Disney Dreamlight Valley در اواخر سال 2022 وارد دسترسی اولیه شد و گیم پلی Animal Crossing-Meets-Mickey Mouse بلافاصله به خانه من راه یافت. گیمپلی سبک و آسان همراه با موسیقی ملایم و حضور برخی از خانوادهپسندترین شخصیتهای جهان باعث شد جلسات بازی کممخاطبی برگزار شود که به خوبی از هر انتقادی در لیست من فاصله گرفت.
راستش من انتظار زیادی از بازی نداشتم. Animal Crossing هرگز به داستان خود نپرداخت، بنابراین من انتظار نداشتم که Disney Dreamlight Valley بیشتر از فرنچایز موفق نینتندو کار کند. با این حال، در طول یک سال گذشته، نویسندگان Gameloft نه تنها از این انتظارات فراتر رفته اند، بلکه آنها این کار را با نگاهی واقعی و خام به دوران کودکی، بزرگسالی و انتقال بین این دو انجام داده اند. این یک انتخاب جسورانه بود – و مطمئناً در مقابل “شبیهساز زندگی با بازی میکی موس و دوستان” قرار میگیرد – اما داستانی است که از زمانی که آن را تمام کردهام به طور مرتب به آن فکر میکنم.
اسپویلرهای سال اول محتوای دره دریم لایت دیزنی در زیر آمده است، با احتیاط ادامه دهید.
برای کسانی که با داستان آشنا نیستند، دره دریم لایت دیزنی داستان قهرمانی را دنبال میکند که پس از سالها غیبت به درهای که در کودکی خلق کرده بود بازمیگردد، اما به لطف رویدادی به نام فراموشی، آن را خراب میبیند. خانه ها در حال فروریختن هستند، انگورهای موذی در همه جا رشد می کنند، و ساکنان سابق ناپدید شده اند یا از فراموشی رنج می برند. به نظر میرسد بازگشت ما تواناییهای جادویی نهفته Dreamlight ما را بیدار میکند و از آنجا شروع به بازگرداندن دره به شکوه سابقش میکنیم.
انگورها نمایانگر تاریکی هستند که بر دره فرود آمده است، که خود توسط فراموش شدگان به وجود آمده است، حضور بدخواهانه ای که جهان بت پرستی را از راه های ناشناخته فاسد کرده است. از طریق نوشته ها، ما بیشتر در مورد منشأ این موجود تاریک می آموزیم، تا اینکه سرانجام با شرور رو در رو ملاقات می کنیم – و آنها به طرز شگفت آوری آشنا به نظر می رسند. پیچ و تاب در اینجا نهفته است: قهرمان ساخته شده توسط بازیکن و فراموش شده یکی می شوند، با نسخه “شیطان” نشان دهنده گذار خالق جوان از کودک به بزرگسال – و تمام سال های نوجوانی دردناک بین هر دو.
ما در بیشتر موارد تا اولین برخورد از این مکاشفه تغذیه می کنیم، اما از آنجاست که داستان واقعاً شروع می شود. به حدی که بازی قبل از ماموریت های نهایی بازی یک هشدار محتوایی تولید می کند: در این اخطار آمده است: «جستجوهای Forgotten Memories با احساسات و مضامین دشواری مانند غم و اندوه، تنهایی و خشم سروکار دارند. “اگر در فضای مناسب برای پرداختن به این موضوعات نیستید، به روستای خود بازگردید تا زمانی که برای پرداختن به آنها احساس آمادگی کنید.”
با دنبال کردن خط تلاش، ما در زمان به عقب برمی گردیم به زمانی که “تاریکی” شروع به نفوذ کرد. ما نسخه فراموش شده خودمان را کنترل می کنیم زیرا با چهره های آشنا روبرو می شویم که از ما لطف می کنند: میکی برای مینی گل می خواهد، گوفی می خواهد غذا درست کند و غیره. با این حال، به دلیل روان پریشان شخصیت ما، همه انتخاب های دیالوگ ما به احساسات منفی تبدیل می شوند. وقتی با دوستانمان صحبت می کنیم، صحبت هایمان با افکار مزاحم مانند “چه فایده ای دارد” قطع می شود. یا “به هر حال من فقط آن را خراب می کنم.”
وقتی برای دوستانمان وسایل جمع می کنیم، مشکلی پیش می آید: گل هایی که برای میکی پیدا می کنیم مرده اند و مواد غذایی گوفی فاسد شده اند. وقتی فراموششدهها آیتمها را به دوستانشان تحویل میدهند و واکنشها آنطور که انتظار داشتند نیست، فراموششدهها بلافاصله دوباره در آن اضطراب فرو میروند، زیرا یکی از گزینههای دیالوگ «من فقط میخواهم تنها باشم» است. در حالی که دیگری به سادگی “اوه! اوه! اوه!”
وقتی این لحظات از بالای سر بچه هایم می گذشت، همه درگیر بودم. این احساسات برای بسیاری از افراد زمانی که از کودکان به بزرگسالان رشد می کنند، آشنا هستند. چیزهایی که زمانی آنها را دوست داشتند، درخشش خود را از دست می دهند، کارهایی که زمانی دوست داشتند به نظر پست و کسل کننده می رسند. شک به خود، اضطراب، واکنش بیش از حد و موارد دیگر، همگی بخشی از روند رشد هستند، و Disney Dreamlight Valley کار فوق العاده ای برای نشان دادن آن از طریق این صحنه ها انجام می دهد.
در نهایت، به جای شخصیت خلق شده خود، وظیفه جمع آوری «آثار پنهان» از گذشته فراموش شده را داریم. یک پتو، یک بیل و یک سطل، و همچنین نقاشی کودک از یک شیر. سپس به دنیای فراموش شده ها سفر می کنیم که نسخه ای تاریک و پیچ خورده از قلعه ای است که در وسط دره قرار دارد. این قلعه به طور کامل توسط تاریکی تسخیر شده است و درختان انگور از میان دیوارها و کف ها می رویند. وقتی به فراموش شده میرسیم، به دنیایی از تاریکی محض منتقل میشویم، به جز مناطقی که بالای آن نورافکنها وجود دارد.
با استفاده از «آثار» از گذشته، میتوانیم حقیقت را بیاموزیم: فراموششدهها دوران کودکی از دست رفته شخصیت ما هستند که آشکار شده است، همانطور که میگویند آنها تاریکی را به دره میآورند تا «اطمینان حاصل کنند که هیچکس از آنچه در حال وقوع است عبور نکند». [they] با بازگرداندن مناطق مقدس گذشته آنها – بیل و سطل در جعبه شن، پتو روی تخت کودکی آنها و غیره – آنها را متقاعد می کنیم که تاریکی راه حل نیست و آن روز پیروز شده است.
بهترین بخش این است که پس از تکمیل این ماموریت نهایی برای فراموش شده ها اتفاق می افتد: آنها در نور ناپدید نمی شوند، آنها در قلعه تاریک زندانی نمی شوند، آنها فقط یک روستایی دیگر می شوند. از آنجا، یک خط جستجوی جدید باز می شود که در آن شخصیت بازیکن و دوران کودکی فراموش شده آنها با هم کار می کنند تا دره را به مکانی بهتر برای همه تبدیل کنند.
من انتظار چنین داستان طوفانی را در سیم کارت دنج زندگی میکی موس خود نداشتم، اما گیم لافت یواشکی یکی از بهترین داستان های سال را بین بازدید از مغازه اسکروج و طراحی داخلی پنهان کرده است.