The Legend Of Zelda: Tears of the Kingdom به من درس زندگی داد که واقعاً به آن نیاز داشتم

من اغلب متوجه می شوم که اینگونه فکر می کنم – در سیاه چال ها، در حالی که خودم را به هوا پرتاب می کنم، هنگام مونتاژ وسایل نقلیه چروکیده – اما بیشتر با این احساسات در زیارتگاه ها دست و پنجه نرم می کنم. در این اتاق های عقیم است که تمایلات من به بیش از حد فکر کردن، کم اندیشی، و حدس دوم خودم مانند لینلز است. وقتی کاری را به گونه‌ای انجام می‌دهم که به نظرم درست باشد، می‌ترسم خلاقیت و ابداع همه کسانی که این بازی را انجام می‌دهند را نداشته باشم. پیروزی با حس عجیبی از شرم همراه است. وقتی نمی توانم آن را بفهمم و باید بروم چه؟ پس احساس شکست است. و البته تمام این احساسات و قضاوت ها فقط در سر من است، اما مثل همه چیزهایی که فقط در سر ماست، کمی مرا می خورد.

در صحنه ابتدایی Tears of the Kingdom، لینک هم زلدا و هم دست راستش را از دست می دهد. در حالی که زلدا هنوز مفقود است، بازوی او با یک دست پوشیده از خز سیاه و با ناخن های تیز جایگزین شده است. اگر لینک به این زائده جدید نگاه می کرد و چیزی بیگانه، غیرمنتظره و عجیب را در آن مشاهده می کرد – اگر قدرت های تازه کشف شده خود را رد می کرد و از میل خود برای نجات هرول و زلدا رویگردان بود – اشک پادشاهی کوتاه بود. و تجربه غم انگیز در عوض، او بلند می شود و با استفاده از دستی که به او داده شده (به اندازه کافی عجیب) بازسازی می کند (به صورت مجازی و تحت اللفظی). همچنین به صورت مجازی و تحت اللفظی). این شرایط و قدرت ها آن چیزی نبود که او انتظار داشت، اما با این وجود او به جای رد کردن آنها، به دنبال دستیابی به اهدافش با استفاده از آنهاست. و نه ما.

به طور خلاصه، من عادت بسیار بدی دارم که خودم را با مقایسه‌های نامطلوب از بین ببرم – به همسالانم نگاه کنم و خودم را به خاطر اینکه در زندگی یا شغلم باهوش، جذاب یا در یک مکان قرار ندارم، سرزنش کنم. و من همه این کارها را بدون در نظر گرفتن شرایط بسیار متفاوت زندگی یا بخش های شگفت انگیز زندگی و وجودم انجام می دهم. اما هر چه ساعت‌های بیشتری را به Tears of the Kingdom اختصاص می‌دهم، بیشتر شروع به حدس زدن می‌کنم که می‌خواهم، خوب، حدس بزنم. در عوض، من شروع به قدردانی از نبوغ خود و آزادی ای که با ایجاد مسیر خودم حاصل می شود، کردم.

بخوانید  بزرگترین بازی های پلی استیشن در سال 2023 و پس از آن عرضه می شوند

Tears of the Kingdom اولین بازی نیست که این احساسات را القا می کند. وقتی سال گذشته الدن رینگ را بازی کردم، به یاد می‌آورم که از تصمیمم برای خرید آن پشیمان شدم، حتی زمانی که با اولین باس فایت مشکل داشتم. با این حال، پس از پشتکار، صرف بیش از 100 ساعت برای کاوش در سرزمین های بین، و شکست دادن یکی از سرسخت ترین باس های بازی با نسبت فامیلی به راحتی، من هر راه ممکنی برای بی اعتبار کردن آنچه انجام داده بودم پیدا کردم. به خودم گفتم خوش شانس بودم. خاکستر معنوی من کار سنگین را انجام داد.

با این حال، با Tears of the Kingdom، متوجه شدم که چگونه این ذهنیت تاریک از صفحه نمایش سوئیچ من فراتر رفته و همه جنبه های زندگی من را کنترل می کند. به عنوان مثال، وقتی این شغل را در GameSpot به دست آوردم – پس از سال ها تحمل، نوشتن و وقف خودم به بازی ها و کارم – احساس کردم که فریب خورده ام. گویی در جایی باید خطایی در سندی وجود داشته باشد که به این لحظه منتهی شده است زیرا هیچ کاری که من انجام نداده بودم نمی توانست منجر به این شود. در واقع، من سریع تمام کارهایی را که در زندگی “اشتباه” انجام داده بودم، یا با خودم “اشتباه” کرده بودم، جمع کردم. شروع کردم به مشاجره ذهنی بر سر فهرست بلندبالایی از افرادی که احساس می‌کردم برای شغل من واجد شرایط هستند، گویی آنها شاهدانی هستند که به زودی باید با آنها تماس بگیرم. احساس می‌کردم که دارم آماده می‌شوم تا علیه خودم به دادگاه بروم، که اکنون می‌دانم تقریباً هر روز انجام می‌دهم.

لینک و زلدا در زیر قلعه هیرول کاوش می کنند.
لینک و زلدا در زیر قلعه هیرول کاوش می کنند.

ولی شرق وقتی قابلیتی در دسترس لینک باشد، تقلب می کند؟ آیا وقتی از تفکر خلاقانه و ابزارهایی که در اختیارمان گذاشته شده استفاده می کنیم واقعاً «بازی را می شکنیم»؟ آیا انجام آنچه می توانید با آنچه دارید باعث می شود احساس بدی داشته باشید؟ تنها نتیجه ای که می توانم برای هر یک از این سوالات به دست بیاورم این است که خیر. بنابراین اشک‌های پادشاهی مفهومی رهایی بخش ارائه می‌کند: وقتی به جایی می‌روید که می‌خواهید باشید، همان‌طور که باید به آنجا می‌رسید می‌روید.

بخوانید  Funko کارکنان Mondo را اخراج کرده است، اما تجارت پوستر فیلم آن ادامه خواهد داشت

نیاز بسیار انسانی به کنترل و ثبات وجود دارد که ما را به این باور می رساند که «راه درست» وجود دارد. و بدتر از آن، من فکر می کنم همه ما تمایل داریم که این مسیر را بسیار باریک ببینیم. اما در حالی که هر معما راه حل مورد نظر خود را دارد، این مسیر از پیش تعریف شده – که توسط هنجارهای فرهنگی، والدین، همسالان و خودمان ساخته شده است – اغلب چشم اندازی است که ما خیلی به آن چسبیده ایم.

پیوند در یک میدان طلایی.
پیوند در یک میدان طلایی.

محصولات مورد بحث در اینجا به طور مستقل توسط ویراستاران ما انتخاب شده اند. در صورت خرید چیزی که در سایت ما مشخص شده است، GameSpot ممکن است سهمی از درآمد را دریافت کند.

از زمانی که The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom را شروع کردم، تعداد دفعات ترکیبی از کلمات را از دست داده ام، “احتمالاً این طوری نبود که قرار بود این کار را انجام دهم.” از کوه‌ها بالا رفته‌ام، از طاقچه‌هایی که به سختی قابل رویت هستند نفس می‌کشم، و به جای لباس پوشیدن مناسب گرمای بی‌امان صحرای گرودو، در طول یک رودخانه قدم زده‌ام تا خنک بمانم. تکه‌ها و باب‌ها، فنرها و تثبیت‌کننده‌ها، بمب‌ها و باتری‌ها را برای دور زدن چالش‌ها جمع‌آوری کردم، و در حالی که در اتاق‌های بی‌ثبات می‌دویدم ناامیدانه به آسند مشت زدم به این امید که سقف کم‌عمق یا یک لبه باریک به من اجازه دهد به منطقه بالا رد شوم. مواقعی بود که شیطنت‌های من هوشمندانه بودند و مواقعی احساس خنگ بودن می‌کردند. جعلی. حتی گمراه کننده

واقعیت این است که مانند تردید به خود و احساسات بیش از حد پیچیده من در مورد زیارتگاه ها، این ایده که راه درستی وجود دارد فقط در ذهن ما وجود دارد. البته ممکن است جاهایی که دوست داریم برویم و راه هایی که دوست داریم وجود داشته باشد ترجیح می دهند برای رسیدن به آنها، اما اگر مایل به پذیرش سفر و این واقعیت باشیم که گزینه‌های ما به‌طور غیرقابل درک، پیچیده و نامرتب هستند، بسیار راضی‌تر و در آرامش خواهیم بود، همانطور که خودمان هستیم. و اگر این اطمینان کافی نیست، لازم به ذکر است که چه در فیلم Tears of the Kingdom و چه در زندگی واقعی، انجام کاری که از شما انتظار می رود یا دیگران انجام می دهند کاملاً قدیمی است. حوصله سر بر. وقتی شما (یا Cece) می توانید چیزی زیبا و درست برای شما بسازید، رویای یک راه حل یا زندگی یکسان برای همه چیست؟

بخوانید  برنامه کونامی برای فروش دوباره بازی های متال گیر

گاهی اوقات مشکلات ما به خودی خود تحمیل می شود – مانند انتخاب برای بالا رفتن از یک صخره سنگی بدون افزایش استقامت و بدون باران در پیش بینی. گاهی اوقات بدبختی خارج از کنترل ما خواهد بود، و گاهی اوقات همه چیز بسیار بهتر از آنچه تصور می کردیم پیش می رود. پس چالش واقعی این خواهد بود که به جای زیر سوال بردن آن احساس را بچشیم – مبارزه با احساس گناه، سندروم فریبکار، و تمام دزدانی که ذهن ما را به خود مشغول می کنند. در تمام طول این سفر، چیزی برای شرمساری در مورد سفرتان، آنچه به شما داده و نحوه استفاده از آن تکه های خودتان وجود ندارد.

یکی از جالب‌ترین بخش‌های Tears of the Kingdom این است که توسعه‌دهندگان چقدر مشتاقانه ابزارهایی را در اختیار شما می‌گذارند تا بازی‌ای را که از طریق توانایی‌های مختلف Link ایجاد کرده‌اند، کرک کنید. با Ascend می توانید به راحتی از مرزهای مشخص شده عبور کنید. با Recall، می‌توانید زمان را مختل کنید و از آنتروپی علیه خودش استفاده کنید، و از روی تکه‌های زباله‌های در حال فروپاشی بالا بروید تا به سرزمین‌هایی که پس از از دست دادن از دست رفته‌اند، برسید. با استفاده از Ultrahand و Fuse می توانید تعداد بی شماری از اشیاء را به روشی که می خواهید جمع آوری و جدا کنید. و با Autobuild می توانید از انجام کارهای مورد نیاز برای ایجاد این آیتم ها که حتی رهبر قبیله Yiga آن را “تقلب” می نامد، اجتناب کنید.