یکی از چشمگیرترین جنبه های سری Insidious یکنواختی کلی آن است. این فیلمها با یکدیگر تضاد ندارند، و حماسهای اصلی با خانواده لمبرت و الیز که هنوز تسخیر شدهاند دارند. Insidious: The Red Door، پنجمین فیلم در این فرانچایز، با افتخار از این تعهد به تصویر بزرگتر دفاع می کند. اگر نمیتوانید صبر کنید تا بفهمید داستان به کجا میرود، ما آنچه را که در پایان Insidious: The Red Door اتفاق میافتد، از جمله صحنه بعد از تیتراژ را بررسی کردهایم.
هشدار: این مقاله حاوی اسپویلرهای اصلی Insidious: The Red Door است که شامل شرح مفصلی از پایان آن میشود.
در Insidious: The Red Door چه اتفاقی می افتد؟
The Red Door یک دهه پس از وقایع Insidious Chapter 2 شروع میشود – فیلمهای سوم و چهارم پیشدرآمد بودند و از آنها صرفنظر نمیشود یا چیزی شبیه به آن. در طول فصل 2، جاش لمبرت تسخیر شده (پاتریک ویلسون) خانواده اش را با چکش در خانه تعقیب کرد و سعی کرد آنها را بکشد، اما دالتون جوان (تای سیمپکینز) به قلمرو روحی که آنها آن را The Further می نامند، وارد شد، روح جاش را پیدا کرد و دوباره به بدنش آورد سپس هر دو هیپنوتیزم شدند تا همه آن چیزهای بد را فراموش کنند و امیدواریم به یک آشفتگی دیگر مانند این ختم نشوند.
اما متأسفانه برای جاش و دالتون، قدرت های موجود در دنیای ما تصمیم گرفتند فیلم Insidious جدیدی درباره آنها بسازند و به این ترتیب آنها در یک آشفتگی دیگر مانند آن قرار گرفتند.
با شروع مرگ لورین، مادر جاش، جاش و دالتون، بازگشت تدریجی این موجودات شبحوار را تجربه میکنند و به آرامی شروع به یادآوری اتفاقاتی میکنند که برایشان اتفاق افتاده است. سفرهای آنها عمدتاً به طور جداگانه انجام می شود و دالتون در سراسر کشور در کالج است.
ضمیر ناخودآگاه دالتون از طریق هنر باز می شود. او به درخواست معلم هنری معروفش، به ضمیر ناخودآگاه خود می پردازد و آنچه را که در آنجا پیدا می کند، نقاشی می کند: یک در قرمز ترسناک. ما آن در را می دانیم – اینجاست که همه غول های ترسناک فیلم های دیگر از آنجا می آیند. دالتون شاید دروازه قرمز را فراموش کرده باشد، اما دروازه سرخ او را فراموش نکرده است. وقتی او بیش از حد به نقاشی خیره می شود، به نظر می رسد که اثر هیپنوتیزمی دارد که او را از پا در می آورد و او را به سمت دیگری می فرستد. و همانطور که در فیلمهای قبلی آموختیم، هرچه زمان بیشتری را در این دنیا بگذراند، ارواح عصبانیتر میشوند.
در همین حال، داستان جاش تغییری اساسی پیدا میکند، وقتی او خود را در خانه مادرش که اخیراً درگذشته است، در حال انجام تمرینات حافظه میبیند تا سعی کند از مه مغزی که از فیلم دوم رنج میبرد، عبور کند. در آنجا، او با روح جدیدی روبرو می شود که به نظر می رسد مستقیماً از دهه 1970 آمده است، بن برتون، که در سال 1978 در یک بخش روانپزشکی خودکشی کرد زیرا دقیقاً همان مشکل روح را داشت. این خبر بزرگی است، زیرا نه جاش و نه تماشاگران قبل از این فیلم چیزی در مورد پدرش نمی دانستند. همچنین یک موازی موضوعی با رابطه آشفته جاش با دالتون ارائه می دهد.
در دوران کالج، نقاشی دالتون از در قرمز در حالی که ناخودآگاهش قفل خاطراتش را باز می کند، پیشرفت می کند. در نهایت، او تصویر نسبتاً ناراحت کننده ای از پدرش اضافه کرد که بیرون در ایستاده بود و با عصبانیت چکش را تکان می داد. هر چه نقاشی بیشتر توسعه یابد و دالتون زمان بیشتری را برای مطالعه آن صرف کند، خطوط بین واقعیت و تاری بیشتر ارواح در دنیای واقعی بیشتر ظاهر می شود، مانند قبل، و دالتون حتی می تواند چکش را به صورت فیزیکی از نقاشی حذف کند. اما هجوم او به دورترین نقطه در نهایت به اشتباه می افتد، و او توسط عروس سیاه پوش بازگشته به دام می افتد، که سپس بدن او را تسخیر می کند.
همانطور که این اتفاق می افتد، جاش به ملاقات همسر سابقش رنا (رز برن) در خانه ای که در جریان حوادث فیلم دوم در آن زندگی می کردند، می رود، همه چیزهایی را که آموخته است به او می گوید و می خواهد بداند چه اتفاقی افتاده است. شرق. این است که او فراموش شده است – و او سرانجام فتیله را ریخت. با درک اینکه دالتون در این مرحله باید در دردسر بزرگی باشد (جاش قبلاً تخته را دیده بود و در نهایت همه نقاط را به هم وصل کرده بود)، او به دیگری وارد میشود تا ببیند آیا میتواند همه دیوانگیها را کنترل کند یا خیر.
جاش در طول جستجوی دالتون، خاصیت جذاب دیگری را کشف میکند: او خارج از زمان وجود دارد، و بنابراین با گذشتهاش روبرو میشود که دالتون را در فیلم اول نجات میدهد. (این یک چین و چروک است که باید صادقانه بیشتر با آن کار کنند.)
جاش موفق می شود روح دالتون را آزاد کند و آنها با هم از در قرمز فرار می کنند – اما جاش باید در حالی که دالتون می دود آن را بسته نگه دارد. دالتون در بدن خود تنها حرکتی را که می تواند انجام می دهد: آن را سیاه می کند. رنگ، یعنی: در قرمز را با رنگ سیاه می پوشاند که درب را نیز سیاه می کند، ظاهراً آن را آب بندی می کند. اما همه چیز خوب نیست – جاش در دورتر نگه داشتن در می میرد، بدن فیزیکی او در دنیای واقعی ظاهراً به همین شکل است. بله، این او را به Hodor of Insidious تبدیل می کند.
البته، مردن در دنیای ارواح به سادگی مردن عادی نیست. در مرگ، جاش بخش جدیدی از این قلمرو اثیری را کشف می کند و دوباره پدرش را ملاقات می کند. این یک برخورد مثبت و شفابخش است و سپس جاش می تواند به بدن خود برگردد و به زندگی بازگردد.
در همین حال، دالتون به دوستش کریس می گوید که راه حل برعکس چیزی است که خانواده اش قبلاً امتحان کرده اند: آنها باید چیزهای اشتباه را به خاطر بسپارند، زیرا معلوم می شود که فراموش کردن بسیار خطرناک است.
فیلم با صحنه ای به پایان می رسد که جاش با روح الیز روبرو می شود، اگرچه او خاطرات خود را از او به دست نیاورده است و بنابراین متوجه نمی شود که او یک فرد مرده است. الیز به او می گوید که او و دالتون زندگی خوبی خواهند داشت و خوشحال خواهند شد. که من حدس میزنم ما را با خوشحالی از همیشه رها میکند.
یا این کار را می کند؟
Insidious: آیا The Red Door یک صحنه پس از اعتبار دارد؟
این یک صحنه بزرگ یا هیچ چیز دیگری نیست، اما بعد از تیتراژ، یک نیش بسیار کوچک وجود دارد، جایی که ما می بینیم که Newly Black Door دوباره روشن می شود. به نظر می رسد، اوه، هنوز دری به روی فرنچایز Insidious بسته نشده است.
محصولات مورد بحث در اینجا به طور مستقل توسط ویراستاران ما انتخاب شده اند. در صورت خرید چیزی که در سایت ما مشخص شده است، GameSpot ممکن است سهمی از درآمد را دریافت کند.