نقد و بررسی The Lost King | در جستجوی آخرین پادشاه

اگر بخواهیم از دریچه روانشناسی وارد فیلم شاه گمشده شویم، شخصیتی را خواهیم دید که باید پیدا شود، شخصی که سعی می کند دیگران را به ارزش خود بفهماند. فیلیپا باید به ضمیر ناخودآگاه خود ضربه بزند و هزارتوی روانش را برای ضرباتی که او را کشته است جستجو کند. اینجاست که استعاره ظریف فیلم شکل می گیرد و جریان می یابد. باستان شناسی و استخراج تاریخ قرون وسطی انگلیس از دل پارکی که امروزه به پارک عمومی تبدیل شده است، در واقع پازل طعنه آمیز فیلم را کامل می کند. تفسیری از شخصیت درمانی فیلیپا. فرو رفتن در روان او که شبیه به کندوکاو در زندگی ریچارد سوم است.

فیلیپا در فیلم به پادشاه گمشده فکر می کند

از طرفی پیرنگ به استعاره ای که خلق کرده توجه چندانی نمی کند و ارتباط معناداری که باید بین مسائل فیلیپا و مسائل ریچارد سوم ایجاد شود شکل نمی گیرد. چرا فیلیپا اینقدر مشتاق است که بی گناهی شاه ریچارد را ثابت کند و جسد او را پیدا کند؟ پاسخ به این «چرا» یکی از ارکان دراماتیک مهم فیلم است که هم تنش قدرتمندی در روایت ایجاد می کند و هم پاسخی است برای مخاطبی که می خواهد بداند چرا فیلیپا در میان این همه شخصیت های تاریخی حاشیه ساز به دنبال این است. ریچارد سوم را پیدا کنید؟ پاسخ به این پرسش‌ها، مانند تصویر ایده شخصیت قهرمان داستان، در متن فیلم لنگ می‌زند و در سطح می‌ماند. مخاطب باید راه درازی را طی کند تا شباهت های این دو شخصیت را همخوانی کند و به وظایف فیلمساز عمل کند.

شاه گمشده زیاد به مسائل تاریخی و این گره ها نمی پردازد و ترجیح می دهد بیشتر بر آسیبی که شخصیت فیلیپا متحمل شده است تمرکز کند.

لحن کنترل شده یکی از عناصر قابل توجه پادشاه گمشده است. لحنی که تعادل بین شوخ طبعی و جدی را می داند

ایده فیلم یک ایده جسورانه است که یک زندگی را به زندگی دیگر پیوند می دهد. داستان و ویژگی‌های روان‌شناختی را در هم تنیده کنید تا زندگی‌های متعدد را بازسازی کنید. اما همانطور که گفته شد با عینیت بخشیدن به این ایده ها و پرداخت هزینه برای آنها به جذابیت دو خط ابتدایی طرح نمی رسند.

سالی هاوکینز بازیگر نقش فیلیپا لنگلی در این فیلم زنی میانسال است که از خستگی مزمن و شکست در زندگی شخصی و حرفه ای خود رنج می برد. او پسر خردسالش را برای دیدن ریچارد سوم شکسپیر به تئاتر می برد و مجذوب شخصیت پادشاه گمشده می شود. فیلیپا سپس به انجمن ریکاردی می‌پیوندد، کتاب‌های زیادی درباره ریچارد سوم می‌خواند و از شهود و احساسات خود برای جستجوی سرنخ‌هایی برای یافتن مقبره پادشاه استفاده می‌کند. همانطور که گفته شد، شاه گمشده فیلمی بر اساس وقایع واقعی است، هرچند عناصر تخیلی برای پیشبرد روایت در فیلم حضور خواهند داشت. ریچارد سوم پس از شب نمایش در مقابل چشمان فیلیپا ظاهر می شود و این دو چهره تا پایان کاوش ها در کنار هم می مانند.

در شاه گمشده ما با دو ایده روبرو هستیم. دو ایده در هم تنیده که هر کدام مکمل دیگری هستند و در غیاب هم فیلم به اثری خشک و خسته کننده تبدیل می شود. داستان اسرارآمیز زندگی ریچارد و افسردگی فیلیپا در این روایت در هم تنیده شده اند تا فیلم با دنیایی واحد پیش برود. همانطور که دیدیم فیلیپا توسط کارفرما مورد قضاوت قرار گرفت و علیرغم تلاش هایش در محل کار او را ترک کرد، ریچارد سوم نیز شخصیتی ناشناخته است که برخی از مورخان نظر مثبتی درباره او ندارند. در شب نمایش، فیلیپا معتقد است که او خود پادشاه ریچارد است و این در طبیعت او است که از این صداقت حمایت کند. در واقع این فیلم یک اثر استعاری است، نمایشنامه ای که به معنای بی واسطه اش به دنبال یافتن ریچارد سوم است و به معنای دور آن به دنبال حالتی خوب برای فیلیپا است. وقتی این شخصیت فریاد می زند، شاه ریچارد گوژپشت نبود، قاتل نبود، شرور نبود، او در واقع از هویت و شخصیت خود دفاع می کرد.

هر گونه تلاش فیلیپا برای یافتن ریچارد سوم در واقع معنای دیگری از تلاش این شخصیت برای یافتن خود است. این فیلم با استفاده از یک رویداد تاریخی، شخصیتی شبیه به شاه ریچارد خلق می‌کند تا داستانی روان‌شناختی ارائه کند. شاه گمشده به چنین مسائل و گره های تاریخی نمی پردازد و ترجیح می دهد بیشتر بر آسیبی که شخصیت فیلیپا متحمل شده است تمرکز کند. اکنون یک قدم جلوتر رفته و نقطه تمرکز خود را کاملاً با شخصیت فیلیپا تطبیق می دهیم. شخصیتی که تجربه بیولوژیکی روانشناختی او موتور محرک شروع داستان فیلم شد.

لحن کنترل شده یکی از عناصر قابل توجه پادشاه گمشده است. لحنی که تعادل بین طنز و جدیت را می شناسد و شرایط را طوری می چیند که فضاهای خالی اثر به چشم نیاید. از آنجایی که یک عنصر تخیلی در دنیای واقعی استفاده می شود، فیلم پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به یک طنز ناب دارد، اما این اتفاق نمی افتد و فیلمساز سعی می کند دنیایی نسبتا جدی خلق کند.

فیلیپا و شاه ریچارد در حال گپ زدن در شاه گمشده

این فیلم یک اثر استعاری است، نمایشنامه ای که به معنای بی واسطه خود به دنبال یافتن ریچارد سوم است و به معنای دور آن به دنبال حالتی خوب برای فیلیپا است.

اگر از ایده خلق شخصیت فیلیپا بگذریم و به لایه های او برسیم، می بینیم که مسائل روانی این شخصیت آنطور که باید در داستان قابل اعتماد نیست و همه آنها در یک خط ابتدایی ظاهر می شوند. . به عبارت دیگر، مسائل روانی مطرح شده تصویری دراماتیک و عمیق به خود نگرفت. فیلیپا از شوک های عصبی رنج می برد، زندگی ارزشش را ندارد، وضعیت حرفه ای او از همه اینها آزاردهنده تر است. این اتفاقات که پیرنگ نادیده گرفته می شود، مسیر تاریخ را در شاه گمشده تغییر می دهد، اما فیلم چقدر به این موضوعات حیاتی ارزش می دهد؟ و مسائل این شخصیت چقدر برای ما پیش رفته است؟ در اینجا بیننده به خلأ قابل توجهی نسبت به قهرمان داستان می رسد و گاهی او را با خود غریبه می بیند.

ریچارد سوم در میدان جنگ در فیلم شاه گمشده

ریچارد سوم شکسپیر متنی تبعیض آمیز است که در آن این شخصیت تاریخی به شدت تعصب دارد. هنگامی که شاه ریچارد مشغول ارائه یکی از دیالوگ های خود است، طوفانی در روان فیلیپا به وجود می آید، هویتی که روند تاریخی جهان فیلم را تغییر خواهد داد. ایده های لایه ای با زیرمتن قوی. از همین نقشه است که همه چیز برای ما فیلیپا و ریچارد سوم آغاز می شود و داستان تاریخی شاه گمشده راهی تازه برای خود می یابد، راهی که از دنیای روان انسان می گذرد و قرار است پادشاهی بی گور باشد. توسط یک انسان مضطرب و سرخورده پیدا شد.

در ادامه نقد، قسمت های خاصی از فیلم فاش خواهد شد

ریچارد سوم یا شاه ریچارد آخرین پادشاه قرون وسطایی بریتانیا و یکی از بحث برانگیزترین پادشاهان انگلستان است. ویلیام شکسپیر نمایشنامه ریچارد سوم را بر اساس زندگی این شخصیت در سال 1593 نوشت. مورخان بر این باورند که داستان شکسپیر و تصویرهای او از شاه ریچارد سرشار از تعصب است، زیرا او ریچارد را فردی خونخوار، خودخواه و زشت معرفی می کند، ویژگی هایی که هرگز اثبات نشده است. تاریخ. ریچارد سوم از سلسله پلانتاژن و خانه یورکز بود که در پایان جنگ های داخلی بریتانیا معروف به نبرد رزها توسط هنری هفتم از لنکستر کشته شد.

پس از مرگ آخرین پادشاه یورک، سلسله تودور به قدرت رسید و جسد ریچارد سوم برای چندین قرن از دیدگان پنهان ماند، تا اینکه در سال 2012، فیلیپا لنگلی، مورخ، بر اساس یک گزارش تاریخی، یک تیم باستان‌شناسی را رهبری کرد. برای کشف بقایای ریچارد سوم. انجمن طرفداران ریچارد سوم، استخدام شد. در نهایت پادشاه گم شده در یک پارکینگ عمومی پیدا شد. اما این فیلم به تلاش های فیلیپا لنگلی، پیشرفت کشف جسد و شرایط حفاری کلیسای برادران گری، محل دفن ریچارد سوم، تخریب شده در قرن شانزدهم می پردازد.

تحریریه مجله بازی یک گیمر