نقد و بررسی فیلم Dumb Money مبارزه بازیکنان علیه نظام سرمایه داری


فیلم Dumb Money داستان واقعی و پشت صحنه خرید سهام GameStop توسط بازیکنان و مبارزه آنها با سیستم سرمایه داری آمریکا را روایت می کند.

فیلم Dumb Money یکی از داستان های جالب سال های اخیر در مورد مبارزه مردم عادی با غول های وال استریت را روایت می کند. GameStop در دوران کرونا و زمانی که این شرکت با مشکلات مالی زیادی مواجه شد، به یکی از جذاب ترین شرکت های وال استریت تبدیل شد. کیت گیل در سال 2019 تقریباً 53000 دلار سهام GameStop خرید و شروع به ارسال به‌روزرسانی‌های متعدد در مورد وضعیت سهام در Reddit کرد.

در پی خرید سهام گیم استاپ با استقبال بسیاری از گیمرها و مردم عادی مواجه می شود و افراد زیادی اقدام به خرید سهام آن می کنند که جنجال بزرگی را برانگیخته است. بخشی از این به خاطر کیت گیل و مردم عادی است و در طرف دیگر افرادی هستند که روزانه در وال استریت تجارت می کنند و روز به روز بر ثروت خود می افزایند. به طور کلی پرداختن به چنین داستان هایی، به خصوص وقتی می دانید که نتیجه آن به مذاق سرمایه داران و ثروتمندان خوش نمی آید، جذاب و آرامش بخش است.

پل دینو در نقش کیت گیل در فیلم Dumb Money

Stupid Money روی کیت گیل تمرکز می‌کند، کسی که تقریباً تمام زندگی خود را صرف سرمایه‌گذاری در سهام GameStop کرده است، با این باور که چیزی را می‌بیند که وال استریت نمی‌بیند، و به آرامی افراد عادی را برای خرید سهام بازی تشویق می‌کند. فیلم از ابتدا سعی دارد علاوه بر خط داستانی اصلی که تلاش کیت گیل است، چندین خط داستانی موازی را نیز روایت کند. در واقع در کنار این داستان، گروه های دیگری را می بینیم که مانند شخصیت اصلی داستان دچار مشکل مالی یا بدهی های سنگین هستند.

گفتن قسمت های اولیه فیلم در چند خط داستانی بر شخصیت پردازی و داستان گویی فیلم تأثیر گذاشت.

بخوانید  Halo بازی رومیزی را در ماه سپتامبر دریافت خواهد کرد

روی کاغذ، شاید جالب باشد که در واقع بتوانیم تلاش گروه دیگری را ببینیم که مانند کیت گیل، تمام زندگی خود را وقف موفقیت سهام GameStop کردند، در کنار شخصیت اصلی داستان. اما از سوی دیگر، این داستان های متعدد به این معنا بود که هر کدام از آنها نتوانستند آنطور که باید بدرخشند و در واقع هیچ عمقی ندارند. مشکلات شخصیت ها فقط از دهانشان شنیده می شود و در عمل به سادگی سهام می خرند یا پادکست یا اخبار گوش می دهند.

این فیلم داستان های دیگری از شرکت های وال استریت هم دارد و این شلوغی بدون شک شبیه کارهای آدام مک کی است، اما اینجا بنا به دلایلی خیلی خوب کار نکرد. یک مشکل طولانی بودن فیلم است که مانع از آن می شود که هر خط داستانی زمان کافی برای توسعه شکل داستانی مورد نیاز خود داشته باشد. در واقع، بیننده به سختی می تواند با هر گروه ارتباط برقرار کند و حتی خود کیت گیل نیز در این میان خطر فراموش شدن را دارد.

ست روگن و نیک آفرمن در Dumb Money

روایت فیلم بیشتر شبیه مستند است که تقریبا تا اواسط فیلم ادامه دارد. اما از لحظه‌ای که سهام GameStop به تدریج بحث‌برانگیز شد، ظاهرا خود فیلمسازان متوجه شدند که برای یکپارچگی بهتر داستان و روایت فیلم، بهتر است به جای چندین خط داستانی آینده، روی یک پلات تمرکز کنند. همزمان. کم کم شاهد محو شدن برخی از خطوط داستانی هستیم که ممکن است در نگاه اول منفی به نظر برسد، اما واقعیت این است که بسیاری از خطوط داستانی ممکن است حتی وارد فیلم نشوند.

بدیهی است که فیلم می توانست با تمرکز بیشتر روی شخصیت کیت گیل به جای پریدن از این شاخه به آن شاخه، به نتیجه بهتری دست یابد. اگرچه برخورد با افراد مختلف جالب است، اما این صحنه ها می توانست منعکس کننده واکنش مردم باشد یا تعداد گروه ها کمتر باشد. به هر حال قسمت آخر فیلم دقیقاً همان چیزی است که فیلم باید باشد و بهترین قسمت فیلم Dumb Money در قسمت سوم است. فیلم جدید پتانسیل زندگی شخصیت کیت گیل را آشکار می کند.

بخوانید  بازی Final Fantasy 7 Rebirth طبق برنامه در حال پیشرفت است.

در هر صورت، کریگ گیلسپی که در طول سال ها با فیلم لارس و دختر واقعی، فیلم بهترین ساعت ها، فیلم من، تونیا و فیلم کرولا، به عنوان کارگردانی که حداقل چیزی را ارائه می دهد، نامی برای خود دست و پا کرده است. سرگرم کننده اما در فیلم «پول احمقانه» حداقل در نیمه اول برعکس کارهای اخیرش را نشان داد. او سعی کرد به نوعی جای آدام مک کی را بگیرد. اما حتی کارهای مک کی بعد از The Big Short نیز خالی از ایراد نیست و حتی در Don’t Look Up نیز تمرکز بر گروه خاصی از شخصیت ها است.

سباستین استن در فیلم Dumb Money

گیلسپی و تیمش خیلی دیر در فیلم متوجه این موضوع شدند و زمان زیادی را تلف کردند. با این حال، Dumb Money نه خیلی کند است و نه خسته کننده، اما در قسمت های اولیه فیلم بیشتر شبیه یک مستند تلویزیونی است که در آن با چند نفر درباره یک رویداد مصاحبه می شود، که تا حدودی جذابیت فیلم را کاهش می دهد و پتانسیل را از بین می برد. از فیلم. . در پایان فیلم، او توانست اثر ایجاد شده توسط داستان بازار سهام GameStop را نشان دهد. حتی اگر با یک سناریو و روایت تجسم یافته تر، بدون شک نتیجه بهتری را شاهد بودیم.

Dumb Money تعادل خوبی بین درام و کمدی ایجاد می کند

Dumb Money نیز یکی از مشهورترین فیلم های سال است و برخلاف بسیاری از آنها، تا حد زیادی مورد توجه قرار گرفته است. بازیگرانی مانند پل دینو، ست روگن، شیلین وودلی، سباستین استن و نیک آفرمن در این فیلم حضور دارند. با وجود اسامی زیاد، تعادل خوبی وجود ندارد. ظاهراً گیلسپی تمام تلاش خود را کرد تا فیلم جدیدش شبیه سازی کاملی از فیلم های مک کی باشد. بیشتر استدلال‌هایی که در فیلم‌های مک‌کی مطرح می‌شوند در اینجا صدق می‌کنند.

بخوانید  محتوای فصلی Battlefield 2042 رو به پایان است

اما قسمت کمدی فیلم دقیقاً یک نکته مثبت است. فیلم در کل به گونه ای نیست که بخواهد بیننده را بخنداند و در واقع با یک فیلم کمدی درام روبرو هستیم که سعی در خلق موقعیت های خنده دار دارد. لحن فیلم کمی فیلم را صمیمی تر کرد و در واقع احساس می کنیم که شخصیت های داستان به شخصیت های واقعی نزدیک هستند. البته وجود بازیگران مناسب برای نقش هایی مانند سباستین استن یا پیت دیویدسون نیز به حل این مشکل کمک کرد. حتی اگر در طول داستان پتانسیل بهتری داشته باشند.

پل دینو و پیت دیویدسون در فیلم Dumb Money

به طور کلی، فیلم تعادل خوبی بین کمدی و درام برقرار می کند و هر جا که لازم باشد از کمدی استفاده می کند. مثلاً در دادگاه شاهد کمدی بدی نیستیم و سازندگان به خوبی شرایط هر صحنه را درک کرده بودند. این نکات به این معنی است که قسمت آخر فیلم تا حد زیادی مشکلات اولیه فیلم را پنهان می کند و در نهایت با یک اثر نسبتا خوب طرف هستیم و در واقع نتیجه یک اتحادیه عمومی را نشان می دهد که با یک شوخی بد زمان را خراب نکرد. در طعم بد

فیلم Dumb Money به موضوع جالبی می پردازد و پتانسیل بالایی دارد اما با داشتن داستان های متعدد و زمان محدود و تلاش برای الگوبرداری از آثار دیگر، بسیاری از پتانسیل های خوب خود را از بین می برد. با وجود نام های بزرگ و کمدی خوب، این فیلم در نهایت یک اثر نسبتا خوش ساخت است که بتوان آن را یک بار تماشا کرد، اما اثری نیست که بتوان چندین بار تماشا کرد و از آن لذت برد و صرفاً یک اثر سرگرم کننده و فراموش نشدنی است.

تحریریه مجله بازی یک گیمر