Ereban: Shadow Legacy در چیزی که به نظر می رسد یک جانشین معنوی برای Aragami 2016 باشد، شما را به سایه ای مرگبار تبدیل می کند که می تواند با تاریکی یکی شود: مامور مخفی کاری نهایی. این بازی کاملاً چالش مورد نیاز برای تکمیل موفقیت آمیز یک بازی مخفی کاری را ارائه نمی دهد، با این حال، به عنوان اولین ترفندی که یاد می گیرید، کل بازی را بدون هیچ مشکلی پشت سر خواهید گذاشت. در بخش پلتفرم بسیار بهتر عمل میکند، و در حالی که شخصیتهایش میتوانستند ظاهر شوند، دنیای علمی تخیلی آیندهنگر که در آن زندگی میکنند با مناظر رنگارنگ و بریدههای داستانی جذاب پرورش داده میشود.
همانطور که از نام آن پیداست، ترفند اصلی Shadow Legacy استفاده از سایه ها است. شما به عنوان آیاانا، آخرین نفر از اربانان عنوان بازی می کنید، مردمی که دارای توانایی ذاتی برای یکی شدن و دستکاری سایه ها هستند. آیانا با استفاده از قابلیت ترکیب سایهها، میتواند در سایهها غرق شود تا از کنار دشمنان عبور کند، دزدکی روی دیوارها برود و اجسام را از بین ببرد، و شما را تشویق کند که به سایهها بچسبید، جایی که کمربند ابزار شما قویتر است. در کنار این تواناییهای سایه، آیانا دارای مجموعهای از ابزارهای پیشرفته است – برخی هنوز مانند یک پالس پیشاهنگی مفید هستند که دشمنان و اشیاء را از طریق دیوارها نشان میدهد، در حالی که برخی دیگر بیشتر موقعیتدار هستند مانند مینهایی که اهداف را بیهوش میکنند – که بدون توجه به وضعیت نوری کار میکنند.
در ابتدا، فکر میکردم که این فرصتها و استراتژیهای فراوانی را برای دشمنان مخفیانه گذشته فراهم میکند، که بیشتر آنها Ayana را در یک ضربه از بین میبرند. انواع مختلفی از دشمنان برای از بین بردن او وجود دارد: دشمنان معمولی تهدید چندانی فراتر از چراغ قوه ای که برای از بین بردن تاریکی شما حمل می کنند، ایجاد نمی کنند، اما ماهرترین تک تیراندازها می توانند شما را از دور تشخیص دهند و droids مخفیانه می توانند شما را شناسایی کنند. نامرئی می تواند روز شما را خراب کند، اگر برای جستجوی درخشش گویا وقت نگذارید. و سپس دشمنان انسانی هستند که به جای یک معضل گیم پلی، یک معضل اخلاقی ایجاد می کنند – در حالی که دشمنان مکانیکی شبیه به دروید که بر هر سطح تسلط دارند، می توانند بدون مجازات کشته شوند، کشتن کارگران انسانی زنده و نفس گیر تأثیر منفی بر روی افراد خواهد داشت. اخلاق آیانا و دیگران درک او (که کمی بعد به آن خواهم پرداخت).
متأسفانه، توانایی طبیعی آیانا برای ترکیب شدن در سایه ها و عبور از نامرئی بسیار قدرتمند است، در واقع آنقدر قدرتمند است که واقعاً نیازی به تکیه بر هیچ چیز دیگری ندارید. دشمنان نیز خیلی باهوش نیستند، بنابراین به راحتی می توان از آنها اجتناب کرد، حتی اگر فقط به ترکیب سایه تکیه کنید. این بدان معنی است که در واقع بسیار آسان است که از طریق کل بازی بدون دیده شدن یا متوسل شدن به کشتار مرگبار انسان ها، آن را به یک بازی مخفی کاری تبدیل کنید که به اندازه کافی مخالفت خود را با Challenge ایجاد نمی کند تا در هنگام حرکت در جهان انتقادی فکر کنید. تهدید. همچنین هیچ تنظیمات دشواری برای باهوشتر کردن یا بیشتر کردن دشمنان وجود ندارد، اگرچه میتوانید تعداد راهنماهای محیطی را که در هر سطح ظاهر میشوند تنظیم کنید (مثلاً لامپهای بنفش یا رنگ بنفش که مسیر کلی را به شما میگویند). مثال).
Shadow Legacy شما را با نمایی وسوسهانگیز از آنچه که میتواند در فصل سوم خود باشد اذیت میکند، به طور خلاصه از سطوح مخفی کاری خطی خود رهایی مییابد تا به شما زمین بازی بدهد که در آن میتوانید مجموعهای از ماموریتها را به هر ترتیبی در یک منطقه باز انجام دهید. در این فضای باز، به جای اینکه توسط یک چالش خطی تر هدایت شوید، انتخاب بیشتری در نحوه نزدیک شدن به هر ماموریت دارید. اشتباهات تأثیر شدیدتری دارند زیرا شما از یک منطقه به منطقه دیگر حرکت نمی کنید: این یک مکان بزرگ و متصل است، که در آن اعمال شما می تواند گلوله برفی داشته باشد و اثرات ناخواسته ای ایجاد کند. مجموعه ای از توانایی ها و ابزارهای آیانا نیز در این سطح بسیار مفیدتر است. دوربین های دوچشمی که برای شناسایی و نقشه برداری از حرکات دشمن استفاده می شود در یک فضای باز غول پیکر بسیار مفیدتر از آزمایشگاه های بسته یا در خیابان های شهر هستند. با این حال، بازی دیگر هرگز آن فرمت را انتخاب نمیکند، و با انجام این کار، من را به آنچه میتوانست بود امیدوار کرد.
به اعتبار بازی، نیمه پشتی Shadow Legacy دارای عناصر خلاقانه ای از منظر پلتفرمینگ است، با یک بخش خاص که به خاطر چالشی که برای من داشت دوست داشتم و تشویقم کرد تا از همه چیزهایی که تا آن مرحله یاد گرفته بودم استفاده کنم. . -دستکش ریتم از ترکیب سایهها میتوان برای بیرون آمدن از سایهها برای انجام پرشهای غیرممکن یا تعامل با محیط برای حل پازلهای ساده استفاده کرد – مهارتهایی که برای چالشهایی که با پیشرفت بازی پیچیدهتر و پیچیدهتر میشوند. اگرچه Shadow Legacy یک بازی مخفی کاری عالی نیست، اما پلتفرمر خوبی است. عناصر محیطی مجموعهای از سایهها را ایجاد میکنند – برخی به شکل عجیب و غریب، برخی دیگر حرکت میکنند، و حتی بیشتر از آنها میتوان تغییر داد – و فهمیدن چگونگی دستیابی به یک پلتفرم خارج از مسیر، گاهی به خودی خود یک پازل است، که پیچیدهتر و بیشتر ایجاد میشود. با توجه به استقامت سنج مرتبط با آمیختگی سایه ایانا برای حل کردن، سودمند است. نه تنها باید بفهمید که کدام سایه ها را می خواهید حرکت دهید، دنبال کنید یا بپرید، بلکه به طور کلی باید این کار را به موقع انجام دهید.
Shadow Legacy در خدمت این چالشهای پلتفرمینگ، دارای تنوع رنگارنگی از مکانها، از یک پاسگاه بیابانی تا یک کارخانه خودپایدار است. مورد علاقه من یک خیابان شهری است که به زندگی انسانی اشاره می کند که زمانی در آن زندگی می کرد، اکنون بدون هیچ گونه حرکتی به جز پهپادهای خودگردانی که در خیابان ها گشت می زنند و قول می دهند بهترین کار را انجام می دهند. گرافیتی و متن های پراکنده ضبط شده به کاهش روزافزون استقلال در میان شهروندان اشاره دارد که منجر به تصاحب شرکت هایی می شود که نوید زندگی بهتر را به همه می دادند. آنقدر سطح عجیبی است که توسط غروب خورشید قاب شده است که سایه به آرامی به خیابان حمله می کند. به نظر می رسد مناسب است که آیاانا از همین سایه ها برای مبارزه با نگهبانانی که در جستجوی او هستند استفاده می کند، به موازات این واقعیت که تلاش های رژیم ستمشاهی نمی تواند مقاومت را متوقف کند – آنها آنقدر زندگی را از این بلوک بیرون کشیده اند. دیگر راهی برای زندگی نیست جان به گزارش آیانا به مقامات، فقط ماشین های احمقانه و آسان برای فریب دادن.
هدایت آیاا از طریق این چالش ها داستانی است که واقعاً هیچ وقت برای نفس کشیدن ندارد. آیاانا در ابتدا توسط یک نهاد تحت کنترل هوش مصنوعی که مصمم بود از قدرت خود برای هدفی نامعلوم استفاده کند، گرفتار شد، به زودی متوجه میشود که با مقاومت به دنبال رهایی از استبداد شرکتی کار میکند. آیانا با شنیدن این که آنها تروریستی بیش نیستند، تمایلی به همکاری با آنها ندارد، اما موافقت می کند که از مهارت های منحصر به فرد خود برای کمک به آنها استفاده کند، به شرطی که گروه هر آنچه را که در مورد مردم اربان می دانند به او بدهد. در اینجا مضامین روایی جالب و البته آشنا وجود دارد، اما Shadow Legacy آنها را از بین میبرد – آیاانا بهطور قابل توجهی به سرعت مقاومت را در دست میگیرد، برای مثال، علیرغم اینکه هیچ کاتالیزوری برای این کار به او داده نشده است.
در فصل سوم بازی، به آیانا هشدار داده می شود که از انسان ها در امان باشد تا اتهامات تروریستی بودن اعضای مقاومت را کاهش دهد. این سیستم اخلاقی بازی است و رنگ طرح آیانا را به رنگ سفید روشن یا بنفش شیطانی تغییر میدهد که بستگی به این دارد که چگونه او را به عنوان خونخواهی بازی میکنید. تا آنجا که من می توانم بگویم، پیامدهای این فقط برای یک لحظه کوچک در سطح نهایی بازی تأثیر می گذارد – این یک نتیجه روایی چندانی نیست.
در برخی از نقاط داستان، آیانا می تواند قدرت سایه خود را افزایش دهد و شما می توانید انتخاب کنید که شاخه های جدید را در یکی از دو درخت مهارت باز کنید یا نه. یکی از شاخه ها به سمت توانایی های غیر کشنده مانند محافظت از قدم های شما متمایل است، در حالی که شاخه دیگر مهارت هایی را انتخاب می کند که شما را به قاتل بهتری تبدیل می کند، مانند مخفی کردن اجساد برای اینکه اقدامات شما کشف نشود. این باعث می شود تا مقداری بازی مجدد سرگرم کننده باشد زیرا باز کردن قفل هر دو شاخه در یک playthrough غیرممکن است، اما باز هم Shadow Fusion بسیار قوی است. قدرتهای جدید جالب هستند، اما من هرگز مجبور به استفاده از آنها نشدم، زیرا ترکیب سایهها باعث میشود که به راحتی از یک سطح بدون لکهبینی عبور کنیم. مطمئناً من یک مسابقه غیر کشنده را انتخاب کردم. این امکان وجود دارد که اگر هدفم بازی بود که در آن هر چیزی را که حرکت میکرد میکشیدم، باید بیشتر به قدرتهایی تکیه میکردم که اجساد را پنهان میکنند یا چندین دشمن را به طور همزمان میکشند تا به نگهبانان هشدار ندهم که مشکلی وجود دارد.
Ereban: Shadow Legacy برای من جای عجیبی دارد. به عنوان یک بازی مخفی کاری، به ندرت من را به چالش می کشید، و شخصیت شخصیت Ayana را به یک پونی تک ترفندی تقلیل می داد که می توانست هر بار با همان مهارت ترکیب سایه ها از کنار هر هدفی بگذرد. اما به عنوان یک بازی پلتفرم، Shadow Legacy از پازلهای سرگرمکنندهای استفاده میکند که حل آنها به طور فزایندهای پیچیده و ارزشمند میشوند. من هرگز نتوانستم با سفر آیانا در برابر اربابان خودمختار که قصد نابودی یک تمدن کامل را داشتند ارتباط برقرار کنم، اما از بالا رفتن از دیوارها و انفجار از تاریکی بسیار لذت بردم، تلاش کردم پرش هایم را با حرکت یک آسیاب بادی و حرکت آسیاب بادی هماهنگ کنم. سایه دوار آن ریخته می شود. این لحظات گزنده آنهایی هستند که به من چسبیدند، نه دوازدهمین باری که از کنار یک دروید ناآگاه می گذرم.