فرض کنید می خواهید بدانید نقاشی معروف مونالیزا در چه سالی کشیده شده است. اگر یک دایره المعارف هنری در دسترس دارید، برای پاسخ به مدخل لئوناردو داوینچی (1503 پس از میلاد) مراجعه کنید. 1503 پس از میلاد تنها چیزی نیست که در مورد این نقاشی خواهید آموخت. اما با مرور این دایره المعارف، اطلاعات دیگری در مورد تاریخ تولد داوینچی، محل تولد و سایر اطلاعات مرتبط نیز خواهید یافت.
اما اگر به جای دایره المعارف، که این روزها احتمال آن بسیار بیشتر است، تلفن هوشمند و اینترنت داشتید، به سادگی در گوگل سرچ می کردید: «سال مونالیزا» و پاسخ سوال زیر نوار جستجو نمایش داده می شد. . بنابراین در عصر اینترنت و جستجوی گوگل، پاسخ هر یک از سوالات خود را به صورت مشخص و طبقه بندی شده دریافت می کنیم و عموماً در معرض اطلاعات مرتبط اضافی قرار نمی گیریم.
در واقع، هر چه بیشتر از خدماتی مانند گوگل استفاده کنیم، مغز ما بیشتر دنیا را مانند اطلاعات نمایه شده دسته بندی می کند. موتور جستجوی گوگل که 24 سال پیش متولد شد، نه تنها شکل جهان را تغییر داده است. همچنین دید ما از جهان و نحوه ذخیره اطلاعات در مغزمان را تغییر داده است.
همه ما جستجوی گوگل را به دلیل سادگی آن دوست داریم. کافی است بدون نظم و احترام خاصی برای گرامر چند کلمه مرتبط با موضوع مورد نظر را تایپ کنید و موتور جستجوی بسیار قدرتمند و هوشمند گوگل در کسری از ثانیه آنچه را که به دنبال آن هستید را به شما نشان می دهد. این نتایج گاهی آنقدر متعدد و متنوع هستند که یافتن دقیقاً آنچه می خواهید دشوار می شود. برای حل این مشکل روش ها و ترفندهایی وجود دارد که جستجو در گوگل را آسان تر و دقیق تر می کند و الگوی جستجو و دسته بندی اطلاعات را در مغز ما تغییر می دهد.