نقد و بررسی فیلم موضوعی “همه آرام در جبهه غرب”

پس از افتتاحیه داستان هاینریش و شروع فیلم، به پاول می‌پیوندیم، داستان از لحظه سربازی تا لحظه‌ای که پا به جبهه می‌گذارد ما را در جستجوی یک هدف هدایت می‌کند، آیا آنها به پاریس می‌رسند و وعده های سرخوشانه ای که به آنها داده شده است؟ چقدر طول می کشد تا سربازان در پاریس رویایی خود راهپیمایی کنند؟ اما به محض اینکه پاول برای پوشیدن ماسک ضد شیمیایی خود تقلا می کند، داستان دیگر به دنبال این نیست که ما را به سمت هدف خاصی سوق دهد، حتی برای مخاطب مهم نیست که قهرمانان فریب خورده زنده بمانند یا نه. در این سکانس ها همه چیز به طرز نگران کننده ای ویران می شود و مخاطب مانند شخصیت های داستان، شکست خورده و ناامید منتظر پایان جنگ است.

در ادامه قسمت هایی از داستان این فیلم فاش می شود.

از آنجا، فیلم خبری نه در جبهه غربی همه آنچه را که در سکانس‌ها و پلان‌های آغازین اتفاق افتاده تفسیر می‌کند و آن تضادهای دراماتیک را از آغاز فیلم به پایانی جذاب می‌آورد. پل وارد داستان اصلی جنگ می شود و وقایعی را که هاینریش، صاحب لباس او تجربه کرده است، بیان می کند. اول از همه باید بدانید که این فیلم یک اثر ضد جنگ است و برای نشان دادن پوچ بودن جنگ و محکوم کردن هر اتفاقی که در ذهن دیکتاتورها می افتد ساخته شده است. فیلم برای رسیدن به این جهان بینی از شعار و مضمون استفاده نمی کند، مخاطب را به درک دردها و رنج های سربازان وادار نمی کند و عناصر نمایش را اغراق نمی کند. فیلمساز برای رسیدن به این هدف، تماشاگر را در میانه یک داستان سرگردان قرار می دهد، اما همه این سرگردانی ها کاملا حساب شده اتفاق می افتد.

پاول در تمام ساکت در جبهه غربی به دشمن کمین می کند

روباهی به فرزندانش غذا می دهد، نور از میان درختان می گذرد، مه نورانی دور درختان می پیچد و ناگهان بوم این تصاویر شاعرانه فرو می ریزد و اجساد رها شده سربازان در میدان جنگ ظاهر می شود. شخصی با صدای بلند سربازی به نام هاینریش را صدا می کند، هاینریش به میدان جنگ فراخوانده می شود، دوستش جلوی چشمش می میرد و خودش سرباز دشمن را می کشد. عنوان فیلم ظاهر می شود و پس از آن جسد هاینریش به عنوان لاشه از کامیون پرتاب می شود و لباس ها و چکمه هایش برای استفاده مجدد از بدنش خارج می شوند.

بخوانید  بهترین بازی های نینتندو سوییچ 2022

تک خطی فیلم در ظاهر ایده ساده ای است، اما با پیشروی روایت، این سادگی جای خود را به پوچ های تلخ می دهد.

فیلم All Quiet On The Western یک اثر ضد جنگ با تصاویر و صحنه های نبرد است که از لحاظ زیبایی شناختی واقعیت جنگ را آشکار می کند و بازسازی واقعی را به تصویر می کشد.

فیلم All Quiet On The Western Front اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته اریش ماریا رمارک است که در سال 1929 منتشر شد و امسال به عنوان نماینده سینمای آلمان این فیلم در فهرست نهایی اسکار قرار گرفت. نامزد شده و جوایز متعددی را در چندین بخش دیگر دریافت کرده است. در سال 1930 اولین اقتباس از این رمان به کارگردانی لوئیس مایل استون در آمریکا ساخته شد که برنده اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شد. اقتباس بعدی در سال 1979 و به کارگردانی دلبرت مان بود که در مقایسه با نسخه 1930 اثر کمتری به حساب می آمد و منتقدان توجه زیادی به آن نداشتند.

بعد از این افتتاحیه به شمال آلمان می رویم، جایی که فیلم وارد دبیرستانی در آلمان می شود. پل و دوستانش برای اعزام به جنگ و فتح و رژه در پاریس شناخته شده نیستند. در حین توزیع یونیفورم بین دانش آموزان، کت هاینریش به پاول می رسد. در این پلان ها است که فیلم داستان خود را در چرخه ای از زندگی های از دست رفته معرفی می کند. لباسی که از بدن یک سرباز مرده خارج می شود و وارد بدن یک سرباز دیگر می شود. چرخه دردناک طمع قدرت. کل روایت فیلم در این صحنه های آغازین خلاصه می شود و داستان لباس هاینریش همه اتفاقاتی است که در جبهه غربی می افتد. تک خطی فیلم در ظاهر ایده ساده ای است، اما با پیشروی روایت، این سادگی جای خود را به پوچ های تلخ می دهد.

بخوانید  Call Of Duty DLC جدیدی اضافه می کند که از سربازان کهنه سرباز پشتیبانی می کند
این فیلم یک اثر ضد جنگ است و برای نشان دادن پوچ بودن جنگ و محکوم کردن هر آنچه در ذهن دیکتاتورها می گذرد ساخته شده است.

کتاب آلمانی «در جبهه غرب خبری نیست» یکی از معروف ترین رمان های ضد جنگ است که با روی کار آمدن نازی ها توقیف و سانسور شد. در طول جنگ جهانی دوم، این کتاب به عنوان اثری مخالف اندیشه ها و افکار میهن پرستانه شناخته شد و برای سرزمین مادری ارزشی قائل نیست. بعد از جنگ جهانی دوم، سینمای آلمان غربی و سپس آلمان تبدیل به سینمایی شد با زیرمجموعه‌های ضد نژادپرستی و ضدجنگ، چه آن‌هایی که تاریخشان مستقیماً به جنگ برمی‌گردد و چه درام‌هایی که ضد نازیستی، ضد جنگ و ضد جنگ دارند. ایده های نژادپرستی پشت سر آنهاست. فیلم مربوط به جبهه غرب نیست، رسالت خود را به عنوان منبع اقتباسی انجام داده و با روایتی تلخ تماشاگر را با حقیقت جنگ روبرو می کند.

گذر از داستان هاینریش، سربازی که حتی چهره‌اش قابل تشخیص نیست و رسیدن به شوق پل برای رفتن به جنگ، مانند یک کبریت عمل می‌کند و از ابتدا سرنوشت پاول و هاینریش با یکدیگر مطابقت می‌کند و با یک انتقال دراماتیک، پوچ بودن همه چیز او نشان می دهد که در این بین تنها در چند عکس غنی و عمیق چه اتفاقی خواهد افتاد. تقابلی که بین این سکانس ها برقرار می شود، تماشاگر را نشانه می گیرد و او را به دل داستانی تلخ و هولناک می برد که به نظر می رسد فقط برای شکنجه و یادآوری او دراماتیزه شده است.

All Quiet On The Western Front نمایشی از یک سفر شخصی برای قهرمانی است که با خوشحالی به خاطر رویای فتح پاریس به جبهه می رود و لحظاتی قبل از اعلام پایان جنگ کشته می شود. پل در این چرخه رشد می کند، باورهایش تغییر می کند، چهره پر از شک و تردیدش خالی از لبخند می شود و گویی تنها چیزی که به آن دست یافته است پوچ بودن فعلی جهان بینی کارگردان است.

بخوانید  خرید بازی ساز The Ascent توسط کرافتون

پل با دوستانش به جنگ می رود، آنها در طول راه ترانه های حماسی و پیروزمندانه می خوانند و در این سرخوشی مسموم، تنها ما می دانیم که چه چیزی در انتظار سربازی است که در لباس هاینریش ظاهر شده است. جنگ بلافاصله پس از رسیدن به منطقه رزمی، چهره واقعی خود را برای آنها آشکار می کند و این همه تبلیغات فریبنده در کسری از ثانیه به حقیقتی تلخ تبدیل می شود که هیچ رهبری، حکومت و فضای حماسی نمی تواند آن را انکار کند. فیلم از دید پاول روایت می شود و ما با او در یکی از غم انگیزترین داستان های سینما همراه می شویم.

از آنجا با داستانی روبرو هستیم که شبیه یک فرد افسرده است که به دنبال چیزی نیست و فقط به بدی ها نگاه می کند و لحن تاریک زندگی را درک می کند. البته تغییر مسیر داستان و هدف اصلی فیلم به معنای شکسته شدن ساختار اثر و عدم دستیابی فیلمساز به پرداخت مورد نظر نیست. در واقع کارگردان با تغییر موضوع داستان به داستان هاینریش آبسورد بازمی گردد. در ظاهر، فیلم ممکن است هدف خود را از دست داده باشد، اما در داخل، All Quiet On The Western Front به دنبال ارائه زندگینامه سربازانی است که به اهداف دیکتاتورها می رسند و خود به گناهکاران نابخشودنی تبدیل می شوند.

در این اثر فیلمساز سعی می کند به جای پرداختن به زیرمتن شخصیت ها و گفت و گو از حال و هوای گذشته آنها، تنها به سیر نگاه آنها به جنگ بپردازد و به حسرت آنها برسد. All Quiet On The Western Front یک تصویر وفادار از هرج و مرج جنگ و تأثیرات روانی و فیزیکی پایدار آن است. این فیلم زنگ خطر دیدگاه های لجام گسیخته ناسیونالیستی را به صدا درآورد که نشانگر آغاز جنگ جهانی دوم بود. این فیلم

پاول در اخبار جبهه غربی در میدان جنگ حضور ندارد

سربازان در باران در همه ساکت در جبهه غربی

All Quiet On The Western Front به دنبال ارائه بیوگرافی از سربازانی است که به اهداف دیکتاتورها می رسند و خود به گناهکاران نابخشودنی تبدیل می شوند.

تحریریه مجله بازی یک گیمر