این آخر هفته تماشا کنید: برگرفته از آثار کورمک مک کارتی و دافنه دوموریه

هر دو از آثار ادبی مهم و بسیار مورد توجه هستند کورمک مک کارتی هستند. پس چرا یک نام برای مخاطبان بیشتر آشنا به نظر می رسد؟ چون تلاش تاد فیلد، تامی لی جونز، ریدلی اسکات و جیمز فرانکو در مقاطع مختلف موفق به ساخت اقتباس سینمایی از کتاب مریدین خون نشدند. زیرا هالیوود، حداقل تا کنون، کسی را پیدا نکرده است که بتواند با اطمینان به این پروژه نزدیک شود و Blood Meridian را در مسیر درست قرار دهد. اقتباس از چنین آثار درخشانی بسیار دشوار و دلهره آور به نظر می رسد.

جورج کلونی در ظلم غیر قابل تحمل، فیلمی محصول سال 2003 به کارگردانی برادران کوئن.

ظلم غیر قابل تحمل (2003)

آنها مفصل و مفصل صحبت می کنند. در اینجا با یک فیلم تلویزیونی بر اساس نمایشنامه ای مواجه می شوید که 2 شخصیت دارد و بس. صحبت های این دو و جنگ لفظی دو نفر بر سر ارزش یا بی ارزشی زندگی، با بازی عالی بازیگران و نوشته تکان دهنده کورمک مک کارتی، به اثری تبدیل می شود که حتی می توان چندین بار آن را خواند تا به آن فکر کرد.

ساموئل جکسون در فیلم The Sunset Limited بر اساس نمایشنامه Sunset Limited اثر کورمک مک کارتی

غروب محدود (2011)

ربکا که جان فونتین، لوران اولیویه و جودیت اندرسون در آن می درخشند، انواع سبک های سینمایی را پوشش می دهد. با این حال، تاثیرگذارترین دقایق برای بسیاری از بینندگان، دقایقی است که بر تعلیق تاکید دارند. این تعلیق از کجا می آید؟ جلوه های ظاهری آن را می توان اشاره ای به ممنوعیت ورود به اتاق و ترس دختر از احتمال ملاقات با روح همسر سابقش دانست. اما ریشه قوی ترین سکانس های فیلم احساسی است که بارها و بارها آن را لمس کرده ایم: حسادت. ربکا تصویر دردناکی از حسادت نشان می دهد. تصویری که در آن حتی زمانی که به دارایی افراد خاص دست می یابیم، حسادت در آن کم نمی شود. حسادت می تواند در گوش ما زمزمه کند حتی وقتی وارد خانه ای زیبا شده ایم و سایه روی دیوار را شبیه روح شیطانی کند. هیچکاک چه زمانی برنده می شود؟ وقتی در برخورد بیشتر با گذشته تاریک مرد و خانه به ما دستور می دهد که فکر نکنیم آیا این حسادت قابل درک و توجیه است؟

بخوانید  انتخاب سه ابرقهرمان دیگر در فیلم جدید سوپرمن فاش شد

مردی می خواهد به زندگی خود پایان دهد و مردی مانع او می شود. یکی معتقد است “هستی” بی معنی و بی فایده است، اما دیگری از خدا و زیبایی زندگی به او می گوید. Sunset Limited یک مکالمه طولانی در یک اتاق است. با تمرکز بر مکالمات دو نفر که به نظر تفاوت های بی حد و اندازه ای با یکدیگر دارند. مشکی (مشکی) با بازی براق ساموئل ال. جکسون او تمام تلاش خود را می کند تا ذهن و قلب وایت را از ناامیدی و بدبینی دور نگه دارد. وایت با اجرای درخشان تامی لی جونز به عنوان معلم، توجیهات فلسفی برای پریدن از جلوی قطار در حال حرکت دارد.

سینما با ابزارهای زیادی این کار را انجام می دهد. با صدا، موسیقی متن، طراحی صحنه و لباس که چشم و گوش مخاطب را درگیر می کند. اما پس از ورود به داستان، اتفاقات زیادی باید رخ دهد تا سینما مخاطب را مجذوب خود کند. رسیدن به نقطه ای که ورود به سالن به مخاطب این فرصت را می دهد که دنیای واقعی را فراموش کند. شاید به همین دلیل است که می توان میزان موفقیت بسیاری از فیلم ها را با از دست دادن بیننده در دنیای آن سنجید.

اکثر افرادی که درباره کتاب «کشوری برای پیرمردان» اثر کورمک مک کارتی می دانند هرگز آن را نخوانده اند. اما آنها یک اقتباس سینمایی فوق العاده و ماندگار از این رمان دیدند. زیرا ایتان کوئن و جوئل کوئن با فیلم هیچ کشوری برای پیرمردها به صورت های زیادی سیلی زدند.

ریچل وایز با لباس مشکی کنار شومینه در فیلم پسر عموی من راشل محصول 2017

پسر عموی من راشل (2017)

راشل وایز با اجرای بی عیب و نقص به شخصیتی تبدیل می شود که مخاطبان قادر به خواندن آن نیستند. به همین دلیل، بیننده ای مانند فیلیپ با این سؤال دست و پنجه نرم می کند که آیا راشل خیانت می کند یا واقعاً سزاوار دریافت عشق است؟ اگر می خواهید یک درام اسرارآمیز و رمانتیک، پسر عموی من راشل به کارگردانی راجر میشل تاثیر بدی نیست امتحان کنید.

سه اثر این مقاله معرفی فیلم هایی هستند که پیچیدگی ها و دروغ های زندگی روزمره را به تصویر می کشند. یکی از آنها ظلم غیر قابل تحمل به کارگردانی برادران کوئن است که با کمدی تاریک خاص خود نشان می دهد که چگونه یک فرد تحت تأثیر احساسات هویت خود را از بین می برد. جالب‌تر اینکه کوئن‌ها علاقه‌ای به احساساتی کردن داستان ندارند. وکیلی که عادت داشت بسیاری از زنان را در پرونده های طلاق از بین ببرد، تحت تأثیر یک زن خود را از دست می دهد. زنی که به صورت خصوصی به دوستانش اطلاع می دهد که بیشتر به فکر گرفتن پول از شوهر سابقش است.

بخوانید  تاریخ پخش فصل چهارم انیمه Demon Slayer با انتشار اولین تریلر اعلام شد.

ربکا، اولین فیلم آمریکایی آلفرد هیچکاک در نظر گرفته شده است؛ علاوه بر این، تنها اثر او برنده اسکار بهترین فیلم سال شد. داستان دختر جوانی است که ناگهان وارد خانه ای بزرگ و باشکوه می شود. زیرا او به سرعت تحت تأثیر یک مرد بسیار ثروتمند قرار می گیرد و با او ازدواج می کند. اما این مرد قبلاً زن دیگری داشت. زنی به نام ربکا که هنوز آثارش در هر گوشه خانه باقی مانده است. انواع علائم به دختر یادآوری می کند که اینجا جای او نیست. از اتاقی که میوه ممنوعه در آن است تا لوازم مختلف خانه که حرف اول نام ربکا را بر روی خود دارند.

فیلیپ که نسبت به امبروز مدیون است، قول می‌دهد که راشل را بگیرد و حقیقت را دریابد. او مانند یک قاتل به راشل نگاه می کند. اما زیبایی راشل، نوشیدنی های داغ و آرامش عمیق صدایش فیلیپ را تغییر می دهد.

وقتی سینما به جایی می رسد که برای دو ساعت می تواند لوکیشن های فیلم را برای تماشاگران مهم تر از لوکیشن های واقعی کند، کارگردان به شکلی محترمانه مخاطب را در آثارش غرق کرده است. وقتی دغدغه های شخصیت های داستان بتواند برای دو ساعت جای نگرانی های واقعی را در ذهن مخاطب بگیرد، سینما برنده است. از آنجایی که داستان‌نویس‌ها برای جدا کردن مخاطبان از دنیای اصلی تلاش می‌کنند، یکی از قدرتمندترین ابزارهای آنها برای انجام این کار استفاده از احساساتی است که من و شما هر روز با آن روبرو هستیم.

در شماره 278 از «اخر این هفته چه فیلمی ببینیم؟ یک گیمر، یک اقتباس سینمایی درخشان و یک اقتباس سینمایی خوب از کتاب ها دافنه دوموریهنویسنده انگلیسی را خواهید دید. یک اقتباس قابل توجه بر اساس نمایشنامه کورمک مک کارتی Sunset Limited نیز در این مقاله مقدماتی فیلم گنجانده شده است. در وسط همچنین می توانید فیلمی محصول سال 2003 را به نویسندگی و کارگردانی Coens مشاهده کنید. از آنجایی که سینما جای افراد مسن نیست، خیلی وقت پیش در شماره 141 از سری مقالات “این آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟” ارائه شده است.

بخوانید  از دبی، جواهر زیبا و رنگارنگ خاورمیانه دیدن کنید

آیا رمان مریدین خون را می شناسید؟ در مورد رمان هیچ کشوری برای پیرمردها چطور؟ به احتمال زیاد تعداد افرادی که به سوال دوم پاسخ مثبت می دهند بیشتر از افرادی است که با کتاب اول آشنا هستند.

بسیاری از داستان‌هایی که عمیقاً بر روی مخاطب تأثیر می‌گذارند، بیشتر قدرت خود را از «بی‌نظیر بودن» می‌گیرند. چون مخاطب را وارد فضا-زمان خاصی می کنند.

اقتباس سینمایی ربکا به کارگردانی سر آلفرد جوزف هیچکاک، کمدی سیاه رمانتیک از برادران کوئن، سانست لیمیتد و پسر عموی من راشل.

فیلم سیاه و سفید ربکا (ربکا) به کارگردانی آلفرد هیچکاک

ربکا (1940)

فیلم دیگری به مردی می پردازد که با حالتی آتشین و عصبانی به زنی نزدیک می شود، اما از سیاهی لباس او کر می شود. فیلم Ma cousine Rachel که از کتابی به همین نام نوشته دافنه دوموریه اقتباس شده است، داستان انتقام فیلیپ پس از مرگ آمبرویز را روایت می کند. آمبروز قبل از مرگش در نامه هایش به راحیل شکایت کرد. زنی که به گفته امبروز او را به سوی نابودی کشاند.

انتظارات عمومی از چنین آثاری باعث می شود بسیاری از مردم از بی رحمی غیر قابل تحمل بیزار باشند. زیرا وقتی به کل ایده داستان او نگاه می کنید، بیشتر می بینید که کوئن ها کمدی های رمانتیک را مسخره می کنند. از این گذشته، داستان درباره مردی است که عاشق همسر مشتری خود می شود. زنی که موکلش بدون پیش داوری تقاضای طلاق می کند. زنی که می خواهد از این وکیل انتقام بگیرد. به عقیده برخی، سینمای عامه پسندی که بیش از حد احساسی است، نیاز مبرمی به چنین طنزهایی دارد.