معرفی شخصیت وایولت اورگاردن | دختری مهربان با گذشته‌ای خشن

وایولت را از نظر ظاهری می‌توان دختری جوان و زیبا دانست. ویژگی‌های ظاهری چهره او، ناخودآگاه بیننده را به یاد عروسکی زیبا می‌اندازد که ظاهری کودکانه دارد. البته رفتار تقریبا خشک و بی‌تحرک او هم مزید علت شده است تا او بیش‌ازپیش به عروسکی بی‌احساس شباهت پیدا کند. قد وایولت متوسط است، اندامی باریک و پوستی روشن دارد.

درمجموع انیمه وایولت اورگاردن، انیمه‌ای متفاوت است که ارزش دارد وقت گذاشته و حتی برای یک بار هم که شده، آن را تماشا کرد. درپایان امیدوارم از مرور این شخصیت پیچیده و سرگذشت تلخ و شیرینش لذت برده باشید. آیا فرصت تماشای این انیمه را پیدا کردید؟ اگر پاسخ‌تان مثبت است، آیا شخصیت وایولت شما را هم تحت تأثیر خود قرار داده است؟ مشتاق شنیدن نظرات شما عزیزان هستیم، آن‌ها را با ما درمیان بگذارید، سپاس

وایولت همیشه با احساس گناه کشتن انسان‌ها دست به گریبان است، به‌همین‌خاطر سعی می‌کند تا جایی که در توان دارد به دیگران کمک کند

وایولت در حال حمل چند عدد کتاب

«وایولت اورگاردن» (Violet Evergarden)، لایت ناولی ژاپنی به قلم «کانا آکاتسوکی» (Kana Akatsuki) است که تصویرسازی آن را «آکیکو تاکاسه» (Akiko Takase) برعهده داشته است. این رمان در تاریخ ۲۵ دسامبر سال ۲۰۱۵ منتشر شد، بعدا شرکت کیوتو انیمیشن (Kyoto Animation) مجموعه انیمه‌ای ۱۳ قسمتی را با اقتباس از این اثر تولید کرد که در فاصله ماه‌های ژانویه تا آوریل سال ۲۰۱۸ منتشر شد. تاکنون شاهد ساخت یک اسپین آف از این اثر بودیم که در سپتامبر ۲۰۱۹ در ژاپن به نمایش درآمد، همچنین فیلم وایولت اورگاردن (Violet Evergarden: The Movie) هم در سپتامبر سال ۲۰۲۰ اکران شد.

همین مسئله دیتفرید را تشویق کرد تا وایولت را با خود به خانه بیاورد. او وایولت را همچون یک هدیه به برادرش گیلبرت واگذار کرد تا در واحد نظامی که او فرماندهیش را برعهده داشت، به‌عنوان یک کودک سرباز مشغول کار شود. آیا از وایولت به‌عنوان یک سلاح استفاده می‌کردند، درنتیجه قرار نبود کسی با او با رحم و شفقت برخورد کند. البته گیلبرت به‌شدت با این رفتار ظالمانه برادرش مخالف بود و سعی می‌کرد رفتاری متفاوت داشته باشد، او می‌خواست وایولت چیزی بیش از یک ابزار باشد.

از آنجایی که وایولت در شروع کار به‌طور کلی با مفاهیم احساسی و عواطف دیگران بیگانه بود، گاهی اینگونه به نظر می‌رسید که او دختری عجیب و غریب و فاقد درایت است. بااین‌حال وایولت همیشه محتاط و مؤدب بوده و عمدی درکارهایش نداشت. در ابتدای فعالیتش در اداره پست هم او این بی‌احساس بودن را به اشکال مختلف نشان می‌داد. او برای بیان احساس مشتریان بیش از اندازه از جملات تحت الفظی استفاده کرده و گاهی آن‌ها را به‌گونه‌ای جمله‌بندی می‌کرد که حتی توهین آمیز به نظر می‌رسیدند. بااین‌حال وایولت دختری صریح و صادق است که از گفتن نظرات خودش واهمه ندارد، او اشتباهات خود را می‌پذیرد و برای پیدا کردن پاسخ درست تلاش می‌کند.

وایولت اورگاردن، قهرمان مجموعه انیمه‌ای به همین نام است. وایولت سرباز سابق ارتش «Leidenschaftlich» است که در جنگی خون‌بار شرکت داشت. در این جنگ از او همچون یک سلاح استفاده شد و درمجموع با او طوری رفتار کردند که خودش را هرگز چیزی بیش از آن نداند. با پایان جنگ، وایولت به «عروسک خاطرات خودکار» (Auto Memory Dolls) یا سایه‌نویس شرکت پست تبدیل شد. درتلاش برای درک این وجه متفاوت از زندگی، وایولت همچنین به‌دنبال درک معنای جمله «دوستت دارم» است. کلماتی که آن‌ها را در بحبوحه‌ی نبردی نفس‌گیر، از دهان «گیلبرت بوگنویلا» شنیده بود.

مقاله‌ مرتبط

  • محبوبترین شخصیت های انیمه | معرفی ۵۰ شخصیت معروف و دوست داشتنی

زمانی‌که کشتی دیتفرید بوگنویلا و رفقایش در نزدیکی جزیره‌ای متروکه به گل نشست، آن‌ها به‌صورت اتفاقی وایولت را پیدا کردند که کودکی کم سن و سال بود. دیتفرید نمی‌دانست آیا او هم مثل آن‌ها دچار حادثه شده و پدر و مادرش را از دست داده است یا خیر. دراین بین چند نفر از افراد او به وایولت نزدیک شدند تا او را مورد آزار قرار دهند، اما وایولت به سرعت آن‌ها را به قتل رساند. سربازان باقی مانده که با وحشت شاهد این اتفاق بودند سعی کردند فرار کرده و جان خود را نجات دهند، اما وایولت دست از شکار کردن آن‌ها برنمی‌داشت.

بخوانید  Aliens: Ultimate Collector's Edition در 4K Blu-Ray در حال حاضر تخفیف زیادی دارد

او حتی بعد از دریافت بازوهای مصنوعی و جدید هم باز برای نجات دیگران یکی از آن‌ها را فدا کرد. میان گیلبرت و وایولت پیوندی خاص وجود داشت. درواقع گیلبرت، وایولت را موجودی بسیار ارزشمند می‌دانست و شاید همین مسئله باعث شد که وایولت سعی کند معنای واقعی «دوستت دارم» را درک کند. برای همین او تبدیل به عروسک خاطرات خودکار شد، سایه‌نویسی که افکار و احساسات مردم را روی کاغذ به شکل کلمات بازنویسی می‌کرد و در این بین خودش هم تحت تأثیر این مفاهیم قرار می‌گرفت. وایولت با پذیرفتن این مسئولت برای اولین‌بار خودش مسئولیت تصمیم‌گیری در مورد زندگیش را پذیرفته و قدم در راهی خودخواسته گذاشت.

انیمه وایولت اورگاردن حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. این انیمه چند نکته مهم را به بشر امروز یادآوری می‌کند، اینکه ما بدون احساسات و عواطف فرق چندانی با یک ابزار یا یک ماشین نداریم. لمس هر حس صرف‌نظر از تأثیرات مثبت و منفی که روی خلق‌وخوی ما می‌گذارد، برای پررنگ‌تر شدن وجه انسانی ما لازم است. نکته دیگری که سازندگان این انیمه سعی در انتقال آن به مخاطبان داشتند، مسئله جنگ و تأثیرات کوتاه و دراز مدت آن است که نه‌تنها افراد دخیل و نظامیان، بلکه افراد غیرنظامی را هم برای سال‌های متمادی تحت تأثیر قرار می‌دهد. در سویی ما وایولت را داریم که بابت هر خونی که برزمین ریخته، عذاب وجدانی تمام نشدنی را تجربه می‌کند و در سوی دیگر خانواده‌های نظامیان را می‌بینیم که چگونه در مقابل غم از دست دادن عزیزان خود رنج می‌کشند. دراین بین گروهی حتی به آرزوهای واهی دلخوش کرده و امیدوار هستند بالاخره روزی دوباره فرصت دیدار با خانوده خود را پیدا کنند.

وایولت درحال دادن سلام نظامی

وایولت از انیمه وایولت اورگاردن در میان نامه هایی که باد آنها را با خود میبرد

وایولت اورگاردن با تعداد زیادی نامه در پس زمینه

در روزهای عادی، وایولت پیراهنی سفید رنگ با آستین‌هایی گشاد، دامن سبز رنگ، جوراب شلواری خاکستری تیره به تن داشته و یک جفت کفش قهوه‌ای به پا دارد. اما زمانی‌که پس از پایان جنگ تبدیل به سایه‌نویس اداره پست شد، اغلب او را با لباس محل کارش می‌بینیم که شامل یک لباس سفید و یک ژاکت آبی رنگ و دامنی ابریشمی و چین دار است.

به‌همین دلیل ممکن است در نگاه اول وایولت با فردی بی‌احساس اشتباه گرفته شود که البته این اصلا درست نیست. زمانی‌که دیتفرید او را پیدا کرد، وایولت حتی قادر به صحبت کردن نبوده و صحبت طرف مقابل را هم درک نمی‌کرد. در دنیای وایولت جز دستور قتل و کشتار، چیز دیگری معنا و مفهوم نداشت. او از ابتدا هیچ احساسی در مورد درست و غلط نداشت، او نمی‌دانست چه چیزی عادلانه است و چه چیزی نادرست و ظالمانه است. او فقط دنباله‌روی بزرگسالانی بود که به او دستور مرگ و نابودی می‌دادند. او از شعار یا بکش یا کشته شو تبعیت کرده و بدون هیچ حس گناه و پشیمانی، جان دیگران را می‌گرفت.

وایولت درحالی که دستانش را روی سینه به حالت دعا نگهداشته است

گیلبرت و افرادش در یک مأموریت مهم، به مقر اصلی دشمن حمله کردند، نبردی که موفقیت در آن، سرنوشت جنگ را رقم می‌زد. باوجود موفقیت در این مبارزه، ارتش متحمل تلفات سنگینی شده و هم گیلبرت و هم وایولت هردو به‌شدت مجروح شدند. وایولت سعی کرد حتی باوجود دستان قطع شده‌اش، راهی برای نجات گیلبرت پیدا کند، اما گیلبرت که می‌دانست در شرف مردن است از او خواست تسلیم شده و جان خود را نجات دهد. او همچنین از وایولت خواست آزاد و شاد زندگی کند. اینکه نه یک ابزار، که یک انسان معمولی بوده و خانه و خانواده‌ای واقعی داشته باشد و درنهایت، او اعتراف کرد که وایولت را از صمیم قلب دوست دارد. همین کلمات بود که وایولت را واداشت برای درک آن‌ها مسیری سخت و طولانی را بپیماید، مسیری که درنهایت دوباره او را به دنیای انسان‌های معمولی بازگرداند.

بخوانید  Timothée Chalamet و Zendaya در اولین پوستر و تیزر فیلم Dune 2 اولین تریلر فردا ظاهر می شوند.

از آنجایی که وایولت در زمان حضور در ارتش، افراد بسیاری را به قتل رسانده و اکنون بابت این مسئله احساس گناه می‌کند، حس می‌کند که زنده بودن او بعد از مرگ ظاهری گیلبرت اشتباه است و حتی به این فکر می‌کند که آیا اساسا او حق زنده بودن را دارد یا خیر؟ از این طریق او بیشتر با مفهوم رنج کشیدن آشنا شده و با مردم رنجدیده همدلی بیشتری پیدا می‌کند و سعی دارد انسان مفیدتری باشد. وایولت تلاش می‌کند تا جایی که بتواند به دیگران کمک کند، او حتی برای دردها و رنج‌های در عذاب و ناراحتی دست‌وپا می‌زند که منشأ به وجود آمدن‌شان ربطی به او ندارد.

بااین‌وجود بخت با او یار بود و بالاخره کسی پیدا شد که چشم‌اندازی دیگر از زندگی را هم به او نشان دهد و او کسی نبود جز گیلبرت که به وایولت هم خواندن و نوشتن آموخت و هم به او کمک کرد تا کمی بیشتر با احساسات خود آشنا شده و حتی آن‌ها را به زبان بیاورد. وایولت دختری فداکار و باوقار است، دختری مصمم که حتی در میانه‌ی جنگ و زمانی‌که هر دو دست خود را از دست داده بود هم حاضر نبود گیلبرت مجروح را رها کرده و به راه خود برود. او حتی سعی می‌کند گیلبرت را به کمک دندان‌های خود از پله‌ها بالا بکشد و تا زمانی‌که خود گیلبرت از او خواست متوقف شود، دست از تلاش کردن برنداشت.

پیش از شروع بد نیست ببینیم وایولت چگونه تبدیل به سربازی مطیع و قاتلی زبردست شده بود؟

از آنجایی که وایولت در این فرصت شغلی تازه، شانس ملاقات با مشتریانی با ویژگی‌های اخلاقی منحصربه‌فرد را پیدا می‌کند، شروع به درک و نشان دادن احساساتی جدید و متفاوت می‌کند. به‌لطف کار کردن در نقش یک نویسنده، وایولت متوجه می‌شود که می‌تواند صادقانه‌ترین احساسات مردم را ازطریق خط به خط یک نامه منتقل کند. به‌همین دلیل او احساس کرد که هیچ نامه‌ای سزاوار فراموش شدن و تحویل ندادن نیست، چون خودش هنگام دریافت نامه احساس خوشبختی می‌کند.

او را زنی خودساخته توصیف می‌کنند که برای انجام کارهایش تردیدی به خود راه نمی‌دهد، دختری با گفتاری مؤدبانه که هرگز به سمت چاپلوسی نمی‌رود. خصوصیاتی که باعث شد میان او و دیگران کمی فاصله بیفتد، بااین‌حال او هرگز اجازه نداد دیگران از این رنج تنهایی مطلع شوند. وایولت می‌داند که در درک احساسات و عواطف انسانی بی‌تجربه است، به‌همین خاطر دائم در تلاش است تا راه‌هایی برای بهبود حس همدلی خود پیدا کند. او حتی زمانی‌که با بدگویی سایرین مواجه می‌شود هم از دایره ادب خارج نشده و نگرشی آرامی، ظریف اما محکم از خود نشان می‌دهد.

مقاله‌ مرتبط

  • انیمه Violet Evergarden؛ عشق، ماشین جنگی و درد فانتوم

وایولت عموما گوشه‌گیر و ساکت است و شاید همین مسئله باعث شده است که او حالت و حضوری شبیه به عروسک داشته باشد. از آنجایی که او عواطف را درک نمی‌کند، پس قادر به نشان دادن آن‌ها هم نیست. درنتیجه تشخیص تغییرات خلقی او دشوار است. وایولت درنهایت گاهی لبخندی می‌زند اما در حالت عمومی چهره‌ای بی‌حالت دارد که گاه راه همدلی دیگران با او را می‌بندد. او در خلال کار در اداره پست و نوشتن احساسات مردم، با احساسات انسانی آشنا شده و به آرامی مهارت بیشتری هم در نوشتن نامه و انتقال احساسات مشتریان پیدا کرده و هم بهتر دیگران را درک می‌کند. او شنونده خوبی است که به شاد کردن دیگران اهمیت می‌دهد.

او اکنون برای زندگی ارزش بیشتری قائل شده و متعهد می‌شوددیگر هرگز جان کسی را نگیرد. چون می‌داند هر کسی که کشته می‌شود، دیگر راهی برای انتقال احساسات و عواطف خود به خانواده و عزیزانش ندارد. او دوست ندارد دوباره یک ابزار باشد و فکر می‌کند دیگر برای زندگی کردن نیازمند اطاعت از دستورها دیگران نیست. این همان چیزی است که گیلبرت عمیقا آرزو می‌کرد روزی وایولت تجربه‌اش کند.

بخوانید  کارگردانی و تهیه‌کنندگی سریال دارودسته‌های نیویورکی توسط مارتین اسکورسیزی

وایولت اورگاردن در یونیفورم ارتش

صورت او کشیده است، با چشمانی درشت و آبی رنگ که گویی با مژه‌هایی تیره و پرپشت قاب گرفته شده است. موهای بلند او بلوند است که اغلب وایولت آن را با روبان مشکی به‌صورت دم اسبی می‌بندد. از آنجایی که وایولت در جریان آخرین نبرد دست‌های خود را از دست داد، پروتزهای نقره‌ای آدامانتینی به او داده شد تا جایگزین دستانش باشد. دستانی که وایولت از آن‌ها با ویژگی «محکم اما دست‌وپا چلفتی» یاد می‌کند.

شخصیت وایولت اورگاردن نشسته پشت میز در کنار گلدان گل

ممکن است در نگاه اول وایولت با انسانی بی‌احساس اشتباه گرفته شود، اما درواقع مشکل او این است که با عواطف انسانی آشنا نشده است

وایولت اورگاردن، درحال لبخند زدن با گلی صورتی رنگ در دست

معرفی شخصیت وایولت

وایولت در طول زندگی به‌عنوان یک سلاح آموزش دیده مورد استفاده قرار گرفت و به او به چشم یک انسان معمولی نگریسته نشد. این مسئله باعث شد او چندان با احساسات انسانی آشنا نبوده و آن‌ها را به درستی درک نکند. وایولت به‌عنوان فردی فاقد احساسات بزرگ شد، بااین‌وجود این به آن معنی نیست که او از اساس فاقد درک و حس و عاطفه است. او پس از پایان جنگ در تلاش است تا هم احساسات خودش را بشناسد و هم احساسات دیگران را درک کند.

از سوی دیگر وایولت اورگاردن با ما از قدرت کلمات صحبت می‌کند. همان‌طور که وایولت احساسات دیگران را به‌صورت کلمات درآورده و روی کاغذ منتقل می‌کند، خودش هم تحت تأثیر آن‌ها قرار می‌گیرد. درکنار او دیگران هم در خلال این رد و بدل کردن نامه‌ و عواطف پنهان شده در میان سطور آن‌، راهی برای کنار آمدن با درد فقدان یا آرزوهای بربادرفته خود پیدا می‌کنند. و درنهایت زندگی وایولت به ما نشان می‌دهد که مهم نیست چقدر رنج می‌کشیم، مهم نیست چطور با دردهای‌مان کنار می‌آییم، مهم این است که زندگی ادامه دارد. اینکه باید دردها و رنج‌های‌مان را بپذیریم. اما درکنار آن، به مسیر خود ادامه دهیم، چون دنیا برای اندوه ما، دلشکستگی و رنج‌هایی که می‌کشیم توقف نکرده و به جریان خود ادامه می‌دهد.

تنها دیتفرید از این مهلکه جان سالم به در برد، او متوجه شد که وایولت قادر به صحبت کردن نیست و معنی کلمات را هم درک نمی‌کند. او تنها ساکن آن جزیره بود و براساس دستوری که به او داده شده بود، وظیفه کشتن مردم را برعهده داشت. دیتفرید به تدریج متوجه شد وایولت با شنیدن دستور کشتن، چه حیوانات، چه حشرات و چه انسان‌ها را قتل‌عام می‌کند.

درواقع او تنها به‌دنبال انجام دستوراتی بود که به او داده می‌شد و این، از ویژگی‌های زندگی وایولت در مقام یک سرباز بود. حتی پس از پایان جنگ و بیرون آمدن از ارتش، وایولت باز هم به‌نوعی خصوصیات آن دوران را حفظ کرده بود. او همچنان سلام می‌کرد، معنای عشق و دوست داشتن را درک نکرده و بی‌وقفه به‌دنبال انجام دادن وظایف خود بود. شاید چون وایولت خودش هم خود را یک ابزار می‌دانست و باور داشت که اگر نتواند همچنان به‌عنوان یک سلاح مورد استفاده قرار گیرد، همان بهتر که دورانداخته شود.

شخصیت گیلبرت در انیمه وایولت اورگاردن که سرگرد ارتش بود

وایولت اورگاردن در میان گلبرگهای گل رز در باد

شخصیت اصلی این انیمه دختری به نام وایولت اورگاردن است، دختری با چهره‌ای مهربان که گذشته‌ای تلخ و مملو از خشونت دارد. دختری که در تلاش است وجه انسانی شخصیت خود را بازیافته و از نو قادر به درک احساسات و عواطف باشد. در معرفی این شخصیت و آشنایی بیشتر با سرگذشت او، یک گیمر را همراهی کنید.

تحریریه مجله بازی یک گیمر