هر یک از چهار فیلمی که مقاله مقدماتی این فیلم را تشکیل می دهند، به شیوه خود، مخاطبان را با شخصیت ها و دغدغه های خود درگیر می کند. چه داستان درباره غرق شدن دو نفر در دروغ باشد و چه داستان در مورد دوستی دو فرد بسیار متفاوت است. آنچه در هر چهار فیلم جسارت است، تصمیم گیری شخصیت ها و قرار گرفتن آنها در موقعیت های پیچیده برای تصمیم گیری است. به خصوص زمانی که افراد زیادی آنها را تماشا می کنند تا حرکت بعدی آنها را ببینند.
شماره 286 از سری مقالات “اخر این هفته چه فیلمی ببینیم؟” این شامل آثاری از شان کانری، مایکل کین، ریف فاینز، سم راکول و جرارد باتلر است.
کوریولانوس به اندازه رومئو و ژولیت، هملت، اتللو، مکبث و شاه لیر مشهور نیست. بنابراین وقتی عده ای برای دیدن فیلم کوریولانوس به کارگردانی ریف فاینس رفتند، نمی دانستند که قرار است اقتباسی مدرن از یکی از تراژدی های ویلیام شکسپیر را ببینند.
سگ های چمنزار (1997)
این سازگاری از چندین مزیت عمده بهره می برد. از جمله نقش های جرارد باتلر و خود ریف فاینز. داستان درباره ژنرالی است که ابتدا توسط مردم مورد ستایش قرار می گیرد و سپس توسط آنها رها می شود زیرا او توانایی پنهان کردن چهره و تظاهر را ندارد. پس او انتقام خواهد گرفت. انتقام شهر رم. دو دشمن باستانی با هم متحد می شوند تا کسانی را که به کوریولانوس پشت کرده اند سلاخی کنند.
اما این ماجراجویی تا پایان بدون چالش و مشکل نخواهد بود. نوبت حوادث است که حجاب دروغ را برمی دارد.
کوریولانوس (2011)
اما Quiz Show داستان رشد تصادفی یک دروغ در مقابل مردم نادان در گوشه ای از جهان نیست، بلکه داستان واقعی معاصر مردم فریب خورده توسط یک برنامه تلویزیونی است. داستان تهیه کنندگانی که خیلی ها را به ثروت بیشتر امیدوار کردند. غم انگیزترین چیز در مورد چنین اتفاقاتی این است که حتی اگر حقیقت گفته شود، برای برنامه ریزان ارشد که بیشترین پول را به جیب زده اند، مشکلی وجود ندارد.
مردی که پادشاه می شد (1975)
نمایش مسابقه (1994)
درام ماجرایی به کارگردانی ژان هیوستونداستانی از کشف دروغ، فیلمی درخشان سام راکول و اقتباسی قابل توجه از بازی کوریولانوس ویلیام شکسپیر.
سگ های چمنی داستان دوستی ترنت و دوون را روایت می کند. دو نفر که شاید هیچکس انتظار دوستی با آنها را نداشت. مرد جوانی که از نظر خیلی ها حداقل زندگی می کند، حق ندارد با یک دختر پولدار رابطه مثبت و بی ضرر داشته باشد. بنابراین، رفاقت صمیمانه بین آنها توسط بسیاری به عنوان زشت ترین و زشت ترین دوستی ممکن توصیف می شود. تهمت و تهمت می آید تا خوشی را به چالش بکشد.
مردم چقدر می توانند ترسناک باشند. آنها به فرد مجرد 1 نگاه می کنند و پنهانی به او می خندند. آنها Lonely Person 2 را می بینند و مخفیانه به او می خندند. اما وقتی ناگهان یک روز همان 2 نفر همدیگر را پیدا می کنند و در نهایت به هم لبخند می زنند، مردم بدبینانه شروع به قضاوت می کنند. ناگهان، همه تصمیم می گیرند نه تنها این دو را واقعی ببینند، بلکه برای بازگرداندن آنها به همان چیزی که بودند مبارزه کنند.
این داستانی با محوریت حقهبازی، فرصتطلبی و بهرهبرداری از نیاز مردم به باور برخی چیزها است. دو افسر بریتانیایی پس از کار در هند، به منطقهای سفر میکنند که ساکنان آن از سایر نقاط جهان چیزی نمیدانند. این افراد به آنها احترام زیادی می گذارند. دو افسر سابق عملا می توانند حکومت کنند. دروغ آنها با گذشت زمان و وقوع چندین اتفاق بزرگ می شود. مردم همه جا نمی دانند، دانیل بازی می کند شان کانری آنها او را فردی بسیار قدرتمند می بینند که فکر می کنند ممکن است اصلاً زمینی و عادی نباشد.
نمایش مسابقه از یک نظر با مردی که پادشاه خواهد بود تفاوتی ندارد. در اینجا نیز داستان از مخاطب می پرسد که یک دروغ چقدر می تواند دوام بیاورد و مردم را عاشق آن کند. در اینجا نیز دروغ باعث خوش بینی و امید کور بسیاری به آینده شده است.
تحریریه مجله بازی یک گیمر