برخی از عناصر و جنبه های یک بازی حساس تر از بقیه هستند. به عنوان مثال، محتوای طنز یکی از عناصر و ساختار پیچیده است. استفاده درست از آن می تواند لحظات مفرح و خنده داری ایجاد کند یا حتی تابوهای تلخ جامعه را به تصویر بکشد که کمدی تاریک را خلق می کند. اما اگر از این عنصر بیش از حد استفاده شود، حتی با وجود موضوعات جالب، می تواند تأثیر منفی داشته باشد. این در حالی است که در صورت عدم کیفیت، استفاده از آن، حتی اگر کم باشد، می تواند به محتوای اضافی و خسته کننده محصول مورد نظر تبدیل شود.
باس های بازی هر کدام طراحی منحصر به فردی دارند و چالش متفاوتی را ارائه می دهند
از نظر بصری، High on Life تجربه قابل قبولی را ارائه می دهد. اگرچه برخی از محیط ها و توجه به جزئیات بافت به خوبی محیط های دیگر نیست، اما به طور کلی برای بازی مستقل قابل قبول است و اثرات انفجار، آتش و یا نابودی دشمنان نیز به خوبی انجام می شود. از نظر جزئیات و دقت نباید انتظار خاصی از طراحی کاراکتر داشته باشید و تعدادی کاراکتر پیش فرض برای قهرمان داستان وجود دارد که می توانید از بین آنها برای شخصیت خود انتخاب کنید. شاید دشمنان لایف چندان متنوع نباشند، اما باسهای بازی هر کدام طراحی منحصربهفردی دارند و چالشهای متفاوتی را ارائه میکنند. از نظر فنی، بازی هیچ مشکل خاصی مانند باگ و افت فریم ندارد و می توانید تجربه ای روان داشته باشید.
موسیقی در حین مبارزات یا گشت و گذار در دنیای بازی تجربه خوبی را ارائه می دهد و با فضا و فضای بازی همخوانی دارد و علاوه بر این خود صداپیشگی نیز جذاب است و صداپیشگان هر شخصیت و اسلحه به خوبی با شخصیت آن ها تناسب دارد. در نهایت انتخاب دیالوگ ها و تاثیر منفی آن بر داستان و روایت، به دلیل شوخی هایی که برخی از آنها جذابیتی ندارند، تاثیر زیادی بر تجربه کلی بازیکن گذاشت. در نتیجه، تجربه 8 تا 10 ساعته شما تقریباً از وسط ساختار خسته کننده ای به خود می گیرد و دنیای High on Life محتوای کافی برای سرگرم کردن شما از طریق آنها ندارد.
گروه سازنده سعی کردند در روایت داستان با شوخی و کمدی لذت و جذابیت را به نمایش بگذارند که هم موفق و هم ناموفق است.
High on Life از آن دسته بازی هایی است که عناصر سرگرم کننده اش زیر سایه نگاتیوها مدفون شده اند. با بررسی این بازی با یک گیمر همراه باشید.
نقد و بررسی بازی بر اساس نسخه کامپیوتری نوشته شده است
سلاح های بازی علاوه بر داشتن طرح های متنوع و امکان نابودی دشمنان به روش های مختلف، در بازی های پلتفرمینگ و پلتفرمینگ نیز نقش دارند. پلتفرم ها به خوبی طراحی شده اند و با دریافت هر سلاح جدید، پلتفرمی مربوط به آن سلاح را مشاهده خواهید کرد تا بتوانید نحوه استفاده از آن را یاد بگیرید. با این حال، دستیابی به سلاحهای جدیدتر به معنای ناوبری بهتر و کاملتر در محیطهای بازی است، به عبارت دیگر High on Life دارای عناصر مترویدوینی است تا مخاطبان بدون در نظر گرفتن وظایف اصلی، بتوانند به سفر و کاوش در محیطهای بازی بپردازند.
گشت و گذار در بازی هایی که از عناصر مترویدوینی استفاده می کنند زمانی لذت بخش و ارزشمند است که اشیاء ساخته شده خوبی در دنیای بازی وجود داشته باشد یا قسمت های جدیدی را در محیط ها ببینیم که از طریق آنها با شخصیت های جدید برای دریافت پاداش آشنا می شوید.ماموریت های جانبی جدید. High on Life فاقد همه اینها است و استفاده از سلاحهای جدید به سادگی به شما امکان میدهد صندوقچههایی حاوی پول نقد یا وسایل کلکسیونی برای خرید ارتقاء سلاح، لباس قهرمان داستان و اقلام تزئینی پیدا کنید. شما می توانید تمام این صندوق ها را در طول ماموریت های اصلی به دست آورید و کاوش بیشتر در دنیای بازی به دلیل نداشتن محتوای مناسب و مرتبط، ارزشی ندارد و بازیکن را به این کار متقاعد نمی کند.
استفاده نامناسب از عناصر Metroidvinia و خلأ دنیای بازی یکی از مواردی است که High on Life از آن رنج می برد.
داستان بازی با یک مقدمه بسیار جالب آغاز می شود. جایی که قهرمان داستان با کامپیوترش بازی می کند و از همان ابتدا طنز بازی و شوخی ها توجه مخاطب را به خود جلب می کند. سپس یک گروه بیگانه به نام G3 Cartel به شما حمله کردند که از انسان ها به عنوان مواد مخدر استفاده می کنید. در همان ابتدا بازیکن یک سلاح زنده را کشف می کند و با استفاده از سلاح مربوطه به سرزمین بیگانگان می روید. کل داستان بازی محتوای کلیشه ای است. سرزمین انسان ها مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است و فردی بی نام ناگهان تبدیل به یک قهرمان می شود و انسان ها را نجات می دهد.