مبارزه در The Last of Us Part 2 حس بسیار خاصی را ایجاد می کند. اغلب آهسته و سنگین است و به هر تعامل وزنی می دهد که نشان می دهد کشتن یک نفر چقدر دشوار است و با چه سرعتی همه چیز می تواند اشتباه پیش برود. در عین حال، هنگامی که از روی اشیاء می پرید، مردم را با آجر له می کنید و قمه ها را در روده ها دفن می کنید، به شدت به بداهه پردازی متکی است – یا فقط در حالی که دستی را روی دهان می گذارید، با چاقوی یک نفر را در سکوت باز می کنید.
با وجود برخی ناهنجاریها، در The Last of Us Part 2 شدت مبارزه وجود دارد که بسیاری از بازیها هرگز به آن دست پیدا نمیکنند. و با انتشار بازی The Last of Us Part 2 Remastered، توسعه دهنده Naughty Dog عناصر داستان را کاهش می دهد تا روی این مبارزه در No Return تمرکز کند، حالتی سرکش که شما را وارد یک سری مبارزات تصادفی می کند.
بدون بازگشت به طور کلی می تواند بسیار سرگرم کننده باشد. شما را در برخوردهای مختلف با جناح های مختلف انسانی بازی و هیولاهای آلوده به قارچ غرق می کند. گاهی اوقات در حالی که دشمنان شما را جستجو میکنند پنهان میشوید و دزدکی میروید، در حالی که سایر رویاروییها با اعزام دشمنان آماده برای مبارزه، بر روی ضربات وارده تمرکز میکنند. هر «رگهای» از No Return شما را در شش رویارویی مختلف با فرصتهای کمی برای انتخاب یک مجموعه یا مجموعهای دیگر هدایت میکند، در حالی که این مجموعه با یک باس فایت به پایان میرسد. در طول مسیر، از درختهای مهارتی که بهطور تصادفی باز شدهاند، ارتقاها را انتخاب خواهید کرد، اما اگر بمیرید، مسابقه دوباره شروع میشود و همه چیزهایی را که به دست آوردهاید از دست میدهید.
در کل اشکالی نداره No Return فرصتی سرگرم کننده برای استفاده از مجموعه ای از مکانیک ها است که مشخصاً با دقت طراحی و تکمیل شده اند، و برخی از لحظات پر استرس را که باعث می شود The Last of Us Part 2 در سطح احشایی کار کند، به صورت ناگهانی به تصویر می کشد.
با این حال، در عین حال، No Return تا حدودی بیمعنی به نظر میرسد، زیرا مبارزه کلی The Last of Us Part 2 و شاید بازیها را بهطور کلی برجسته میکند، زیرا تلاش میکنند تا کارهای جالبی را با تعامل و داستان سرایی انجام دهند. کشتن افراد در The Last of Us Part 2 با وجود تعدادی عناصر داستانی که به طور خاص برای تحقق آن گنجانده شده اند، سرگرم کننده است. نه سرگرم کننده: این یک بازی در مورد چگونگی تداوم چرخه های خشونت است و اینکه چگونه اعمال خشونت می تواند شما را زنده زنده کند. No Return جنبههای منفی تلاش برای ساخت یک بازی خشونتآمیز را برجسته میکند که تلاش میکند استدلال کند که خشونت بد است.
همانطور که جیانکارلو کولانتونیو به آن نوشت گرایش های دیجیتالوجود No Return کار زیادی می کند و علاقه The Last of Us Part 2 را تضعیف می کند. عناصر مبارزه و گیم پلی بازی اصلی به گونه ای طراحی شده اند که خشونت را شدید و آزاردهنده کند. کشتن یک نفر در گروهی از دشمنان اغلب منجر به واکنش بازماندگان می شود و با ناراحتی نام کسی را که برایشان مهم است صدا می کنند. چاقو زدن مخفیانه به گردن کسی باعث می شود که او به آرامی در آغوش شما خونریزی کند، چشمان گشاد شده برای نشان دادن ترسش. داستان Naughty Dog به طور خاص ساعتها به شما اجازه میدهد تا اعضای یک گروه خاص مانند Ellie را در تلاش برای انتقام بکشید، قبل از اینکه دیدگاه خود را به Abby، یکی از اعضای آن گروه تغییر دهید تا همه قربانیان خود را انسانی کنید. همه اینها برای ماندن در کنار شما است، و با خنده دار کردن همه چیز در No Return، Naughty Dog کم و بیش پیام را می کشد.
اما مشکل کمتر این است که اضافه کردن حالت بدون بازگشت تصمیم بدی بود و بیشتر اینکه ساخت یک بازی ویدئویی اکشن سهگانه کاری دلهرهآور است و ممکن است نتواند ایدههایی را که The Last of Us Part 2 ارائه میکند، ارائه دهد. رد و بدل می شود. در واقع در نسخه اصلی و همچنین در بازی اول همینطور بود.این سریالی است که می خواهد سوالات بزرگی را در مورد لکه ای که خشونت بر روح می گذارد و اثرات غیرمستقیم بدی که می تواند برای مردم ایجاد کند مطرح کند. ، در مورد چرخه های درد و تباهی که مردم می توانند بر سر دیگران و خودشان بیاورند. اما تو هنوز هم قتل می کنی، صدها از مردم در پایان هدف اصلی تعاملی، آنچه شما هستید انجام دادن در این بازی ها، مردم را می کشد.
این بازیها سرگرمکننده هستند، درگیریها و پیروزیها هیجانانگیز هستند، و مکانیکها بهطور خاص برای به حداکثر رساندن این احساسات طراحی شدهاند. به عبارت دیگر، Naughty Dog ممکن است از شما بخواهد که فکر کنید “خشونت بد است”، اما آنها همچنان هر کاری که می توانستند انجام دادند تا خشونت را کاملاً سرگرم کننده کنند. بدون بازگشت به سادگی این ناهماهنگی را بدون این که The Last of Us Part 2 اغلب در طول کمپین خود ضعیف عمل می کند، از بین می برد.
در عین حال، بدون بازگشت سرگرم کننده است، اما اینطور نیست. که خندهدار است، زیرا عناصر هوشمندانهتر The Last of Us Part 2 هنوز در راه هستند. بدون دلیل واقعگرایی، رئالیسم به لنگری تبدیل میشود که چیزی را که مبارزه را سرگرمکننده میکند، باز میدارد. اجرای آهسته بسیار کند است. مبارزات ناشیانه مانند نقص های عمدی در تضاد با توانایی شما برای تسلط ماهرانه بر مکانیک است. زمانی که دشمنانی که با توجه به زندگیشان به شما حمله میکنند، درگیر برخوردهایی میشوید که دشمنان از قبل در حالت آمادهباش هستند، هیجانانگیزتر از خستهکنندهتر میشود. همه اینها تبدیل به یک بازی ویدیویی می شود، اما نه به شکل رضایت بخشی.
این من را به یاد لحظه ای می اندازد که واقعاً من را به Spec Ops: The Line تبدیل کرد، یک بازی که بر خشونت بازی های ویدیویی تمرکز دارد. در یک نقطه، شما می توانید از فسفر سفید – جنایت جنگی – علیه گروهی از دشمنان استفاده کنید. بدیهی است که از ابتدا بد است، و با این حال شما هیچ گزینه دیگری ندارید. ما نمی توانیم بدون استفاده از فسفر سفید پیشرفت کنیم. البته پنج ثانیه بعد، در میدان نبرد قدم میزنید و متوجه میشوید که سربازان را نکشتهاید، بلکه غیرنظامیان را به قتل رساندهاید، حتی اگر هر دو مورد به همان اندازه وحشتناک باشد. سپس بازی شما را به خاطر تصمیمتان تنبیه می کند، گویی می توانستید بدون خاموش کردن بازی تصمیم دیگری بگیرید.
این لحظه به چند دلیل همیشه مرا آزار می دهد. اول، Spec Ops: The Line از من می خواست که به خاطر تصمیمی که به من تحمیل کرده احساس بدی داشته باشم. دوم، به نظر میرسید که توسعهدهنده Yager Development هیچ تردیدی در مورد گرفتن پول من برای ایجاد این تجربه تعاملی خشونتآمیز ندارد. و سوم اینکه بازی حالت چند نفره داشت. اظهار نظر در مورد خشونت در بازی های ویدیویی با فروش سرگرمی تیراندازی به سربازان کنترل شده توسط رایانه و سایر بازیکنان کاملاً تضعیف شد.
و با No Return، این موضوع در مورد The Last of Us Part 2 نیز به نظر می رسد. به نظر نمی رسد که Naughty Dog بتواند بازی ای بسازد که به این اهداف گیم پلی و اهداف داستانی دست یابد. فقط این نیست که افراد مخوف وجود دارند ناهماهنگی لودوناراتیو آنچه در اینجا مطرح است این است که بازی در ترکیب مفاهیم مشکل دارد سرگرم کننده و معنی متفکرانه، و من نمی توانم آن را به درستی دریافت کنم.
من No Return را دوست داشتم زیرا مکانیک های رزمی The Last of Us Part 2 را دوست داشتم، اما واقعا چیز زیادی برای ارائه ندارد. پس از چند ساعت ترکیب مختلف آیتمها و ویژگیهای شخصیتی تصادفی، احساس میکنم هر چیزی را که میتوانم از آن بیرون کشیدهام، و هرگز آنقدر قانعکننده نمیشود که من را وادار به ادامه آن کند، مانند سایر بازیهای اکشن. یا افراد سرکش اینها مکانیک های بازی هستند که سعی می کنند اهداف زیادی را به طور همزمان انجام دهند و در نهایت نمی توانند به هیچ یک از آنها به خوبی خدمت کنند.