نقد و بررسی فیلم When You’re Finished Saving the World

ایولین از عقده جوکاستا رنج می برد، اگر به فیلم دقت کنیم متوجه می شویم که او به شوهرش توجهی نمی کند، در رویدادهای حرفه ای او شرکت نمی کند و همچنین غذاهایی را که می خواهد نمی خورد. در حال آشپزی است. این شخصیت بیشترین توجه را به پسر دارد. وقتی اولین متوجه می‌شود که نمی‌تواند زیگی را کنترل کند، نیازهایش را به پسر دیگری می‌گوید و تمام تلاشش را می‌کند تا او را از آن خودش کند. او از او غذا می گیرد، جلسات متعددی برای یافتن بورس تحصیلی ترتیب می دهد و سعی می کند او را تصاحب کند.

وقتی نجات دنیا را تمام کردی اولین کارگردانی جسی آیزنبرگ است. فیلمی کم‌هزینه و کم بومی‌سازی که می‌تواند برای یک فیلم‌ساز مبتدی بسیار هیجان‌انگیز باشد، زیرا قرار است تهیه‌کنندگان را متقاعد کند که برای فیلم هزینه کنند. برای اولین تلاش خود، آیزنبرگ به زیرژانر مخاطره آمیز وارد شد. خود فیلم های روانشناسی دنیای پرخطری هستند چه برسد به اینکه فیلمساز تجربه کارگردانی زیادی نداشته باشد. فیلم با یک ایده خوب شروع می شود، یک درک خوشمزه که مخاطب فکر می کند در کشف دنیای جدیدی از روان انسان نقش دارد، اما هرچه پیش می رویم فیلم پتانسیل خود را از دست می دهد و در نهایت تماشاگر را ترک می کند. به شدت ناامید شد

زیگی در فیلم When You Finish Saving The World گیتار می نوازد

وقتی نجات دنیا را تمام می کنی یک درام خانوادگی و اثری ملموس است. نمایشی روی سن که داستان خودش را به ساده ترین شکل ممکن روایت می کند. این فیلم با احساسات و اتفاقاتی که در روان شخصیت هایش رخ می دهد حرکت می کند. کار روانشناختی روی زندگی افرادی که نمی توانند روان یکدیگر را درک کنند و ترجیح می دهند فرار کنند تا اینکه بمانند و کارها را درست انجام دهند. آنها به پایان دادن به رابطه خود فکر می کنند و هر بار که ناامیدتر می شوند عقده هایشان بیشتر و بیشتر می شود. شخصیت های این فیلم هنوز به بلوغ نرسیده اند و در کشاکش دنیای تاریکی که از گذشته خود به ارث رسیده زندگی می کنند.

بخوانید  CoD: Modern Warfare 2 Season 3 Reloaded Trailer highlights New MP Map

ایولین یک مادر نسبتاً غایب برای زیگی است. وقتی زیگی عقده جوکاستای مادرش را نشان نمی دهد، ترجیح می دهد فرار کند و به دنیای خودش پناه ببرد. حالا این شخصیت باید شخصی را پیدا کند که شبیه مادرش باشد تا گشتالت آموزشی خود را تکمیل کند. او به خانه همکلاسی‌اش لیلا می‌رود و تمام توجهی را که باید به مادرش می‌کرد به او می‌دهد، شاید جای خالی اولین را برای او پر کند. اما طولی نمی کشد که زیگی به بن بست می رسد و طرح جایگزینی او نتیجه معکوس می دهد. زیگی در ناخودآگاه خود همکلاسی خود را در نقش مادرش می بیند و نمی تواند رفتار پخته ای با او داشته باشد، حتی اگر این شخصیت این مشکل را در آگاهی خود انکار کند. این خواسته زیگی است که لیلا از زیگی توقع رفتاری بالغ و مردانه داشته باشد و وقتی متوجه شود که این شخصیت دچار گره های روانی زیادی است، کلمه پسر را برای او به کار می برد و به رابطه پایان می دهد.

وقتی همه چیز برای هر دوی آنها از هم می پاشد و نقش آنها در زندگی یکدیگر کاهش می یابد، آنها به سرعت جایگزینی پیدا می کنند. زیگی برای جبران رها شدن مادرش به دوستانش پناه می برد که دقیقاً شبیه مادرش هستند و خود را وقف فعالیت های مدنی و اجتماعی می کنند. او در خانه چندان مشتاق کار مادرش نیست، اما وقتی متوجه می شود نیاز به حمایت و توجه دارد، از سر ناچاری به سراغ کسانی می رود که شبیه اولین هستند. او سعی می کند شبیه آنها شود، حرف های سیاسی بزند، آهنگ های سیاسی بخواند و در راهپیمایی های مدنی شرکت کند. در واقع، زیگی برای به دست آوردن چیزی که ندارد، می خواهد به چیزی تبدیل شود که هرگز دوستش نداشته است.

همه چیز در هنگامی که نجات جهان را تمام می کنید حول خانواده و روابط بین اعضای آن می چرخد.

بخوانید  اعلام تاریخ پخش سریال Ted با انتشار اولین تریلر

ایولین در فیلم When You Finish Saving The World چای می نوشد

اوضاع زمانی فاجعه آمیز می شود که در پرده سوم، فیلمساز تصمیم می گیرد در چند کلمه ساده داستان خود را باز کند و داستان را به پایان برساند. زیگی و ایولین به راحتی متوجه می شوند که نمی توانند خارج از خانواده به دنبال مادر و فرزند بگردند و مخاطبانی که تا به حال این داستان روانشناختی را تماشا کرده اند تعجب خواهند کرد که چگونه شخصیت هایی با چنین پیچیدگی های روانی ناگهان تغییر موضع می دهند و خود را اصلاح می کنند.

هنگامی که شما نجات جهان را به پایان می رسانید ایده های روانشناختی خود را ارائه می دهد، موقعیت شخصیت هایش را بر اساس آنها سازماندهی می کند، اما به محض اینکه طرح قرار است شروع به کار کند و مراحل پرداخت خود را طی کند، در گرداب دائمی فیلم های روانشناختی گیر می کند و تصویری مبهم از خود ثبت می کند. نیروی محرکه این فیلم درگیری های درونی است، گره ها و گره هایی که به چشم نمی آیند و سنگ بنای یک طرح را ایجاد کرده اند. کارگردان در به تصویر کشیدن این کشمکش ها و گره ها کم تجربه است. او با آنها به عنوان تاریخ عینی برخورد می کند و هیچ تلاشی برای تجسم آنها نمی کند.

وقتی اولین مادر و فرزندی را برای زندگی در خانه سالمندان می پذیرد، تحت تأثیر رفتار پسر با مادرش قرار می گیرد و شروع به خیال پردازی و جایگزینی در ذهنش می کند. زیگی به جای مادرش همکلاسی دخترش را می بیند و ایولین فکر می کند دوست پسر جدیدی پیدا کرده است. در این شرایط هم پدر خانواده را رها می کنند و هم برای آرامش از خانه بیرون می روند. ایولین و زیگی اکنون با عقده های خود روبرو هستند، گره هایی که هر کدام آنها را به کناری می کشاند و موقعیت بدی را برایشان ایجاد می کند.

وقتی نجات دنیا را تمام می‌کنی فیلمی خانوادگی با رویکرد روان‌شناختی است که در سریع‌ترین زمان ممکن ساخته شده و روایت خود را پیش می‌برد.

بخوانید  Slay The Spire, Stardew Valley Highlight Apple Arcade July Additions

زیگی و اولین در فیلم When You Finish Saving The World به مدرسه می روند

همه چیز در هنگامی که نجات جهان را تمام می کنید حول خانواده و روابط بین اعضای آن می چرخد. اولین، مادر زیگی، دیگر نمی تواند با فرزندش رابطه خوبی داشته باشد و زیگی نیز تحت تاثیر رفتار مادرش گیج و سردرگم است. کار به جایی می رسد که هر کدام از آن ها بیرون از خانه می روند تا برای خود تسکین پیدا کنند. ایولین و زیگی به عنوان مادر و فرزند زندگی کاملا متفاوتی دارند. زیگی یک دانش آموز دبیرستانی است که از طریق پخش آنلاین موسیقی برای عموم درآمد کسب می کند و مادرش که یک آژانس کاریابی را اداره می کند، مشغول کارهای متفاوت و جدی تری در زندگی است.

وقتی این دو نفر نمی توانند کاستی ها و کاستی های رابطه شان را جبران کنند، لجبازی و شایعه پراکنی آنها شروع می شود و همه چیز به هم می ریزد. ایولین جامعه ای را رهبری می کند که به افراد آسیب دیده خدمات اجتماعی ارائه می دهد، اما همان شخصیت در خانه نمی تواند نیازهای فرزندش را برآورده کند. او حتی در محل کار نیز فردی سرسخت است و حتی یک مکالمه ساده را هم به پایان نمی رساند و نمی تواند در جشن تولد دیگران شرکت کند. در شرایطی است که هر دو به یکدیگر تمایل دارند و از داشتن روابط منطقی و عاطفی خوب با یکدیگر لذت می برند.

این فیلم خیلی راحت و ساده تمام می شود، مخاطب به دنبال روح شخصیت ها نمی گردد و در این بین هیچ افشاگری صورت نمی گیرد. وقتی نجات دنیا را تمام کردی بیشتر شبیه یک بازخوانی روانشناختی کتاب های روانشناسی است، نمایشی که نمی داند چگونه منظورش را منتقل کند.

موتور این فیلم درگیری های درونی است، گره ها و گره هایی که به چشم نمی آیند و سنگ بنای یک طرح را ایجاد می کنند.