این نیز بر داستان تأثیر میگذارد، زیرا احتمالاً با توجه به اینکه خواستگاری نسبت به پیشرفت داستان شما بیتفاوت به نظر میرسد، آن را خارج از نظم پخش میکنید – اگرچه میتوانید با انتخاب مأموریتهای خاص با زمان انتظار احتمالاً طولانیتر، آن را نادیده بگیرید. در نتیجه، داستان چیزی بیشتر از یک داستان پسزمینه به نظر میرسد، اگرچه بازی دوست دارد گاهی شما را وارد صحنههای کات سین کند. برای بازیکنانی که هواداران Warhammer را وارد این تجربه میکنند، شرط میبندم که از آن بهره بیشتری ببرند، اما برای دیگران این احساس خارج از زمینه است و میتوان آن را نادیده گرفت.
هر کلاسی با معاوضههایی مانند این همراه است، که از شما میخواهد متحدان خود را با نقاط قوت خود تقویت کنید تا نقاط ضعف آنها را بپوشانید، همانطور که بازیهای عالی از این نوع باید به آن اشاره کنند. به طور هوشمندانه، زره شما تنها زمانی پر می شود که در نزدیکی متحدان خود باشید، که بُعد جدیدی به نحوه مجازات این نوع بازی برای گرگ های تنها می بخشد.
تکمیل ماموریت ها و چالش ها برای شما پول و مواد به دست می آورد و با آنها می توانید سلاح های جدید بخرید یا حتی با ارتقاء به کلاس های سلاح جدید، ساختار شخصیت خود را به شدت تغییر دهید – در نهایت فقط می توانید دو سلاح را تجهیز کنید – که به خوبی در کنار هم کار می کند. مهارتها و امتیازاتی که با ارتقای هر شخصیت به سطح 30 قفل خواهید کرد. من یک ساخت بسیار رضایتبخش ایجاد کردم که به من این امکان را میداد که ذخایر مهمات را به طور کامل نادیده بگیرم، نه تبر و نه کارکنانم، که پرتابههایی را شلیک میکردند که به قدرتهای Psyker من متکی بود. ، بستگی به مهمات دارد.
Darktide از ژانری که قبلاً کار کرده اند، مانند مینی باس های دشمن که اغلب با کهن الگوهای آشنا مناسب هستند، ابایی ندارد. این شامل جانوری است که به سمت شما هجوم میآورد و شما را بیحرکت میکند، یا قلدر بزرگ دیگری که به دنبال شما حمله میکند و شما را به زمین میکوبد. حتی یک آنالوگ از Tank وجود دارد که سخت ترین مینی باس است. به دلیل تفنگ، مینیباسهای دیگری نیز ظاهر میشوند، مانند یکی که گلولههای انفجاری را به سمت شما و تیم «رد» شما شلیک میکند.
Darktide هم شبیه پیشرفت طبیعی بهترین بخشهای Vermintide است و هم نمونهای از دردسرهای رو به رشد در دنیای خدمات زنده. چیزهایی مانند مبارزه، سرعت و ساخت تیم به طور ماهرانه ای مورد تحقیق و طراحی قرار گرفته اند، اما عناصر متاگیم مانند شکار غارت و لوازم آرایشی مشکلاتی دارند که مسلماً زمانی که یک تیم سعی می کند یک بازی جدید با دم بلند ایجاد کند، رایج است. این هم یک سرویس زنده امیدوارکننده Left 4 Dead و هم یک سرویس زنده معیوب است، اما مشکلات آن قابل رفع است، و رشد Vermintide نشان میدهد که Darktide نیز به عنوان یکی از بهترین بازیهای این نوع از عمر طولانی برخوردار خواهد بود.
این تغییر عظیم به خوبی اجرا شده است، زیرا دشمنان شما را با ضربه به ضربه مطابقت می دهند. نبرد از راه دور باعث میشود که آنها به تبادل آتش بپردازند و پناه بگیرند، و اگر شما – یا آنها – بتوانید این شکاف را کم کنید، به سرعت وارد نبرد غوغا میشوند. وقتی این اتفاق میافتد، Darktide بر روی عناصر کنترل جمعیت بسیار عالی که برای اولین بار در Vermintide مشاهده شد، ساخته میشود، جایی که مبارزه با شمشیر ظریف و هک و برش بیمعنایی معمولاً تکنیکهای قابل اجرا هستند – اگرچه در سختیهای بالاتر، روش اول به طور طبیعی حیاتیتر میشود.
در هر مورد، چه بدیع و چه کلیشه ای، آنها کار می کنند زیرا ورود آنها به مبارزه به موقع است و به ریتم مثال زدنی بازی پایبند است که در جریان دائمی دشمنان مشترک نیز نشان داده شده است که ده ها نفر در یک زمان به داخل هجوم می آورند. فکر نمیکنم این چیز بدی باشد که بازیکنان آشنا به این سبک، برخی از این کهن الگوهای دشمن را تشخیص میدهند. از نظر مکانیکی، توانایی آنها در پین کردن بازیکنان یا از بین بردن انسجام تیم بسیار مهم است، بنابراین به نظر میرسد که مینیباسها هنگام طراحی بازیهایی مانند این، جهتهای زیادی را دنبال میکنند.
برای تازهترین تجربه برای کسانی که از Vermintide میآیند، کلاس Veteran بهترین است، زیرا آنها ماهرترین سلاحهای گرم هستند و بنابراین احساس متفاوتی نسبت به تیراندازان و تبر اندازان سری قبلی دارند. توسط Fatshark. خوشبختانه، هیچ کلاسی بدون تواناییهای غوغا نیست، زیرا ترکیبی از مبارزات غوغا و غوغا، کلید چیزی است که باعث میشود حلقه مبارزه بازی به خوبی کار کند.
این به من این امکان را داد که از پشت هدایت کنم، زیرا من انبوهی از انبوهی ها را پاکسازی می کردم و مینی باس ها را قبل از بسته شدن آنها هدف قرار می دادم. در زمانهای دیگر، و با شخصیت دیگری، بیشتر به سمت اسلحهها میرفتم، با اسلحههای با ظرفیت بالا و مبارزات شمشیر سریع که سبکی را که من بیشتر به آن علاقه داشتم، در پیشزمینه با انبوهیها دعوت میکردم، به سرعت آنها را قطع میکردم و آنها را سلاخی میکردم. در نقاط خفگی عمدی وقتی با هم تیمی های خلاق جفت می شود، عناصر تاکتیکی بازی واقعا می درخشند. این به خوبی عمل می کند حتی اگر حزب شما دارای همپوشانی کلاسی باشد، اما زمانی که یکی از هر کلاس شخصیت نشان داده شود، بهترین کار را انجام می دهد، زیرا طیف کاملی از نقاط قوت را در اختیار خواهید داشت و نقاط ضعف را تقریباً تا حد عدم وجود پنهان می کنید.
Darktide فقط یک بازی Left 4 Dead نیست، بلکه جانشین معنوی سری قبلی Fatshark در این ژانر، Vermintide است. انتقال تجربه به خارج از دنیای اصلی Warhammer و به آیندهی تاریک و دوردست Warhammer 40K با یک بازسازی اساسی هم از نظر زیبایی و هم از نظر مکانیکی همراه است. بزرگترین نوآوری در قالب زرادخانه ای از سلاح های گرم است که جایی در فانتزی سنتی Warhammer هارد هسته ای ندارد. اما در عصر 40K، چیزهایی مانند توپهای دستی، تفنگهای تهاجمی و پرتابههای الکتریسیته نه تنها کاملاً جا میشوند، بلکه با اضافه کردن ملاحظات بیشتر بر اساس دامنه، جریان مبارزه را بهطور چشمگیری تغییر میدهند.
جایی که Darktide عمق خود را اضافه می کند، در متا بازی ارتقاء شخصیت(های) ایجاد شده شما است. نه تنها به آنها یک داستان طولانی ارائه می دهید که به آنها کمک می کند تا داستان آنها را برای شما زمینه سازی کند، بلکه نحوه صحبت هم تیمی ها با یکدیگر را نیز رنگ می کند و باعث ایجاد شوخی در میان یاران عجیب و غریب می شود که آنها از میان هر گروه انبوهی عکس می گیرند و شلیک می کنند. این یک جزئیات سرگرم کننده است که حتی ممکن است توسط برخی از بازیکنان قابل درک نباشد، اما هیچ کس نمی تواند سیستم غارت را نادیده بگیرد، که لایه هایی را اضافه می کند که معمولاً در بازی هایی مانند این دیده نمی شوند.
قیمت رایگان و به دست آمده لوازم آرایشی درون بازی به طرز محسوسی از کار افتاده است. تقریباً به قیمت دو یا سه اسلحه که بهتر از آنهایی هستند که بازی را با آن ها شروع می کنید، می توانید مثلاً یک رنگ جایگزین برای شلوار خود بخرید. این یک مشکل دو بخشی را ایجاد می کند که در آن قیمت ها بسیار بالا هستند و پاداش ها چندان مطلوب نیستند. لوازم آرایشی دیگری نیز وجود دارد، اما تا اینجای کار بیشتر کسل کننده هستند. بهترین چیزهایی که ارائه می شود در فروشگاه های پول واقعی هستند، و قیمت های موجود در آنجا تقریباً همان چیزی است که ممکن است به آن عادت داشته باشید – لباس های سر تا پا کامل به شما 8 تا 12 دلار بازگشت می دهد. با این حال، این قیمتها معمولاً در بازیهای رایگان دیده میشوند، در حالی که Darktide یک بازی با قیمت تمام شده است که در حال حاضر لوازم آرایشی بسیار کمی را به صورت رایگان در دسترس دارد. این بازی قصد دارد یک بازی سرویس زنده باشد و در دفاع از آن، بسیاری از بازی های سرویس زنده با لوازم آرایشی بسیار کم جذاب باز می شوند، اما قیمت آنچه در آنها وجود دارد، مشکل را بدتر می کند.
وقتی با چندین تیم که بازیها را در خط Left 4 Dead میسازند صحبت کردم، هر کدام افکار منحصر به فردی در مورد اینکه چرا بازی و ژانر حاصل از آن کار میکند، داشتند. اما آنها همچنین هر یک فکر مشابهی را تکرار کردند: تحریک حاکم است. تیراندازان Horde، مانند Warhammer 40K Darktide، می توانند از طریق ماموریت های Co-op خود زندگی کنند یا بمیرند. با کمک یک مدیر هوش مصنوعی، ماموریت ها باید به گونه ای تنظیم شوند که به طور قابل اعتمادی به چالش کشیده شوند، اما لزوماً بازیکن را تحت تأثیر قرار ندهند. به طور چشمگیری، Darktide دقیقاً همان جنبه از مأموریت های تلخ خود را دریافت می کند، اگرچه روشی که بازی لایه های جدید اضافه می کند به خوبی کار نمی کند.
وقتی صحبت از لوازم آرایشی شد، ظاهر بازی به طور کلی جذاب نیست، اگرچه من اعتراف میکنم که مسافت پیموده شده شما ممکن است متفاوت باشد زیرا این احساس از بیعلاقگی شخصی من به مواد منبع آن ناشی میشود. Warhammer 40K یک دنیای زشت است، هم از نظر اخلاقی و هم از نظر زیبایی شناختی. Fatshark میتواند به سطوح حسی کلی از مقیاس و فضایی بدهد که به نظر من برای IP صادق است، اما ترکیبی از فولاد زنگزده که در مکانهای مبهم کلیسا وجود دارد، البته ترکیبی منظم از سبک موزیک ویدیوی متال که توسط موسیقی اصلی عالی تقویت شده است. نمی تواند یک ماموریت را از ماموریت دیگر جدا کند. بنابراین، همه آنها به سرعت مخلوط می شوند. ماموریت ها از یک نقشه جهان در یک مرکز اجتماعی مشترک به سبک Destiny انتخاب می شوند، یا می توانید بسته به تنظیمات سختی خود به بازی سریع تغییر دهید، و چندین بار که من در یک ماموریت پرتاب شدم، زمان شگفت انگیزی از من گرفت. متوجه شدم که قبلاً در سطح خاصی بازی کرده بودم. به جز قطعات بزرگ، هیچ یک از آنها به خوبی برجسته نمی شوند.
اما مهم نیست فهرست، بازی واقعاً به چنین تیمهای منسجمی متکی است، زیرا فقط پریدن به یک بازی با همتیمیهای تصادفی، هر کاری بالاتر از سختی معمولی را دشوار میکند. خسارات وارده سر به فلک میکشد، بنابراین وضعیتی میشود که تقریباً مجبور میشوید مانند یک دستگاه روغنکاری شده کار کنید وگرنه راه دوری نخواهید رسید. بنابراین، همانطور که اغلب در بازی هایی مانند این اتفاق می افتد، می تواند با دوستان راضی کننده باشد و با غریبه ها خسته کننده باشد. این موضوع با پاداشهای کمتری که در سختیهای کمتر باز میکنید تشدید میشود. بدون یک تیم قابل اعتماد، شاید بهتر باشد حالت عادی یا آسان را بازی کنید، اما ارز و سایر پاداشهایی که برای انجام ماموریتها در این سختیها دریافت میکنید به اندازه کافی سخاوتمندانه نیستند و سیستم باز کردن قفل را بکشید و آن را کاهش دهید. حداقل زمانی که پول نقد یا منابع کافی برای ارتقاء موجودی شخصیتم داشتم، تغییرات آشکار بود و حس قابل اعتماد پیشرفت و بهبودی را که بازیهای ویدیویی بر اساس آن ساخته شدهاند، به من میداد.
بازی اسلحه کمی ناهموار است، اما من گمان می کنم که گاهی اوقات عمدی است. پس زدن برخی از سلاح های گرم سطح پایین، مانند چیزی که در آموزش به من داده شد، بسیار قدرتمند است، اما برای داشتن چنین سلاح ضعیفی مانند یک جریمه عمدی به نظر می رسد، حتی اگر این تصور اولیه نیز عجیب باشد. سایر سلاحها، مانند هفت تیری که من به عنوان شخصیت ساحره مانند خود مجهز کردهام، راحتتر با آنها برخورد میکردم، اما به مراتب قدرتمندتر بودند، اما همچنین دارای یک حمله طلسم دامنهدار برای از کار انداختن یا حتی قطع کردن سر دشمنان منفرد در یک زمان است که به او بیشتر از یکی از راه های حذف گله خارج از محدوده.