نقد و بررسی فیلم Rebel Moon 2 (Rebel Moon 2) | فاجعه زک اسنایدر را کامل کنید

Rebel Moon Part 2: The Scargiver ثابت می کند که فیلم اول فقط بد نبود، بلکه امضای زک اسنایدر است.

مقالات مرتبط:

Rebel Moon Part 1: A Child of Fire قرار بود شروع یک سریال علمی تخیلی به سبک جنگ ستارگان برای نتفلیکس باشد. حالا نوبت به دنباله است که نشان دهد این فیلم تکالیف خود را انجام داده و حالا قرار است دنباله آن شروع یک داستان حماسی در کهکشان باشد. اما آیا داستان قسمت اول را به خاطر دارید؟ شاید فراموش کردی درست است که اپیزود اول سعی می‌کند زمینه داستان را فراهم کند، اما با شروع Rebel Moon 2، متوجه می‌شویم که اسنایدر واقعاً می‌توانست دو اپیزود را در یک قسمت انجام دهد و هر آنچه را که باید در مورد داستان اول بدانیم در قسمت اول یاد می‌گیریم. . یک ساعت و قسمت دوم دوباره تکرار می شود.

قسمت اول فیلم ماه سرکش علاوه بر اینکه صحنه های اکشن فیلم جذابیت چندانی ندارد، از مشکلات عدیده ای مانند فیلمنامه، دیالوگ ها و بازی ضعیف رنج می برد. نگران نباشید، همه این مسائل و مشکلات در قسمت دوم فیلم به شدت برمی گردد و حتی برخی از این مسائل را بیشتر می بینیم. فیلم می خواهد سرآغاز دنیای جدیدی باشد. دنیایی که می‌خواهد جنگ ستارگان باشد و یک دنیای علمی تخیلی اصلی که در آن تهدیدی مرگبار مانند امپراتوری کهکشانی تهدید می‌شود.

سوفیا بوتلا در نقش کورا در Rebel Moon قسمت 2: Scar

ایده کلی فیلم کلیشه ای است و قبلاً آن را در فیلم های جنگ ستارگان، ارباب حلقه ها و حتی اخیراً Dune دیده بودیم، اما چنین ایده ای همیشه می تواند با نتیجه خوب و جالبی کار کند. اما مشکل اینجاست که خود زک اسنایدر دقیقا نمی داند چه هویتی به دنیای خود بدهد. مشکلی که در قسمت اول می دانستیم در اینجا به اوج خود رسیده است زیرا با فیلمی روبرو هستیم که در واقع هویت مشخص و مستقلی ندارد و اسنایدر فقط برای ساختن دنیای خود به سراغ سریال های دیگر رفته و از هر کدام قطعه ای می گیرد. .

زک اسنایدر با استفاده از اسلوموشن شدید در صحنه‌های اکشن Rebel Moon 2 ضربه بزرگی به Rebel Moon 2 زد.

اگرچه این فیلم در ابتدا به عنوان یک اثر دو قسمتی تعریف می شود، اما در کمال تعجب، داستان آن به هیچ وجه پیشرفت نمی کند و از سوی دیگر می خواهد زمینه ای برای اتفاقات آینده ایجاد کند. این در حالی است که داستان در این دو قسمت چندان جلو نمی رود و در پایان قسمت دوم فقط می دانیم که داستان چگونه ادامه خواهد داشت. در واقع احساس اولیه این است که قسمت اول فقط یک پایلوت بود و قسمت دوم قرار است ادامه داستان باشد.

بخوانید  بسط Final Fantasy 16 به معنای افزایش سختی و گره زدن به پایان بود

یا بهتر است بگوییم، اگر قسمت 1 فیلم اصلی بود، قسمت 2 مانند یک بسته جایزه برای اضافه کردن پایان و جنگی است که از قسمت 1 حذف شده بود به نسخه اصلی. چنین احساسی برای چنین فیلمی واقعاً بد است و اگر سایر فیلمسازان در آینده به دنبال چنین رویکردی باشند، ممکن است نگران کننده باشد. در پایان، ما در مورد دو فیلم صحبت می کنیم که در اصل یک فیلم به دو فیلم تقسیم می شود.

جنگ در قسمت 2 Rebel Moon: The Scargiver وارد شهر می شود

چنین انتخابی برای تقسیم فیلم به دو قسمت واقعاً یک تصمیم احمقانه است و اسنایدر به راحتی و به بهترین شکل ممکن به فیلم خود نزدیک شد و این مشکل بسیار آگاهانه بود. اما فیلم می توانست این زمان اضافی را به قسمت های دیگر اختصاص دهد. به عنوان مثال، بخش زیادی از نیمه اول به محصول گندم اختصاص دارد و اهمیت آن بارها توسط شخصیت ها ذکر شده است، اما در پایان فیلم متوجه می شویم که در تمام این مدت چقدر غیرضروری و بی اهمیت بوده است. که اسنایدر واقعاً به فیلمنامه و نوشته‌اش اهمیتی نمی‌دهد. در واقع، فیلم به جای صرف بیش از نیمی از زمان خود بر روی صحنه های کاملا خسته کننده و زائد، می توانست به جای پرداختن به داستان ها و شخصیت های کاملاً تک بعدی، بیشتر به داستان و شخصیت ها بپردازد.

اسنایدر در طول فیلم با چنان بن بست در شخصیت پردازی مواجه می شود که تصمیم می گیرد با بیان داستان شب قبل از جنگ از این بن بست خارج شود تا بتوانیم با گذشته شخصیت ها آشنا شویم و بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. اما این موضوع زمانی واقعا جواب می دهد که شخصیت در طول فیلم واقعاً شکل گرفته باشد، به گونه ای که فقط با بیان یکی دو خاطره نگران سرنوشت هر شخصیت باشیم و از طرفی این داستان ها به شکلی کاملا ضعیف روایت شوند.

ناشناس بودن ممکن است تنها مشکل Rebel Moon Part 2: The Scargiver نباشد، اما ممکن است بزرگترین مشکل فیلم باشد. در پایان فیلم می‌خواهد شروع جدیدی را نشان دهد که در آن شخصیت اصلی داستان حالا با گذشته تاریک خود روبرو خواهد شد و دقیقاً در این نقطه، تماشاگر نمی‌تواند واقعاً از صحبت‌های شخصیت‌ها هیجان زده شود. چون واقعا در این دیالوگ ها احساس پوچی می کند و این حس و هیجان در من بیننده ایجاد نمی شود.

Rebel Moon قسمت 2: صحنه اکشن Scargiver

از سوی دیگر، فیلم شخصیت‌ها و گروهی شرور را نیز دارد که نمی‌توانند باعث شوند که من از آنها متنفر باشم یا احساس کنم که آنها واقعاً به اندازه فیلم اول یک تهدید هستند. در طول این دو فیلم، این گروه بارها به بدترین شکل ممکن شکست می خورند و کمترین آسیب را وارد می کنند. اسنایدر برای اینکه آنها را به عنوان یک تهدید واقعی نشان دهد، بار دیگر به صحنه های فلش بک متوسل شد تا نشان دهد که چقدر شیطانی و خطرناک هستند، اما در واقعیت و در خود فیلم خیلی راحت و با بیشترین ضرر ممکن شکست می خورند.

بخوانید  پیوستن تهیه‌کننده سری رزیدنت اویل به شرکت چینی NetEase

قبل از اینکه داستان به دو قسمت تقسیم شود، دو قسمت از ماه شورشی می توانست در یک فیلم ارائه شود

آنها قرار است بر امپراتوری جنگ ستارگان حکومت کنند، اما در عوض به دشمنان آموزش دیده قهرمانان فیلم تبدیل می شوند. با این حال فیلم مشکلات دیگری دارد که در قسمت اول هم وجود داشت و در نهایت زک اسنایدر در اینجا عملاً تلاشی برای حل سناریو یا دیالوگ های فیلم نکرد و همان مشکلات قسمت اول به قوت خود باقی است. ما مدام دیالوگ های بسیار سطحی می بینیم، همانطور که در مورد قسمت اول گفتم، گویی به هوش مصنوعی داده شده که چنین دیالوگ های ضعیف و سطحی ارائه کند.

اما تاریخ گذشته اسنایدر نیز نشان می دهد که وجود چنین گفتگوهایی غیرعادی نیست. در گذشته با انتخاب نمایندگان مناسب و شناخته شده می توانست این مشکلات را تا حدودی پوشش دهد و این گونه مشکلات کمتر به چشم می آمد اما اینجا خبری از حضور گسترده بازیگران درجه یک نیست و این همان چیزی است که باعث می شود این مشکلات بیشتر به چشم بیاید و البته ممکن است در قسمت اول نیز شاهد مشکلاتی با بازیگران باشیم و فقط این مشکل دوباره در قسمت دوم فیلم ظاهر می شود.

میخائیل هایسمن در Rebel Moon قسمت 2: Scar

البته به طور کلی نمی توان مشکلات فیلم را به گردن بازیگران انداخت و بی شک فیلمنامه نقش مهمی در شروع بازی دارد، اما در نهایت انتخاب خود بازیگران نیز محل بحث است و بسیاری از آنها واقعا برای نقش آنها مناسب نیست. البته انتخاب فیلم های اسنایدر همیشه محل بحث بوده است، اما حداقل در گذشته طوری عمل می کرد که طرفداران و مدافعان زیادی داشت که حداقل در اینجا اینطور نیست.

در واقع، به نظر می رسد که تمرکز اسنایدر در Rebel Moon 2 بیشتر بر جذب بازیگرانی با تنوع نژادی و جنسیتی بوده است و کیفیت و مناسب بودن آنها در درجه دوم اهمیت قرار داشته است. اما به هر حال اسنایدر از همان فیلم اول به ما وعده یک جنگ بزرگ و حماسی را داد و این وعده در نهایت در ساعت پایانی فیلم محقق شد. در واقع اگر ساعت اول فیلم را حذف کنیم، ساعت دوم فیلم بسیار قابل تحمل تر می شود و اگر واقعاً از آن انتظاری نداشته باشید، می توانید یک ساعت از صحنه های جذاب فیلم لذت ببرید.

بخوانید  بازی رومیزی Horizon Zero Dawn تقریبا 30 درصد تخفیف دارد

اما صحنه‌های اکشن فیلم واقعاً خالی از ایراد نیستند و اسنایدر به شیوه‌ی خودش به کیفیت آن‌ها دست یافته است. اسنایدر همیشه علاقه زیادی به استفاده از صحنه های اسلوموشن دارد و همانطور که انتظار می رود در این فیلم آن را می بینیم، اما مشکل دقیقا کجاست؟ آیا استفاده از این صحنه ها نکته منفی محسوب می شود؟ به طور کلی پاسخ منفی است و این صحنه ها می توانند به کیفیت فیلم کمک شایانی کنند و با استفاده درست و در جای مناسب برخی صحنه ها را بهبود ببخشند.

شخصیت روبات با صداپیشگی آنتونی هاپکینز در Rebel Moon Part 2: The Scargiver

اما مشکل دقیقاً از جایی شروع می‌شود که زک اسنایدر از اسلوموشن در صحنه‌های اکشن فیلم به شکلی افراطی و غیرمنطقی استفاده کرد. در واقع، اسنایدر هر جا که می رفت از اسلوموشن استفاده می کرد و آنقدر زیاد بود که در حین تماشای آن احساس کردم فیلم واقعاً اسلوموشن است. در واقع، اگرچه این تم از نظر ظاهری جذاب است، اما استفاده بیش از حد از آن واقعا آزاردهنده است و اسنایدر با زیاده روی در آن آسیب بزرگی به فیلمش وارد کرده است.

در واقع اسنایدر نیز مانند مایکل بی که علاقه شدیدی به انفجارهای بزرگ دارد، در صحنه های اکشن فیلم هایش به اسلوموشن علاقه زیادی پیدا کرده است و به نظر می رسد که فعلاً قرار نیست آن را نادیده بگیرد. او حتی در صحنه های اکشن فیلم هم اغراق کرد و همین باعث شد که شاهد چند صحنه کاملا فراموش نشدنی باشیم که بعد از پایان فیلم به کلی از ذهنمان پاک می شود. صحنه‌های اکشن می‌توانست فیلم را نجات دهد، اما در نهایت جسد مرده فیلم بودند.

Rebel Moon Part 2: The Scargiver یک پایان فاجعه دو قسمتی است. فیلم در هیچ زمینه ای پیشرفتی ندارد و در یک ساعت اول فقط شاهد ارائه یک قسمت کاملا خسته کننده و اضافی هستیم و در نهایت با یک نبرد طولانی با حرکات آهسته زیاد روبرو می شویم که زک اسنایدر هم اکنون فیلمش را به حرکت در می آورد و مجموعه جدید خود را به سمت. یک فاجعه دو قسمتی، «ماه سرکش» تنها شروع یک داستان را روایت می کند، اما دو فیلم اول اضافی و به شدت ضعیف هستند.

منبع

تحریریه مجله بازی یک گیمر