نقد و بررسی فیلم NMR

Mongeo en RMN ما را به فضای چند ملیتی می برد. محیطی بسته به نام ترانسیلوانیا که مجارها، رومانیایی ها و تعدادی آلمانی در آن زندگی می کنند. فیلمساز بیشتر به زندگی ماتیاس نزدیک می شود، مردی که از آلمان برمی گردد تا در کنار پسرش رودی باشد. رودی مدتی است که به دلیل آنچه در جنگل دیده است صحبت نکرده است. مونگیو در این فیلم نشان می دهد که اطلاعات دقیقی از جشنواره فیلم کن و بازارهای هنری اروپا دارد.

سپس به یک کشتارگاه صنعتی در آلمان می رویم، جایی که ماتیاس به عنوان قصاب کار می کند و رئیسش او را کولی و بیگانه خطاب می کند. از همان ابتدا، با استفاده هوشمندانه از دو سکانس و مقداری دیالوگ، مونگیو به ما نشان می دهد که داستان فیلم در مورد چیست. در واقع، هر اتفاقی که بعد از این نماها می افتد، شرح و توضیحی درباره باز بودن NMR، ترس از ناشناخته ها، بیگانگان و تقدس نژادپرستی است.

در اقدام سوم فیلم، در حالی که بحران عمدی مونگیو به اوج خود می رسد، RMN استعداد تحسین برانگیز خود را هم در سبک و هم در محتوا نشان می دهد. در بلندترین پلان فیلم، در تالار شهر، مردم جمع می شوند تا در مورد ماندن یا عدم ماندن سریلانکایی ها رأی دهند. دوربین در تمام مدت ثابت است و به لطف صحنه‌سازی درون قاب، سرعت آن حفظ می‌شود. نگاه های آنا، صحبت های مردم، رفتار چیلا و ماتیاس و نوع قاب بندی همه و همه بحران های پیرنگ را به سر می برد و تنش جذابی برای فیلم ایجاد می کند. همه مسائل، اتفاقات و مشکلات فیلم در این قاب بلند وجود دارد و به هم می خورد.

ماتیاس پس از مجروح کردن رئیس خود به ترانسیلوانیا بازمی گردد، جایی که اکنون می تواند با خیال راحت کولی ها و خارجی های سریلانکا را صدا کند و به سمت آنها چوب پرتاب کند. Mungio دوباره در اینجا به بیگانه هراسی اشاره می کند. تومور مغزی آتو، پدر ماتیاس نیز استعاره ای از همین رفتار انسانی است. مونگیو نژادپرستی را یک بیماری کشنده می داند که در نهایت باعث مرگ یک فرد می شود. این استعاره به شکلی جذاب، فیلم را از شعارزدگی دور کرد. وقتی ماتیاس وارد ترانسیلوانیا می شود، آتو حضور ضعیفی دارد، اما رفته رفته با حضور سریلانکایی ها و پیشرفت بحران های فیلم، نقش او و بیماری اش نیز کامل می شود و در یک سوم آخر نمایش، به پایان نمایش تبدیل می شود. یکی از بحران های NMR

بخوانید  مدت زمان بازی A Plague Tale: Requiem

Mungio از عناصر استعاری استفاده می کند تا داستان خود را به شیوه ای جالب روایت کند

سیسلیا در فیلم RMN بازی می کند

فیلمنامه این فیلم بر اساس یک حادثه واقعی ساخته شده است. در سال 2020، طوماری با امضای 2000 نفر از ساکنان روستای دیتراوی در رومانی جمع آوری شد که منجر به اخراج دو شهروند سریلانکایی از کارخانه نان شد. امضاکنندگان نمی خواستند دست های خارجی نان آنها را بخورند. RMN فیلمی است که بخشی از دنیای سینمایی Mongeo است. این فیلم مانند 4Month 3Weeks 2Days به مسائل سیاسی و اجتماعی می پردازد و مانند اکثر کارهای این کارگردان، ایده از جایی در دنیای واقعی می آید. RMN از زیر متن التهاب مداوم بین اروپای شرقی و اتحادیه اروپا برای گسترش برنامه ضد نژادپرستانه خود استفاده می کند.

ماتیاس و سیلاس در کلیسا در فیلم RMN

کارگردان مشهور رومانیایی موج نو، کریستین مونگیو، با برنده شدن نخل طلای جشنواره کن در سال 2007 با فیلم 4 ماه و 3 هفته و 2 روز، نامی برای خود دست و پا کرد. او در سال های بعد نیز با دو فیلم «آنسه تپه» و «فارغ التحصیلی» توانست جایگاه خود را در این جشنواره تقویت کند. مونگیو امسال با فیلم RMN در جشنواره کن حضور داشت و مانند دیگر فیلم های قوی کارنامه اش کار خوبی را به مردم تحویل داد. عنوان NMR اشاره ای تحت اللفظی به نوعی از اسکن مغز به نام NMR است که Mongio از آن برای شکل دادن یک استعاره جذاب استفاده می کند.

برای داوران جشنواره های هنری و مخاطبان خارج از مناطقی که درگیر سنت های باستانی هستند، همیشه ایده جالبی خواهد بود که در بین مردم این مناطق چه می گذرد و به چه فکر می کنند؟ حالا مونگیو از این قانون نانوشته استفاده کرده و از دو ایده جشنواره پسند برای روایت خود استفاده کرده است: نژادپرستی در یک منطقه کوچک! فیلم RMN که استعاره ای از پرتوی تشخیصی برای زیر ذره بین قرار دادن عادات مردم ترانسیلوانیا است، تصویری دقیق از تنش های سیاسی اجتماعی گذشته و حال این منطقه را نشان می دهد که امروزه به محیطی کوچک تبدیل شده است. روز قبل از کریسمس

بخوانید  لغو دو فیلم جنگ ستارگان از کوین فایگی و پتی جنکینز تا زمانی که پروژه تایکا وایتیتی ادامه پیدا کند
رودی و ماتیاس در یک قایق در فیلم RMN

او دوربین خود را به مکانی می برد که نقش یک مکان خارجی برای اتحادیه اروپا را بازی می کند و پتانسیل های کشف و کنجکاوی را در خود جای داده است، مانند آسیایی، آفریقایی، محلی، سنتی و غیره. امروزه، در دنیایی که از همسایگان اروپایی خود عقب مانده است، مونژیو ایده های جهانی را مطرح می کند و روایتی جهانی را در فضایی محدود و محدود ترویج می کند.

کادربندی با عمق میدان برجسته ایجاد می شود. آنا و چیلا هر کدام در یک طرف خطوط طلایی نما قرار دارند. ماتیاس با نحوه نشستن خود عمق میدان دیگری در بحث های مردم ایجاد کرد و بیشترین توجه عمومی را به خود و چیلا جلب کرد. این طرح و طرح بعدی جایی است که NMR به هدف خود می رسد. داستان فرعی ماتیاس از طریق پدر و پسرش به داستان اصلی بیگانه هراسی فیلم پیوند می خورد و رابطه بین این شخصیت و روایت اصلی سریال به وضوح مشخص شده است. در حالی که ساکنان تالار شهر به خاطر مسائل نژادی به یکدیگر خیره می شوند، خبر خودکشی پدر آتو همه را به جنگل می برد. مرگ پدر ماتیاس یکی دیگر از استعاره های فیلم است. Mongio پایان درگیری های نژادی را با مرگ و نابودی می پردازد، تجمع با مرگ به پایان می رسد.

رودی به دلیل چیزی که در جنگل دید توانایی صحبت کردن خود را از دست می دهد. مردم همچنان در تعلیق هستند که چه چیزی این کودک را به چنین نقطه ای رسانده است. آیا خرس دیده یا کولی ها به او حمله کرده اند؟ در ابتدا گفتیم که RMN پر از استعاره است، Mungio رودی را در موقعیتی ترسناک در جنگل قرار می دهد، مکانی که نماد ناخودآگاه جمعی است. او با ترکیب ترس، جنگل و کولی خواندن ماتیاس، تاریخچه ای طولانی به بیگانه هراسی می بخشد و این نوع تفکر را به نگرش و اخلاق اجدادشان نسبت می دهد. مشکلی که اکنون چیزی شبیه به DNA به نظر می رسد قرار است از فردی به فرد دیگر و از نسلی به نسل دیگر در بین مردم این منطقه منتقل شود و رودی به عنوان استعاره ای برای نسل جدید، وارث جدید آن باشد.

در ادامه قسمت هایی از داستان این فیلم فاش می شود.

فیلم RMN داستانی چشمگیر از استفاده صحیح و دقیق از استعاره ها است. Mungio از عناصر استعاری استفاده می کند تا داستان خود را به شیوه ای جالب روایت کند. عناصر روایی این کارگردان هر کدام با هدف خاصی ساخته شده اند و هیچ عنصر غیر ضروری و بیهوده ای در فیلم دیده نمی شود. با رفتن به داستان Mongio، RMN با فیلمی از راه رفتن رودی در جنگل و ترس او از آنچه می بیند شروع می شود.

RMN فیلمی تمثیلی از کارگردان مشهور رومانیایی کریستین مونگیو است. فیلم با سرعت آهسته خود به مخاطب این فرصت را می دهد تا عمیقاً در زمینه یکی از بحث برانگیزترین ویژگی های اخلاقی بشریت غوطه ور شود.

RMN کاوش یک جامعه از هم گسیخته است. جایی که مردم زمین می خورند، خیانت می کنند، دستمزد کم می پردازند و در میانه محاصره خرس، جایی بین سورئال و واقعیت گیر می کنند. پس از مرگ پدر آتو، زمانی که روایت او با داستان اصلی فیلم همسو می شود، ماتیاس به چیلا سفر می کند، جایی که مونگیو برای او خرس، ترس و تنهایی می فرستد. در این نماها همه چیز برملا شده است، هم مخاطب به همسویی روایت ها رسیده است و هم موقعیت های شخصیت ها لو رفته است. ماتیاس در اینجا به نماد ترانسیلوانیا تبدیل می‌شود، شهری که همه چیز را از دست داده است و حالا قرار است خرس‌هایش صاحبان جدید باشند.