در ادامه قسمت هایی از داستان فیلم مشخص خواهد شد
پس از اینکه رئالیت وینر از ماشینش پیاده می شود، دو مامور اف بی آی به او نزدیک می شوند تا خانه و وسایلش را جستجو کنند و از او در مورد شغلش سوال کنند. واقعیت یک فیلم ساده و سرراست است که در یک مکان اتفاق می افتد. اولین چیزی که نظر ما را جلب می کند تحویل اغوا کننده و جسورانه سیدنی سوینی است که نبض فیلم را در طول داستان به دست گرفت. در واقع، همه بازیگران واقعیت به خوبی کار می کنند. با توجه به اینکه تنها یک مکان دارند، می دانند چگونه از تمام پتانسیل خود استفاده کنند تا عموم مردم از دیدن یک فضای تکراری خسته نشوند.
در این شرایط شخصیت پردازی شخصیت ها به شدت تحت تاثیر صرفه جویی فیلمساز قرار گرفت. Reality Weiner تا پایان فیلم یک شخصیت ناشناخته باقی می ماند و ما چیزی جز عشق او به سگ ها و حیوانات در مورد او نمی دانیم. مهمتر اینکه انگیزه او از انجام چنین کاری بر ما پوشیده است. فیلمساز واقعیت واینر را به شخصیتی مسطح و تک بعدی تبدیل کرده است، شخصیتی که از ابتدا تا انتهای داستان فقط با یک سری دیالوگ سروکار دارد تا اطلاعات ضعیفی به مردمی بدهد که آماده دیدن مرد دستگیر شده توسط پلیس. اطلاعاتی که با مجموعه ای از دیالوگ های زشت بین واینر و دو مامور اف بی آی رد و بدل می شود، تنها سندی برای غیر دراماتیک بودن فیلم است.
اولین چیزی که نظر ما را جلب می کند تحویل اغوا کننده و جسورانه سیدنی سوینی است که نبض فیلم را در طول داستان به دست گرفت.
اگر بدون اطلاع از داستان واینر به دیدن این فیلم برویم، با داستانی روبرو خواهیم شد که از ابتدا بدون مقدمه شروع می شود. چندین مامور اف بی آی از همه جا به سراغ دختری به ظاهر نادان رفته اند که نگران سگ و گربه خود است و با احترام از او سوال می کند. مردمی که نمی دانند اوضاع از چه قرار است، مضطرب می شوند و با توجه به تعلیق ایجاد شده توسط فیلمساز، ماجرا را دنبال می کنند. تا زمانی که FBI هنوز تحقیقات را آغاز نکرده است، همه چیز خوب است و مردم منتظر یک نقطه عطف در فیلم هستند تا ما را به مکان هیجان انگیزی که برای فیلم های پلیسی در نظر گرفته شده است ببرد.
تا پیش از این بر این اساس بود که مردم واقعیت واینر را در دنیای واقعی نمی شناسند، اما وقتی مردم این شخصیت را بشناسند و به سراغ فیلم بروند، اوضاع خیلی بدتر می شود. اگر بخواهیم واقعیت را با فیلم اسنودن مقایسه کنیم به یک اثر قصابی بدون ارزش هنری می رسیم. در این فیلم فیلمساز تنها با استفاده از یک سری اسناد صوتی به بازسازی پرداخت که بدون حضور بازیگران، فیلم در دید عموم به عنوان یک مستند عمل می کرد. در اسنودن با داستانی روبرو هستیم که از نظر پرداخت های سینمایی کاملاً به نقطه دراماتیک رسیده و طوری رفتار می کند که گویی حاصل تخیل نویسنده اش است.
واقعیت، مانند تمام داستان های مبتنی بر واقعیت، خطر ابتلا به بحران عدم تعلیق و اضطراب را دارد. در واقع تمام آثاری که از واقعیت الهام گرفته شده اند نسبت به سایر آثار اصلی کمی کمتر دراماتیک هستند. مانند تمام فیلمهایی که بر اساس داستانهای واقعی ساخته شدهاند، واقعیت زمانی که مخاطب چیزی از داستان اصلی نداند و برای اولین بار با شخصیت واقعیت آشنا شده باشد، بسیار تاثیرگذار خواهد بود. این نوع کار که در لوکیشنی منحصر به فرد اتفاق می افتد و فیلمساز باید تا حد امکان به اتفاقات اصلی وفادار باشد نیاز به هوش بالایی از سوی فیلمساز دارد.در این اثر کارگردان سعی دارد تمام نقاط ضعف را پوشش دهد. با استفاده از قدرت بازیگران .
این که فیلمساز هیچ دیدگاهی نسبت به داستان Reality Weiner ندارد و فقط به عنوان یک راوی بازی می کند، کمی ناراحت کننده است. وفادار ماندن به منبع اصلی جذابیت سینمایی و درام داستان را کاهش می دهد. کاگردان می توانست فیلمش را به عنوان یک مستند داستانی بسازد تا اعتباری برای این قالب هنری کسب کند و فاقد ارائه سینمایی نباشد. واقعیت یکی از آن فیلم های مبتنی بر واقعیت است که به شدت از نمایش ویژگی های فیلم ها اجتناب می کند و به سرعت فراموش می شود.