نقد و بررسی فیلم استاد زندگی یک رهبر ارکستر


Maestro فیلمی بیوگرافی درباره یکی از بزرگترین و مشهورترین رهبران ارکستر جهان است. اثری که حق مطلب را رعایت نمی کند. در نقد و بررسی این فیلم در کنار یک گیمر باشید.

Maestro دومین فیلم بردلی کوپر پس از A Star Is Born است که قهرمان آن متعلق به دنیای موسیقی و سلبریتی است. کوپر این بار بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است، او با یکی از مشهورترین رهبران ارکستر جهان صحبت می کند تا داستان خود را تعریف کند و زندگی دشوار او را روشن کند. Maestro یک درام بیوگرافی است که در دنیای موسیقی اتفاق می افتد و دهه ها زندگی لئونارد برنشتاین را بررسی می کند. فیلم‌های مبتنی بر زندگی‌نامه و واقعیت‌محور از آنجایی که داستان آن‌ها خارج از ذهن نویسنده اتفاق می‌افتد و داستان آن‌ها هویت سینمایی ندارد، می‌توانند مخاطب را ناامید کنند.

استاد نیز در این دسته قرار می گیرد. فیلم به جز اجرای نسبتا خوبش از نظر درام و داستان چیز خاصی برای ارائه ندارد. مهمتر از همه، شخصیت ها پرداخت خوبی ندارند. لئونارد برنشتاین یک شخصیت مهم در دنیای موسیقی بوده و هست. او به عنوان یک هنرمند فعال اجتماعی، سیاسی و بشردوست شناخته می شود که موسیقی برای The Wharves و West Side Story را ساخته است و همچنین به عنوان اولین رهبر ارکستر بین المللی آمریکایی شناخته می شود. اما فیلم هیچ بینشی در این زمینه ها نشان نمی دهد و با وجود اینکه گفته می شود Maestro فقط یک درام عاشقانه است، فیلم هنوز کمک چندانی به رشد شخصیت او نمی کند.

داستان فیلم متعاقبا فاش خواهد شد

لئو در کنسرت در فیلم استاد

استاد مانند همه فیلم های زندگینامه ای است. ایده به همان اندازه ساده و سرراست است و نتیجه آن چندان دشوار نیست زیرا به دیگر رویدادهای مهم زندگی برنشتاین نمی پردازد. Maestro را نمی توان یکی از بهترین فیلم های بیوگرافی مبتنی بر واقعیت دانست و از طرف دیگر، بردلی کوپر دقیقاً یک ستاره متولد شده نیست. تنها تفاوت این فیلم با آثار قبلی او رویکرد هنری آن است. او در این اثر سعی دارد از دنیای فیلم‌های تجاری فاصله بگیرد و با استفاده از عناصری از سینمای هنری مانند استفاده از قالب سیاه و سفید، برش‌های فیلم، ایده‌های سورئالیستی و قاب‌بندی‌های خاص به دنیای فیلم‌های هنری نزدیک شود. .

بخوانید  اضافه شدن کاراکترهای جدید در آپدیت جدید Dead Cells

استاد را نمی توان در زمره بهترین فیلم های زندگی نامه ای مبتنی بر واقعیت دانست

همانطور که گفته شد، استاد برای این نوع سینما چیزی به ارمغان نمی آورد و فاقد درام و محتوا است. کوپر در درجه اول بر زندگی شخصی لئونارد تمرکز دارد و توجه چندانی به هنر و کار او ندارد. در واقع اگر بخواهیم واقع بینانه تری به داستان فیلم نگاه کنیم، فیلمساز حتی زندگی شخصی این شخصیت را به درستی بررسی نکرده است. Maestro حدود 2 ساعت است و کوپر فقط در این 2 ساعت وقت مخاطب را می گیرد. طول فیلم به این معنی نیست که تمام جنبه های ذکر شده از زندگی لئونارد با جزئیات پوشش داده شده است، اما این طول به این معنی است که درگیری های ضعیف فیلم به طور سطحی کشیده شده است.

استاد با عکسی از لئونارد برنشتاین شروع می‌کند که در حال اجرا برای دوربین است و می‌خواهد داستان زندگی‌اش را تعریف کند. لئونارد در مورد همسرش صحبت می کند و احساس دلتنگی خود را بیان می کند. پس از این سکانس، تصویر فرمت سیاه و سفید به خود می گیرد و با فلاش بک به گذشته برمی گردیم. لئونارد در اولین رویداد مهم زندگی خود ظاهر می شود و سپس با فلیشا ملاقات می کند. زندگی اولیه برنشتاین سیاه و سفید است و ما از یک سری اتفاقات در زندگی او مطلع هستیم. از ابتدا تا پایان این دوره، یعنی پرده اول فیلم، مخاطب فقط شاهد روایت است و خبری از درام نیست.

برنشتاین در استاد می خندد

فیلمساز در نقطه مرکزی خود یک سری مسائل معمولی و کم اهمیت را کنار هم می آورد و با پرداختی غیر نمایشی به مخاطب ارائه می کند. هیچ چیز دیدنی در آن وجود ندارد و داستان ازدواج و کار برنشتاین هیچ چالش خاصی را ایجاد نمی کند. تماشای این سکانس ها مانند نگاه کردن به خاطرات یک فرد معمولی است و همچنین می توانید به عکس های آلبوم خانوادگی خود نگاه کنید. در نیمه‌ی اول فیلم هیچ طرح مشخصی وجود ندارد و سکانس‌ها تا رسیدن به خط پایانی این عمل یکی را دنبال می‌کنند.

بخوانید  Le SEO est un moyen sûr d’atteindre la première position de Google

در نیمه اول فیلم هیچ طرح مشخصی وجود ندارد و سکانس ها یکی پس از دیگری می آیند و می روند تا به نشانه نهایی فیلم می رسند.

در واقع، اگر بخواهیم به کسی که از ما می پرسد “در این صفحه چه اتفاقی می افتد” پاسخ دهیم؟ و فیلم چه مشکلی را تعریف می‌کند؟» این فیلم فقط یک روایت خشک است که فیلمساز با استفاده از یک سری تکنیک‌های کارگردانی و ایده‌های سورئال سعی در زنده‌کردن آن دارد که البته برای مخاطبان امروزی و آشنا به انواع درام بسیار جذاب است. و فرم‌های سینمایی. این راضی‌کننده نخواهد بود. پس از اتمام این سکانس‌ها، تصویر فرمت رنگی به خود می‌گیرد و ما به قرون وسطی فلیشا و برنشتاین باز می‌گردیم.

فیلمساز با استفاده از یک برش زیبا که تقریباً شبیه یک برش مچ است، از مرحله اول به دوم حرکت می کند. فلیشا به تنهایی سیگار می کشد و پشتش به دوربین است. در اقدام قبلی او در مقابل لئونارد و تماشاگران سیگار می کشید و خوش می گذراند اما حالا به کسانی که برای دیدن همسرش آمده بودند پشت کرده است. این سکانس مقدمه ای است بر اتفاقاتی که در آینده بین این زوج خواهد افتاد. با این مونتاژ انتقالی، مخاطب متوجه طوفانی می شود که رابطه این دو را از بین می برد. در پلان های آغازین پرده اول، فیلمساز تصویری از جنسیت لئونارد را نشان می دهد و تا زمانی که در پرده دوم به آن بازگردد، دیگر درباره آن صحبت نمی کند. در واقع کوپر در صحنه قبلی کاملا فراموش می کند که در سر این مرد چه می گذرد و در ابتدا چه چیزی از خود نشان داده است. این پراکندگی باعث فروپاشی ساختار و دلسردی مردم می شود.

بخوانید  اعلامیه رسمی اتحادیه اروپا به مایکروسافت در مورد معامله اکتیویژن بلیزارد

برنشتاین و دوستش در فیلم استاد چت می کنند

در این صفحه رنگی، کارگردان به فروپاشی و سقوط زندگی فلیشا و لئونارد، همچنین از منشور تمایلات جنسی خاص برنشتاین می پردازد. برنشتاین شخصیت سختی است. او تمایلات دوجنسی دارد و بسیار سرگرم کننده است. تضادهای شخصیتی این شخصیت می‌توانست نکته محوری جالبی را به فیلمساز بدهد، اما کارگردان ترجیح می‌دهد در اینجا آنها را نادیده بگیرد. روابط برنشتاین، علاقه او به زن و مرد و تمایل او به فلیشا موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت و زیاد درباره آن صحبت نکرد.

استاد گاهی اوقات به یک اثر خسته کننده تبدیل می شود، فیلمی با فیلمنامه بسیار نازک

شخصیت لئونارد، کشمکش‌های ذهنی و جنسی، جاذبه‌های لازم را برای تبدیل شدن فیلم به یک اثر روان‌شناختی فراهم کرد. فیلمساز می‌توانست دوربینش را دقیق‌تر روی لئونارد متمرکز کند و روابطش را بهتر توصیف کند. این اکت مانند پرده اول انسجام چندانی ندارد و درام نمی تواند رنگ دراماتیک به خود بگیرد. استاد گاهی اوقات تبدیل به یک اثر خسته کننده می شود، فیلمی که داستان بسیار نازکی دارد، درگیری های عمیق ایجاد نمی کند و از پرداختن به هر چیزی که هست غفلت می کند.

تحریریه مجله بازی یک گیمر