نقد و بررسی فیلم 65 | سقوط فرازمینی ها در دوره کرتاسه

یکی دیگر از نقاط ضعف 65 ضد قهرمان های آن است. مخاطبانی که دهه‌ها در فیلم‌ها با دایناسورها و دوران ژوراسیک سروکار دارند و داستان‌های آن‌ها را دنبال می‌کنند، این نوع درگیری در این فیلم چندان برایشان جذاب نخواهد بود.

65 به مفهوم خانواده در هسته خود صادق است و در این زمینه داستان خود را توسعه می دهد. میلز قبول می کند که به خاطر دخترش یک سفر خطرناک را انجام دهد و درست زمانی که می خواهد به زندگی خود پایان دهد، تنها بازمانده کشتی کوآ که هم سن دخترش است و در حالت یخ زده است، آن را منصرف می کند. . از این کار این دو نفر زبان یکدیگر را نمی فهمند، اما اولین مفهومی که بین آنها رد و بدل می شود خانواده است. میلز از این لحظه به یک ناجی تبدیل می شود، قهرمانی که باید کوآ و خودش را سالم به خانه بیاورد. آنها با هم یک سفر جاده ای را آغاز می کنند تا کشتی نجات را پیدا کنند و مسیر یکدیگر شوند.

یکی دیگر از نقاط ضعف 65 ضد قهرمان های آن است. مخاطبانی که دهه‌ها در فیلم‌ها با دایناسورها و دوران ژوراسیک سروکار دارند و داستان‌های آن‌ها را دنبال می‌کنند، این نوع درگیری در این فیلم چندان برایشان جذاب نخواهد بود. دایناسورهای این داستان ضدقهرمانان خوبی نیستند، میلز و کوآ آنطور که باید درگیر نمی شوند و به راحتی می توانند این موجودات ناشناخته را نابود کنند. حتی سیارک هایی که به عنوان یک ضدقهرمان دیگر برای شخصیت های فیلم دیده می شوند و قصد دارند هر چیزی را که روی زمین حرکت می کند از بین ببرند، برای ایجاد ترس و اضطراب در مخاطب وجود ندارند.

دلیل ناتوانی نیروهای شیطانی در داستان در تمایل فیلمساز به استفاده از عنصر ترس و دلهره نهفته است.

ایده فیلم ناب و جذاب است. این بار خبری از پرش زمانی نیست و با دو بیگانه به عصر دایناسورها می رویم. بیگانگانی که شبیه ما هستند، احساساتی هستند، به خانواده اهمیت می دهند، به دنبال نزاع و درگیری نیامده اند و حتی به خزنده گیر افتاده کمک می کنند و به نظر می رسد حامی حقوق خود هستند! این فیلم در سطح اول یک اثر علمی تخیلی است که دو ایده رایج و رایج را در هم آمیخته و داستان خود را روایت می کند. کهکشان، بیگانگان، سفینه‌های فضایی، ژوراسیک و دایناسورها ایده‌های فیلمی مکرر اما همیشه بالقوه‌ای هستند که در طول تاریخ سینما طرفداران زیادی پیدا کرده‌اند و شرکت‌ها همیشه می‌توانند به کسب درآمد از آنها تکیه کنند.

بخوانید  توسعه بازی چندنفره جدید توسط سازندگان Dead by Daylight

در میان ضعف سبک روایت، این عناصر سبک بصری هستند که بیشترین توجه را به خود جلب می کنند. جلوه های کامپیوتری ویژه با چنان دقتی کار می کنند که شاید مخاطبان هرگز چنین دایناسورهای تمیزی را ندیده باشند. فیلم ۶۵ یکی از آن فیلم‌هایی است که نمی‌توانید آن را خیلی هیجان زده کنید و نمی‌توانید آن را کاملا نادیده بگیرید. این فیلم برای مخاطبانی که طرفدار زمین های خاص و جلوه های گرافیکی هستند مناسب است.

از سوی دیگر، دنیای ناشناخته‌ای که میلز از آن می‌آید و باعث شکل‌گیری زیرژانر فضایی در این اثر علمی تخیلی شده است، در پیرنگ قدرت چندانی ندارد و مخاطبان با آن بیگانه هستند. همانطور که در ابتدای این مقاله گفته شد، ایده یک موجود فرازمینی که کاملاً شبیه ما است و 65 میلیون سال پیش می زیسته است بسیار فریبنده است، ایده ای بالقوه و کاملاً بدیع که می تواند دنیایی جذاب را در این فیلم ایجاد کند. اما ترجیح فیلمساز برای سطحی نگری این است که فقط پایان داستان را مشخص کند.

فیلم های علمی تخیلی مدت هاست که در بازار سینما هستند، آثاری که بر اساس تخیلات بشر ساخته شده اند و آرزوهای دست نیافتنی. با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تجهیزات سینمایی، بدون شک این آثار در آینده نه چندان دور سهم بسیار بیشتری در دنیای فیلم و سریال خواهند داشت. عمر این فیلم ها با جلوه های ویژه گره خورده است و متأسفانه در سال های اخیر شرکت های تولید کننده فیلم به دلیل بودجه های کلان دیگر به فیلمنامه و کیفیت داستان توجهی نمی کنند و فقط از نظر بصری نظر عموم را جلب نمی کنند. . عناصر یک ظاهر طراحی شده

بخوانید  مایکروسافت در حال آماده شدن برای عرضه یک کنسول جدید است

با توجه به ماهیت زندگی خود و ایده پشت این سفر، کوآ و میلز آنچنان که باید رابطه دراماتیکی را تجربه نمی کنند. شیمی بین آنها خام است و مخاطب نمی تواند درگیر آنچه بین میلز و کوا در حال توسعه است، شود. هر آنچه بین این دو نفر وجود دارد از ایده اولیه ایجاد شده فراتر نرفته است و هیچ طرح مهمی را نمی یابیم که متاثر از رابطه گرم این دو نفر باشد. اگر به میلز و رابطه او با تنها بازمانده کشتی دقت کنید، می بینید که درد و رنجی که میلز احساس می کند به عشق و پدری تبدیل نمی شود، زیرا پیرنگ ایده رستگاری را برای او ترتیب داده است.

آسیاب در میان استخوان های دایناسورها در فیلم 65

فیلم 65 یک اثر علمی تخیلی با بازی آدام درایور است که چندین ایده را در هم می آمیزد و یک اثر میانی را به ما پیشنهاد می کند. این فیلم به دلیل قرار گرفتن در دنیای جلوه‌های ویژه و متحمل شدن هزینه‌های فراوان، هرگز به نمایشگاه نمی‌رود و تنها به روایت داستان خود می‌اندیشد. 65 تلاش می کند فیلم خوبی باشد، اما مانند بسیاری از فیلم های این روزها، در مورد خط داستانی کوتاهی می کند. در واقع این اثر با تکیه بر سبک بصری به قهرمانان خود شخصیت می بخشد و قدرتمندانه آنها را در متن روایت قرار می دهد.

میلز مسیری را در فیلم 65 دنبال می کند

دلیل ناتوانی نیروهای شیطانی در داستان در تمایل فیلمساز به استفاده از عنصر ترس و دلهره نهفته است. فیلم از همان آغاز به زمین افتادن میلز از حال و هوای فیلم های خزنده و ترسناک بهره می برد و با افزودن تعلیق و ترس به رویای میلز و دایناسورها، زیرژانر دیگری را خلق می کند. این تعدد سبک و ژانر فیلم را پایین آورد. 65 با توجه به این رویکرد دچار نوعی کثرت است، نه می تواند عناصر ترس را به خوبی بپردازد و به سمت یک اثر ترسناک برود و نه می تواند یک داستان علمی تخیلی دلچسب از عصر دایناسورها باشد.

بخوانید  معرفی سریال آکادمی خون آشام (Vampire Academy)
کاپیتان میلز در حال راهپیمایی در سال 1965

65 یک فیلم علمی تخیلی است که ایده جالبی را در زمینه تعریف می کند. در نقد و بررسی این فیلم با یک گیمر همراه باشید.

فیلم 65 به مفهوم خانواده در هسته خود صادق است و داستان خود را در زمینه توسعه می دهد.

این فیلم به ۶۵ میلیون سال پیش برمی‌گردد، زمانی که دایناسورها، اولین صاحبان این سیاره، زمین را نابود کردند و سایر ساکنان این کهکشان نیز به سیارات دیگر سفر کردند. کاپیتان میلز از یک زندگی پیشرفته در آن سوی جهان به ماموریتی فرستاده می شود. او به دلیل هزینه های درمان دخترش این پروژه دو ساله را می پذیرد. در حالی که میلز خواب است، کشتی او وارد یک کمربند سیارکی خطرناک می شود، به آنها برخورد می کند، آتش می گیرد و قطعات آن روی زمین فرود می آید. سرزمینی که متعلق به دوره کرتاسه است و هیچ انسانی در آن نیست. به نظر می رسد که میلز هنگام فرضیه برخورد سیارک و نابودی دایناسورها به زمین افتاده است.

در سال 65 با فیلمی روبرو هستیم که در مفهومش عناصر ملودرام و در لایه های بالایی اکشن بقا است. میلز دخترش را از دست داد و کوآ خانواده اش را از دست داد. سفر جاده ای این دو نفر برای یافتن راهی برای فرار معنایی غیر از بقا در آن دارد. این فیلم از ایده تکرارشونده جایگزینی سوم شخص به جای کودک استفاده می کند. میلز نمی‌تواند دخترش را نجات دهد، اما از عزم خود استفاده می‌کند تا کوآ را سالم به سیاره خود بازگرداند. در واقع، این تلاش ها راهی برای نجات میلز، کاپیتانی است که فرزندش را در غیاب او از دست داد.