در حومه سرسبز ولز خانه ای قدیمی به نام تالار Nant-Cloyd وجود دارد. این ساختمان مجلل دو طبقه که 400 سال پیش ساخته شده است، یک شب در دسامبر 1873 میزبان یک مهمانی باغ بود. در آن مهمانی، مخترع و سربازی به نام والتر سی وینگفیلد که در جنگ دوم تریاک در چین خدمت می کرد، از این فرصت استفاده کرد و یک اسباب بازی جدید به مهمانان معرفی کنید. . او بازی خود را sphairistike نامید که تقریباً معادل «هنر بازی با توپ» است.
نوآوری وینگفیلد، با الهام از بازی توپ که قرن ها توسط اشراف در خانه هایشان استفاده می شد، این بود که بازی را به بیرون برد و توپ چرمی را با یک توپ لاستیکی پرنده جایگزین کرد. وینگفیلد اسباب بازی خود را با موفقیت ثبت کرد. او دو کتاب برای تبلیغ این بازی منتشر کرد و تجهیزات مخصوص بازی را برای فروش عرضه کرد. در سال اول، وینگفیلد هزار مجموعه فروخت که به سرعت در سراسر امپراتوری بریتانیا و فراتر از آن گسترش یافت. سه سال بعد، در سال 1877، اولین تورنمنت تنیس در ویمبلدون برگزار شد.
چیپ کولول باستان شناس برای وب سایت مجله اسمیتسونیان می نویسد، اگرچه بازی اصلی تنیس به ندرت به عنوان محصول تکامل انسان شناخته می شود، توانایی ضربه زدن به یک توپ پرنده با راکت گواه همزیستی باستانی انسان و ابزار است.
وقتی برای اولین بار یک راکت تنیس را برمی دارید، نمی توانید توپی را که به سمت شما پرتاب می شود خیلی خوب بزنید، اما با گذشت زمان و تمرین بیشتر، احساس خواهید کرد که راکت تبدیل به امتداد دست شما شده است. راجر فدرر، یکی از بزرگترین تنیسبازان جهان، گفت: راکت من امتداد دست من است و انواع جادو را برای من ایجاد میکند.
در سال 2017، محققان دانشگاه جنوا در ایتالیا مطالعه ای را منتشر کردند که در آن بررسی کردند که بازیکنان تنیس چگونه فضای اطراف بدن خود را هنگام در دست گرفتن راکت درک می کنند. در یک نقطه، شرکت کنندگان راکت تنیس خود و سپس راکتی را که قبلاً هرگز استفاده نکرده بودند، در دست داشتند.
از شرکتکنندگان خواسته شد به یک جریان الکتریکی کوچک که به دستشان وارد میشود و صدایی که توسط بلندگوی در دست یا انتهای راکتشان پخش میشود، پاسخ کلامی بدهند. هدف از این آزمایش اندازه گیری زمان واکنش افراد به ارتعاشات و صداها بود. وقتی مردم راکت خود را در دست داشتند، خیلی سریعتر واکنش نشان دادند.
این تخصص به راکت تنیس محدود نمی شود، بلکه شامل هر ابزار دست ساز که در استفاده از آن مهارت دارد، مانند جارو، قاشق، چوب ماهیگیری، سوزن، اره، مداد، آلات موسیقی، موش های کامپیوتری، اندام مصنوعی، ویلچر و دیگران. موارد اما چگونه این اتفاق می افتد؟
نظریه اول بر دوران کودکی تمرکز دارد و نقشه ای که به نام “نقشه بدن حسی” شناخته می شود. کودکان انسان کاشفان بزرگی هستند. ما همه چیز را لمس می کنیم و احساس می کنیم و با انجام این کار می آموزیم که چه چیزی متعلق به جایی است که به آن تعلق دارد. این کاوشها توپوگرافی بدن، رابطه ما با اشیاء و نحوه تعامل بدن با فضا و اشیاء اطراف ما را ردیابی میکنند.
بر اساس این نظریه، در نئوکورتکس مغز نوزاد انسان چیزی وجود دارد که به آن نقشه حسی جسمی می گویند. این اطلس بدن به کودک می گوید که پوست کجا به پایان می رسد و جهان شروع می شود. با این حال، بر خلاف اکثر نقشه ها، این نقشه ثابت نیست.
وقتی از اشیا استفاده می کنیم و سپس آنها را رها می کنیم، نقشه به طور دائم تغییر می کند. بنابراین، هنگامی که کودک بینی خود را باد می کند، سپس با خودکار خط می زند، سپس از یک پتک چوبی برای کوبیدن میخ استفاده می کند، نقشه بدن او و ابزار آن بارها و بارها بازنویسی می شود.
راجر فدرر، تنیسور سوئیسی، راکت تنیس را امتداد دست خود توصیف کرد
طبق نظریه دیگری که توضیح می دهد چگونه اشیا به بخشی از بدن ما تبدیل می شوند، اشیا بخشی از یک سیستم جامع به نام “سیستم دینامیک انسان-شی” می شوند. بنابراین، مغز ابزارها را به عنوان اعضای واقعی بدن ما می بیند.
زمانی که شخصی دوچرخه سواری می کند و رکاب می زند، فرد و دوچرخه بخشی از «ماشین دوچرخه فرد» می شوند. وقتی راننده پشت فرمان ماشین می نشیند همین تجربه تکرار می شود. مثال دیگر فردی نابینا است که از عصا استفاده می کند. با کلیک و لمس، فرد نابینا خود چوب را احساس نمی کند، بلکه چیزهایی را که چوب حس می کند، احساس می کند.
برخی دیرینهانتروپولوژیستها پیشنهاد کردهاند که اجداد هومینین سیستمهای دیداری-فضایی و حسی-حرکتی نسبتاً توسعه یافته و یکپارچه داشتند. بنابراین، مدتها قبل از اینکه انسانها رشد نمایی مغز را آغاز کنند و شروع به ساخت ابزارهای سنگی کنند، یک ساختار اولیه مغز برای ایجاد نقشههای حسی بدن وجود داشت. زمانی که گجتها اختراع شدند، نواحی ربودهشده مغز ما برای اهداف دیگری در نظر گرفته شد تا به ما کمک کنند جادوی گسترش بدن خود را با ابزارهایی مانند راکت تنیس، دوچرخه، اتومبیل و عصا تجربه کنیم.
ادغام ابزار با بدنه را می توان در آزمایش “توهم دست پلاستیکی” به خوبی مشاهده کرد. در این آزمایش فردی پشت میزی جلوی جعبه ای دو قسمتی می نشیند. محفظه اول دارای یک پوشش شفاف است که زیر آن یک دست چپ پلاستیکی تقلبی وجود دارد. محفظه دوم شامل یک پوشش مات است که فرد دست چپ واقعی خود را زیر آن قرار می دهد. دست چپ جعلی در جایی قرار می گیرد که ذهن معتقد است دست واقعی باید باشد.
جعبه رو به روی محققی که در مقابل سوژه نشسته باز است. محقق به آرامی انگشتان واقعی را نوازش می کند در حالی که به وضوح دست پلاستیکی را اسکن می کند. پس از چند دقیقه مغز فرد اطلاعات دیداری را با اطلاعات لمسی ترکیب می کند و احساس می کند که دست لاستیکی دست واقعی اوست. هنگامی که محقق چکش نزدیک را می گیرد و به دست پلاستیکی می زند، فریاد فرد نشان می دهد که این احساس چقدر واقعی است.
ادغام ابزارها با بدن ما به روش دیگری نیز کار می کند: ابزارها بدن ما را گسترش می دهند و کاری را انجام می دهند که بدن ما در غیر این صورت نمی تواند انجام دهد.
ویولونیستی را تصور کنید که از ناهار خود با یک چوب غذاخوری لذت می برد، سپس تمام بعدازظهر تمرین می کند، استودیو را ترک می کند، ماشین خود را از پارکینگ بیرون می کشد و زاویه چرخش ماشین را پیش بینی می کند تا آینه های جانبی به ماشین ها نگاه کنند. در کنار، ضربه نزنید. چوب غذاخوری انگشتان او را 13 سانتیمتر بلندتر کرد، کمان ویولن دست او را 73 سانتیمتر بلندتر کرد و ماشین بدن او را 4 متر دیگر درازتر کرد.
در نهایت، میتوانیم متوجه شویم که ابزارها امتداد اندامهای ما هستند، جایی که تجربیات بدن و ادراکات ذهن با هم کار میکنند تا به سرعت سیگنالهای ابزارهایی را که استفاده میکنیم تفسیر کنند. وقتی پاییز فرا می رسد و برگ ها را از روی زمین می چینید، بدون اینکه نگاه کنید متوجه خواهید شد که چنگک برگ روی چمن است یا شن.
در یک مطالعه، افراد با آلت تناسلی به اجسام ضربه زدند، در حالی که در همان زمان فعالیت مغز و ارتعاشات آلت تناسلی اندازه گیری شد. محققان دریافتند که آلت تناسلی به طور متوسط 100 میلی ثانیه می لرزد. اما قشر حسی حرکتی اغلب در عرض 20 میلی ثانیه واکنش نشان می دهد. به عبارت دیگر، مدتها قبل از توقف لرزش آلت تناسلی، حسگرهای لمسی بدن سیگنالهایی را درباره ابزار به مغز ارسال میکردند.
مطالعه دیگری که به نحوه درک ورزشکاران حرفه ای در چین از تجهیزات خود پرداخته بود، نتایج مشابهی را نشان داد. یک تنیسور 24 ساله به محققان گفت: راکت تنیس امتداد دست من است. من قدرت و چرخش توپ را با ارتعاشات توپ در هنگام برخورد با راکت قضاوت می کنم و سپس می توانم آن را برگردانم.