بازی اسلحه کمی ناهموار است، اما من گمان می کنم که گاهی اوقات عمدی است. پس زدن برخی از سلاح های گرم سطح پایین، مانند چیزی که در آموزش به من داده شد، بسیار قدرتمند است، اما برای داشتن چنین سلاح ضعیفی مانند یک جریمه عمدی به نظر می رسد، حتی اگر این تصور اولیه نیز عجیب باشد. سایر سلاحها، مانند هفت تیری که من به عنوان شخصیت ساحره مانند خود مجهز کردهام، راحتتر با آنها برخورد میکردم، اما به مراتب قدرتمندتر بودند، اما همچنین دارای یک حمله طلسم دامنهدار برای از کار انداختن یا حتی قطع کردن سر دشمنان منفرد در یک زمان است که به او بیشتر از یکی از راه های حذف گله خارج از محدوده.
Darktide فقط یک بازی Left 4 Dead نیست، بلکه جانشین معنوی سری قبلی Fatshark در این ژانر، Vermintide است. انتقال تجربه به خارج از دنیای اصلی Warhammer و به آیندهی تاریک و دوردست Warhammer 40K با یک بازسازی اساسی هم از نظر زیبایی و هم از نظر مکانیکی همراه است. بزرگترین نوآوری در قالب زرادخانه ای از سلاح های گرم است که جایی در فانتزی سنتی Warhammer هارد هسته ای ندارد. اما در عصر 40K، چیزهایی مانند توپهای دستی، تفنگهای تهاجمی و پرتابههای الکتریسیته نه تنها کاملاً جا میشوند، بلکه با اضافه کردن ملاحظات بیشتر بر اساس دامنه، جریان مبارزه را بهطور چشمگیری تغییر میدهند.
برای تازهترین تجربه برای کسانی که از Vermintide میآیند، کلاس Veteran بهترین است، زیرا آنها ماهرترین سلاحهای گرم هستند و بنابراین احساس متفاوتی نسبت به تیراندازان و تبر اندازان سری قبلی دارند. توسط Fatshark. خوشبختانه، هیچ کلاسی بدون تواناییهای غوغا نیست، زیرا ترکیبی از مبارزات غوغا و غوغا، کلید چیزی است که باعث میشود حلقه مبارزه بازی به خوبی کار کند.
وقتی با چندین تیم که بازیها را در خط Left 4 Dead میسازند صحبت کردم، هر کدام افکار منحصر به فردی در مورد اینکه چرا بازی و ژانر حاصل از آن کار میکند، داشتند. اما آنها همچنین هر یک فکر مشابهی را تکرار کردند: تحریک حاکم است. تیراندازان Horde، مانند Warhammer 40K Darktide، می توانند از طریق ماموریت های Co-op خود زندگی کنند یا بمیرند. با کمک یک مدیر هوش مصنوعی، ماموریت ها باید به گونه ای تنظیم شوند که به طور قابل اعتمادی به چالش کشیده شوند، اما لزوماً بازیکن را تحت تأثیر قرار ندهند. به طور چشمگیری، Darktide این جنبه از ماموریت های شبح آور خود را به خوبی دریافت می کند، اگرچه روشی که بازی لایه های جدید اضافه می کند همیشه به خوبی کار نمی کند.
در هر مورد، چه بدیع و چه کلیشه ای، آنها کار می کنند زیرا ورود آنها به مبارزه به موقع است و به ریتم مثال زدنی بازی پایبند است که در جریان دائمی دشمنان مشترک نیز نشان داده شده است که ده ها نفر در یک زمان به داخل هجوم می آورند. فکر نمیکنم این چیز بدی باشد که بازیکنان آشنا به این سبک، برخی از این کهن الگوهای دشمن را تشخیص میدهند. از نظر مکانیکی، توانایی آنها در پین کردن بازیکنان یا از بین بردن انسجام تیم بسیار مهم است، بنابراین به نظر میرسد که مینیباسها هنگام طراحی بازیهایی مانند این، جهتهای زیادی را دنبال میکنند.
هر کلاسی با معاوضههایی مانند این همراه است، که از شما میخواهد متحدان خود را با نقاط قوت خود تقویت کنید تا نقاط ضعف آنها را بپوشانید، همانطور که بازیهای عالی از این نوع باید به آن اشاره کنند. به طور هوشمندانه، زره شما تنها زمانی پر می شود که در نزدیکی متحدان خود باشید، که بُعد جدیدی به نحوه مجازات این نوع بازی برای گرگ های تنها می بخشد.
جایی که Darktide عمق خود را اضافه می کند، در متا بازی ارتقاء شخصیت(های) ایجاد شده شما است. نه تنها به آنها یک داستان طولانی ارائه می دهید که به آنها کمک می کند تا داستان آنها را برای شما زمینه سازی کند، بلکه نحوه صحبت هم تیمی ها با یکدیگر را نیز رنگ می کند و باعث ایجاد شوخی در میان یاران عجیب و غریب می شود که آنها از میان هر گروه انبوهی عکس می گیرند و شلیک می کنند. این یک جزئیات سرگرم کننده است که حتی ممکن است توسط برخی از بازیکنان قابل درک نباشد، اما هیچ کس نمی تواند سیستم غارت را نادیده بگیرد، که لایه هایی را اضافه می کند که معمولاً در بازی هایی مانند این دیده نمی شوند.