داستان نقد فیلم دقیق تر از یک کلاهبرداری


فیلم شارپر اثری فوق‌العاده با پیچش‌های داستانی فراوان است که مضامین دوگانه انتقام و دزدی را دنبال می‌کند. در نقد و بررسی این فیلم در کنار یک گیمر باشید.

تیزتر یا باهوش تر یک فیلم هیجان انگیز است، فیلمی با پارادایم های تروتمیز که می تواند برای مخاطب بسیار هیجان انگیز باشد. شاید این فیلم در فهرست بهترین های امسال قرار نگیرد، اما قطعا می تواند اثری لذت بخش برای مخاطبانی باشد که به دنبال فیلم های هیجانی هستند. در این اثر مخاطب پشت شخصیت ها حرکت می کند و چیز دیگری درباره آنها نمی داند و کلید رمز و راز پیچشی فیلم ابتدا برای شخصیت های درگیر در داستان ملموس است و سپس مخاطب از All مطلع می شود. شارپر ممکن است تقلیدی نصفه و نیمه از تریلرهای کلاسیک باشد، اما مطمئناً چرخش خاص خود را دارد.

شارپر برای ارائه داستان پیچیده خود از بازیگران خوبی استفاده می کند. جولیان مور در نقش مادلین جذاب ظاهر می شود و از سوی دیگر، میدلتون در نقش ساندرا به خوبی با آنچه در ذهن فیلمساز می گذرد سازگار است. این فیلم همچنین تلاش زیادی برای استفاده از عناصر سبک بصری می کند. فیلمبرداری، نورپردازی، نوع برش بسیار ظریف و حساب شده است. این فیلم علیرغم همه خوبی هایش به دلیل عدم عمق در درام نمی تواند ذهن مخاطب را درگیر خود کند و تنها می تواند خود را به عنوان یک نمایش سرگرم کننده معرفی کند.

داستان فیلم متعاقبا فاش خواهد شد

ساندرا در فیلم تیزتر می خندد

شارپر روایتی غیرخطی دارد و در چهار پرده روایت می شود. فیلم با سکانسی از کتابفروشی شروع می شود. ساندرا وارد فروشگاه تام می شود و به دنبال کتابی نسبتا کمیاب می گردد. شرایط پیش می آید و مخاطب خود را در میانه یک درام عاشقانه می بیند. ساندرا و تام عاشق یکدیگر هستند، با هم آشپزی می کنند، در یک خانه زندگی می کنند و تمام وقت خود را با هم می گذرانند. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه یک روز عصر، برادر ساندرا به خانه او می آید و از او پول می خواهد. فیلم با این سکانس که قرار است موتور نمایشی را راه اندازی کند وارد نقطه عطف خود می شود.

بخوانید  Fanatical Bundlefest بسته RPG را با چندین بازی Elder Scrolls اضافه می کند

این درام تنها به دلیل ارائه غیرخطی آن است که هر لحظه دوز تعلیق افزایش می یابد.

لحن این صحنه عاشقانه و ملودرام است، همه اتفاقات در نهایت آرام می گذرد و مخاطب حتی به چیزی شک نمی کند و نمی داند که این مقدمه آغاز یک تریلر هیجان انگیز است. در پایان این قسمت، ساندرا بسته می شود و تام را در یک شب بارانی ترک می کند. یک رمز و راز در اینجا شکل می گیرد و یک پیچ و تاب داستان ایجاد می شود. بعد از پرده تام وارد داستان ساندرا می شویم و فیلم فلش بک می زند. با پیشروی داستان این شخصیت، فیلم کم کم رنگ و بویی احساسی به خود می گیرد و پیرنگ وارد مسیر دیگری می شود. در این سکانس ها دیگر خبری از ملودرام در پرده اول نیست و تعلیق جای خود را به احساسات تام می دهد.

در این نماها، گذشته ساندرا فاش می شود و مخاطب خود را در دل داستانی هیجان انگیز می بیند. او متوجه می شود که این شخصیت کجا تام را ملاقات کرده و ساندرا پس از کتک زدن او به کجا رفته است. روایت شارپر از این پرواز مخاطب را تحت تاثیر قرار می دهد و او را به تماشای ادامه فیلم ترغیب می کند. در واقع این درام صرفاً به دلیل نحوه ارائه غیرخطی آن است که هر لحظه بر دوز تعلیق آن افزوده می شود و اگر فیلمساز چنین چیدمانی را برای داستان خود در نظر نمی گرفت، فیلم چندان لذتبخش نبود و شبیه به اکثر تریلرهای تجاری در زیرژانر دزدی خواهد شد.

مکس در فیلم شارپر منعکس می کند

پس از پایان پس‌زمینه ساندرا، فیلم پرده‌ای را برای مکس باز می‌کند. این بار زندگی مکس کامل می شود و مخاطب وارد مارپیچ دیگری از فیلم می شود. در این قسمت از فیلم، دوز تعلیق افزایش می یابد و مخاطب شاهد پیچش داستانی دیگری است. مکس به مهمانی می رود که جولیان مور (مادلین) را مادرش صدا می کند. آن دو با هم صحبت می کنند و در نهایت مادلین او را از خانه بیرون می کند. روز بعد، مادلین نزد مکس می رود و یک پیچ و تاب رخ می دهد. شارپر به آرامی از نقطه A به نقطه B حرکت می کند و اطلاعات را به یکباره منتقل نمی کند. فیلم با بیرونی ترین اتفاقاتش شروع می شود تا به آنچه درونی ترین است برسد.

بخوانید  تریلر حالت Immortal Empires برای Total War: Warhammer 3

شارپر به آرامی از نقطه A به نقطه B حرکت می کند و اطلاعات را به یکباره منتقل نمی کند. فیلم با بیرونی ترین اتفاقاتش شروع می شود تا به آنچه درونی ترین است برسد.

علاوه بر ایجاد پیچ ​​و تاب پس از دیدار مجدد مادلین و مکس، نقطه عطفی نیز در این سکانس شکل می گیرد و داستان به جای دیگری پیش می رود. در این مواجهه، فیلم دوز زیادی از هیجان را به مخاطب تزریق می کند و گره دیگری در داستان ایجاد می شود. علاوه بر این، پای تام نیز به این اکران کشیده می شود تا ساختار فیلم انسجام خود را از دست ندهد و مخاطب به دنبال روابط بین این شخصیت ها باشد. در واقع تام همان عنصر «سرنخ» تریلرها و فیلم های پلیسی است که برای جلب توجه مخاطب و افزودن دوز تعلیق به این سکانس ارائه می کند. در این شرایط سوالات دیگری نیز به سوالات مخاطب اضافه می شود و فیلم از نظر ایجاد بحران و درگیری به نقطه خوبی می رسد.

پس از پایان روایت تام، شخصیت مادلین وارد بازی می شود.در این عمل ریچارد مرده است و قبل از مرگش بسیاری از دارایی های خود را به مادلین داده است. در این صحنه، خدمتکار ساندرا نیز پیدا می شود و مادلین را تهدید می کند. دوز تعلیق و هیجان در این بخش افزایش می یابد و فیلم به مرحله پایان دادن نزدیک می شود. ساندرا از مکس دیدن می کند، تام و گلدی از راه می رسند و همه چیز فاش می شود. چرخش داستانی دیگری در اینجا رخ می دهد و مخاطب در مورد رابطه پنهانی تام و ساندرا تعجب می کند. در این اکران رابطه بین همه شخصیت ها مشخص شده و حالا مخاطب می داند که شاهد چه داستانی بوده است.

بخوانید  بازی Disney Dreamlight Valley به صورت رایگان عرضه نخواهد شد

تام در شارپر منعکس می کند

چندین پیچ و خم، از جمله مرگ تام، در این صحنه ایجاد می شود و فیلم تمام تلاش خود را می کند تا یک مهیج مهیج باشد. حالا همه چیز فاش شده و فیلم در روایت مستند به مرحله نهایی خود می رسد. شارپر در این قسمت پشت صحنه داستان هیجان انگیزش را به مخاطب نشان می دهد و برخلاف پرده دوم فیلم، تصویری انسانی از ساندرا که یک سند است به ارمغان می آورد. فیلمساز با ارائه دو تصویر از این شخصیت، بُعدی رمانتیک به کارش می دهد و عشق را پایان همه ناامیدی ها و همه داستان ها می داند. شارپر در اولین اقدام یک ترفند عاشقانه انجام می دهد و پس از آن وارد ترفند دزدی و کلاهبرداری می شود و سپس در آخرین عمل سندی ترفند انتقام را انجام می دهد.

پیچ و تاب های فیلم برای مخاطب خوب است، اما عدم توسعه شخصیت می تواند این سلیقه را بازگرداند.

گفته می شد پیچ ​​و تاب های فیلم حس خوبی را به مخاطب القا می کند، اما عدم پرداخت شخصیت ها ممکن است این حس را از بین ببرد. فیلم عمدتاً بر روی پنجره‌پوشی تمرکز می‌کند و از رسیدن به اصل داستان خودداری می‌کند. فیلمساز ترجیح می دهد مانند یک فیلم اکشن به حالات و حالات شخصیت های خلق شده چندان توجهی نکند و خود را به یک سری بازی های موش و گربه اکتفا کند.

تحریریه مجله بازی یک گیمر