیاره ما که توسط انسان های حیوانی High Evolutionary در آن زندگی می کنند. و پیتر می خواهد با ماشینی به پایگاه High Evolutionary برود.
من سعی نمی کنم وانمود کنم که نگهبانان کهکشان باید گروهی از متحدان خود را به عنوان یک شوخی طولانی بکشند. اما دلیل لذت بردن من از این صحنه، ضربه احساسی بسیار پیچیده آن است. این قطعاً چند لایه از پیچیدگی احساسی فراتر از آن چیزی است که اکثر فیلمهای با بودجه کلان، از جمله فیلمهای مارول، تلاش میکنند، زیرا تحریک احساسات بزرگ در بینندگان میتواند خطرناک باشد.
اما خارج از فلاش بک های Rocket، از پرداختن به چیزهای واقعا بدی که در اینجا می گذرد اجتناب می کند. مثلاً به محض اینکه Counter-Earth نابود شد، فیلم به نوعی فراموش می کند که این اتفاق افتاده است. اغلب چیزی ناراحتکننده را اذیت میکند، اما قبل از اینکه بتوانید هر چیز شنیع را که گان برای عبور از سانسورچیهای دیزنی تلاش کرد، پردازش کنید، قطع میشود.
صحنه خنده دار است و نمونه ای از شخصیتی است که از کلمات خود استفاده می کند تا دقیقاً احساس خود را در آن زمان بیان کند. Guardians of the Galaxy Vol. 3 لحظاتی دارد که موفق میشود به آن سطح از صداقت دست یابد – مانند داستان آسیبدیدۀ Rocket که قبلاً ذکر شد. اما برای اکثر فیلم، نسخه جیمز گان را دریافت می کنیم که برای بازاریابی انبوه فیلتر شده است.
Guardians of the Galaxy Vol. با این حال، 3 تلاش بسیار خوبی بود. خیلی نزدیک تر از دو فیلم اول است که می توانم بگویم Full Gunn. داستان منشأ راکت بهویژه ما را در یک زنگ عاطفی قرار میدهد و در عین حال کمی از جیبیهای هیجانانگیز وجودی با آن حیوانات سایبرپانک آشفتهای که High Evolutionary خلق کردهاند به ما میدهد.
کویل علاوه بر این که نمیتواند ماشین را براند، مشکل دیگری هم دارد که فوریتر است: سحابی نمیتواند در ماشین را باز کند. کویل به او میگوید دکمه کناری را فشار دهد، که این کار را میکند – اما او انتظار دارد که مانند تمام درهای علمی تخیلی که قبلاً به آن عادت کرده باز شود. وقتی از او می پرسد که الان باید چه کار کند، یک کویل خشمگین فقط می گوید: “در لعنتی را باز کن!”
اگر این به اندازه کافی آشفته نمی شد، خط پانچ واقعی (گوت پانچ لاین؟) لحظه ای بعد می آید زمانی که رهبر مقاومت با بازی آلیس براگا، قتل عام را با آن نگاهی بسیار دردناک و شگفت زده بررسی می کند. دوربین برای لحظه ای در نمای نزدیک روی او می ماند – سخت است که رنجی را که براگا می فروشد احساس نکنی.
در اواسط فیلم دی سی گان، صحنه ای وجود دارد که در آن قهرمانان ما – که وظیفه نجات ریک فلگ را بر عهده دارند – در یک اردوگاه نظامی مبارزه می کنند و هرکسی را که ملاقات می کنند به شیوه های فزاینده ای وحشتناک و نفرت انگیز سلاخی می کنند. و در پایان صحنه، آنها وارد چادری می شوند که فلگ در آن قرار دارد – و معلوم می شود که او نبود اسیر بودن، چون اردوگاه مقاومت پر از بچه های خوب بود.
متأسفانه هیچ نسخه ای از این صحنه وجود ندارد که بتواند در فیلم Guardians of the Galaxy نقش داشته باشد. حتی با کنار گذاشتن غم و زبان – عوامل خاصی که مستحق امتیاز R هستند – مارول اجازه نمیدهد شخصیتهای قهرمان با خوشحالی افراد بیگناه را به قتل برسانند، حتی در صورت سوءتفاهم. بیشترین چیزی که MCU می تواند با آن مقابله کند، آسیب جانبی ناشی از اقدامات پلیس ابرقهرمانی است، مانند افتتاحیه کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی. اما کشتار واقعی و عمدی مردم بیگناه؟ راکت راکون ممکن است در مورد آن شوخی کند، اما نگهبانان به آنجا نمی روند.
آیا این چیز بدی است؟ به هیچ وجه. PG-13 جیمز گان هنوز هم بهتر از اکثر فیلمسازان MCU در این سمت از رایان کوگلر است. دو فیلم آخر Guardians به طور خاص به طرز خیره کننده ای زیبا و از نظر بصری تخیلی بودند به گونه ای که هیچ گوشه ای از فرانچایز نمی توانست با آن برابری کند. MCU بهتر است زیرا جیمز گان در آن نقش داشت.
و سپس، پس از افشای این که قهرمانان داستان بهتازگی گروهی از متحدان خود را سلاخی کردهاند، باید شاهد شکنجههای عاطفی باشیم. گان صورت ما را در آن می مالد.
از طرف دیگر، یکی از صحنه های مورد علاقه من در جلد. 3 زمانی است که پیتر با Nebula سوار شد و اولین بمب افافکن MCU را انداخت. صحنه با شکوه بود، و در واقع دقیقاً همان صداقت احساسی را دارد که من از فیلم های گان می خواهم.
این صحنه برای من قله جیمز گان است. ما این سکانس دیوانه وار بیمار را با Bloodsport و Peacemaker دریافت میکنیم که مدام تلاش میکنند تا با قتلهایی که به طور فزایندهای پیچیده، جالب، و گرافیکی خشونتآمیز روبهرو شوند، حتی با وجود اینکه کم کم مشخص میشود که شاید آنها آدمهای بدی نیستند – آنها به یک خانم شلیک میکنند. در حال شستن لباس ها، و یک مرد برهنه که به تازگی از رختخواب بیرون آمده بود، در میان دیگر افراد غیرتهدید کننده.
آن طور که من آن را می بینم، جیمز گان دو حالت موضوعی اصلی دارد: نیهیلیستی شاد و ایده آلیستی ناب. شاید برای برخی عجیب به نظر برسد، اما این دو جنبه آنقدر با هم هماهنگ می شوند که اغلب اشتباه می شوند، مانند کره بادام زمینی و ژله. برای به دست آوردن تجربه کامل جیمز گان، به هر دو نیاز دارید.
تحریریه مجله بازی یک گیمر