انیمه سینمایی سوزومه علیرغم شباهتهایش با آثار قبلی ماکوتو شینکای، به یکی از مهمترین تلاشهای کارگردان برای عبور از دری تبدیل میشود که یکی از پشیمانیهای رزومهاش بوده است. منتظر بررسی های یک گیمر باشید.
انیمه اخیر ماکوتو شینکای، سوزوم، به دلیل ویژگیهای آشنا و صحنهپردازیهای خاص آثارش، در نگاه اول دنبالهای دیگر برای همراهی قهرمانان عاشق با دنیای سینمایی مورد علاقهاش به نظر میرسد. شینکای که به ویژه با فیلم های 5 سانتی متر در ثانیه، باغی از کلمات، نام تو و فرزند زمان، یک رابطه مشترک عاقلانه در تم عاشقانه خود ایجاد کرده است، هر بار قهرمانانی را معرفی می کند که عاشق زمانه ای هستند، اما به دلیل یک پیشنهاد ناخواسته از هم جدا می شوند. آنها از خود فاصله می گیرند و به یک رویداد خاص برای اتصال مجدد نیاز دارند. چیزی که شینکای هر بار در تاریخ خود به آن متوسل شده به اوج مطلوبی رسیده است.
بنابراین طبیعی است که با هر خبر از ساخت فیلم جدید ماکوتو شینکای، انتظار قهرمانانی در دل یک داستان خاص از جهان بینی غالب سینمای او ایجاد شود. از زمان شروع انیمه Suzume no Tojimari، ارجاعات جسورانه ای به آثار قبلی ماکوتو شینکای وجود داشته است که منجر به جسارت این احساس قدیمی در بین طرفداران او شده است.
جایی که سوزوم پس از دیدن یک کابوس از خواب بیدار می شود و از کنار یک غریبه خوش تیپ می گذرد، با همان کادربندی که در انیمه و آثار هنری شینکای تکرار شده است. مواردی مانند سفر از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، توجه به فرهنگ سنتی و زندگی مدرن شهری، بلوغ عاطفی، تأثیر طبیعت و البته عشق خالص چیزهایی هستند که به امضای شینکای در فیلمهای او تبدیل شدهاند و بارها به تصویر کشیده شدهاند. این فیلم . . از ابتدای انیمه Suzume، این شباهت ها به شدت احساس می شود.
سوزومه نوجوانی است که با عمه اش در شهری آرام در منطقه کیوشو در جنوب غربی ژاپن زندگی می کند. روزی سوزومه مرد جوانی به نام سوتا را در راه مدرسه می بیند که به دنبال مکانی متروک و «در» می گردد. سوزومه که جذب این مرد مرموز شده است، تصمیم می گیرد او را تعقیب کند. اما در اطراف این درها و بلایایی که ممکن است رخ دهد، یک ارتباط ماوراء طبیعی وجود دارد. سوزومه که ناخواسته باعث تغییری اساسی در ماموریت سوتا و موقعیتی سخت جادویی می شود، تصمیم می گیرد در این سفر طولانی به او کمک کند.
درها و گذرگاه های متناوب از دیگر عناصر کلیدی فیلم های شینکای هستند. دروازه توری (دروازه سنتی ژاپنی) در کودک آب و هوا که هینا از آن می گذرد تا دختر خورشید شود، معبد میامیزو در وسط اولین محل سقوط شهاب سنگ به نام شما که در زمان تونلی ایجاد می کند، تقاطعی که در آن قطار را با سرعت 5 سانتی متر در ثانیه می گذراند، تلخ ترین لحظه های آثار شینکای و اکنون درهایی که اجازه ورود به ابعادی موازی با جهان را می دهد.
اما این معرفی ها در فیلم سوزوم به سمت و سوی دیگری می رود. بزرگترین وجه تمایز انیمه سوزومه با آثار اصلی ماکوتو شینکای این است که سبک اصلی این فیلم اصلاً عاشقانه نیست یا حداقل آنقدرها حول یک فیگور نمی چرخد، عاشقانه نسبت به دیگر انیمه های قبلی او.
علیرغم اینکه ایجاد یک رابطه عاطفی، پیمودن مسافت طولانی در زمان و مکان و فدا کردن خود برای دیگری به عنوان مبنای داستان بر اساس رویدادهای طبیعی در ژاپن استفاده می شود. حال و هوا به خصوص شبیه فرمول دو فیلم قبلی شینکای است، اما در همه فیلم های سوزومه یک تفاوت بزرگ بین این عناصر وجود دارد و آن دمیدن روح یک ماجراجویی فانتزی با غلظت نسبتاً بالاتر در بدنه اصلی است. از داستان
البته شینکای همیشه نوع فاصله مکانی و زمانی ایجاد شده در یک رابطه عاشقانه را در فیلم هایش تغییر می داد. در «نام تو» به بالاترین حد این ایده رسیده است، بنابراین سعی می کند در دنباله معنوی خود، یعنی در «فرزند هوا» از شکل گیری این شکاف جلوگیری کند. این تغییرات برای ادامه لحن داستان سرایی آشنای شینکای ضروری بود.
سبک اصلی فیلم سوزومه عاشقانه نیست، بلکه ترکیبی از مضامین آشنای آثار شینکای با جنبه خاموش جهان های روایی اوست.
تغییراتی که پس از بلوغ در آثار قبلی، اکنون زمان آن رسیده است که خود را در ترکیب با عناصر داستانی دست نخورده خود نشان دهد. در واقع، این بار، شینکای، در حالی که هنوز بر روی قوی ترین عناصر انیمه عاشقانه قبلی خود استوار است، سعی می کند با ظاهر تقریباً محو دنیای داستانی خود مقابله کند. یعنی همان نگاهی که زمانی شینکای را با هایائو میازاکی مقایسه می کرد. فانتزی و جادو.
شینکای پیش از این نزدیکترین تلاش خود را برای دستیابی به غنای تخیلی کار میازاکی و استودیو گیبلی در انیمیشن Children Who Chase Lost Voices نشان داده است. فیلمی که تخیل فعلی اش در نهایت موفق نمی شود به اوج مطلوب برسد و شینکای ترجیح می دهد در سه فیلم بلند بعدی خود محتوای عاشقانه را محور اصلی داستان هایش قرار دهد.
واقعیت این است که اگر به دلیل استفاده از فرمول های مکرر، اتفاقات داستان سوزومه را نقد کنیم، اشتباه کرده ایم. این جمله را می توان از منظر دیگری بازنویسی کرد; ماکوتو شینکای کارگردان باهوشی است که با افزودن عناصر جادویی و تخیلی بیشتر به گرایشات واقع گرایانه آثار قبلی خود، مدرنیته را به فیلم سوزوم آورد.
بنابراین ما مستقیماً با ایجاد فضاها و موجوداتی روبرو هستیم که ریشه در افسانه های ژاپنی دارند، می بینیم که رابطه جادویی یک صندلی با التیام درد زخم های گذشته زندگی جان می گیرد (در حالی که میل به لمس واقعیت را ایجاد می کند. دوباره شی) و استعاره های جسورانه ای مانند روشن شدن آتش خشم طبیعت به شکلی شبیه اژدهای غول پیکر ژاپنی که از فوران گدازه های آتشفشانی الهام گرفته شده است (اگرچه طراحی انبوه تولید شده توسط کامپیوتر به خوبی تطبیق نمی یابد، اما ما درک می کنیم). به عبارت دیگر، شینکای مسیر باریکی را با سوزومه طی کرد تا در منطقه دیگری پیشروی کند، اما آیا شینکای توانسته است تاریخچه خود را با جنبه کمتر محبوب آثارش ترکیب کند؟
هشدار: برای خواندن بقیه نقد سوزومه بهتر است فیلم را دیده باشید
ماکوتو شینکای همیشه در فیلم هایش به عناصر طبیعت توجه زیادی داشته است، چه از نظر روابط عاطفی و چه از نظر طراحی های بصری خیره کننده. در حالی که رویدادهای طبیعی مانند برخورد شهاب سنگ در “نام تو” یا باران های سیل آسای بی پایان در “کودک هوا” را می توان به ترتیب به عنوان استعاره ای از بمباران اتمی و آسیب پس از جنگ در نظر گرفت، این ارجاعات همیشه در مواجهه با رمانتیک ها به حاشیه رانده می شوند. محتوای این آثار، زیرا شینکای ها به معنای عمیق تری اهمیت می دادند و این بلایا تنها گره ای در داستان بود که با معجزه عشق امکان پذیر شد. برخورد شهاب سنگ و باران های بی پایان در هر دو فیلم، رویدادهای ویژه اجتناب ناپذیری هستند، رویدادهایی که اگرچه بیشتر به نام تو به اثرات آنها پرداخته می شود، اما در آب و هوای با تو، منطق فیلمنامه به عنوان یک رویداد را تضعیف می کنند.
اکنون در انیمه سوزوم، شینکای با زلزله به عنوان مهم ترین بلای طبیعی در ژاپن برخورد می کند. هر ساله حدود 1500 زمین لرزه در ژاپن رخ می دهد، فاجعه ای که بر خلاف جنگ، همیشه زندگی مردم را به عنوان یک ترس ملی تهدید می کند. این بار در سوزومه، شینکای ضمن اشاره به زلزله و سونامی وحشتناک 11 مارس 2011 در توهوکو (با تاریخ 3.11)، با اولویت دادن به امکان جلوگیری از زلزله، از آن به عنوان ابزاری برای نشان دادن یک فانتزی ماوراء طبیعی استفاده کرد.
اما برخلاف گذشته، یک رویداد طبیعی دیگر مانعی حاشیهای بر سر راه یک رابطه عاشقانه نیست و علاقه سوزومه به سوتا در مواجهه با یک رویداد بزرگتر، یعنی کنترل درهایی که باعث زلزله میشود، به مشکل تبدیل میشود. بنابراین، قبل از هر چیز، تلاش برای حل مسائلی که با آمدن سوزومه ابعاد بزرگ تری به خود گرفت، بر یک عاشقانه نوجوانی ارجحیت دارد. وقتی چیکا (همان دختری با پرکننده نارنگی) مشتاقانه در مورد اهمیت کاری که انجام میدهد اظهار نظر میکند، سوزومه تأیید میکند که توجه به یک موضوع مهمتر در دستور کار است.
سوزومه و سوتا باید دروازه های مختلفی را ببندند تا از انتشار کرم لرزه ای (زلزله) جلوگیری کنند و بر زندگی افرادی که زمانی در آنجا زندگی می کردند تمرکز کنند. از سوی دیگر درب های ضد لرزه در مکان های فراموش شده ای مانند بافت قدیمی شهر، مدرسه، شهربازی، درب تاریخی و اقامتگاه کودکی قرار دارند. در واقع این یادآوری زندگی های گرانبهای گذشته که به نیروی لازم برای بستن درها تبدیل می شود، نگرشی قوی برای ارج نهادن به زندگی و امید به روزهای بهتر آن است. همزمان با بسته شدن درها، خطری که به شکل اژدهای قرمز مطرح میشود، به قطرات باران تبدیل میشود، استعارهای از چرخه بازگشت به زندگی. با این رویکرد در طول فیلم، توجه شینکای به اهمیت وجودی زندگی بر دیگر قسمت های داستان ارجحیت دارد.
در طول داستان سفر جاده ای فیلم، که کمی شبیه به یک تور زیباشناختی ژاپن (و کمی طولانی) است، شینکای موفق شد داستانی جهانی خلق کند تا مخاطبانش به لحظات زندگی جادویی باور کنند. در پایان، سوزومه، فارغ از هر مقایسه و وزنی، فیلم مهمی در کارنامه ماکوتو شینکای است، زیرا به دروازه ای برای لمس ارزش هایی تبدیل می شود که عمدتاً در آثار هایائو میازاکی و استودیو گیبلی تجربه کرده ایم.