ارائه سریال یک خانواده تقریبا عادی داستان یک خانواده تقریبا معمولی


در این مقاله یک سریال محدود سوئدی جدید از نتفلیکس به نام A Nearly Normal Family را ارائه می کنیم که دارای ژانر جنایی، درام و ترسناک است.

خانواده سندل یک خانواده معمولی با پدری کشیش به نام آدام، مادری وکیل به نام اولریکا و دختری 19 ساله به نام استلا هستند. به نظر می رسد که آنها در خانه ای بسیار زیبا و عالی در خارج از شهر لوند سوئیس زندگی کاملی دارند. یک روز همه چیز تغییر می کند و به این تبدیل می شود. زمانی که پلیس استلا را دستگیر می کند و او را به جرم قتل به زندان می اندازد. پدر و مادرش که از شنیدن این خبر ناراحت شده بودند، نمی دانستند چه کنند. چی شد؟ آنها می خواهند به هر قیمتی به استلا کمک کنند، اما آیا واقعاً دخترشان را می شناسند؟ آیا این زن و شوهر یکدیگر را می شناسند؟ »

الکساندرا کارلسون در نقش استلا سندل در یک خانواده تقریبا عادی

متن بالا خلاصه ای از داستان کوتاهی از سریال A Nearly Normal Family است، محصول جدید سوئدی که به تازگی در سرویس پخش نتفلیکس منتشر شده است. این سریال محدود که فقط ۶ قسمت دارد بر اساس کتابی به همین نام نوشته ام‌تی ادواردسون منتشر شده است. درست است که متن شرح داده شده خلاصه ای از مجموعه یک خانواده تقریبا معمولی است. اما این همه چیزهایی را که باید بدانید را پوشش نمی دهد. داستان سریال از آنجایی شروع می شود که استلای 15 ساله وارد شیطنت های خاص سنی می شود. او با دیگر دوستانش به یک کمپ ورزشی می رود.

اما مدت کوتاهی پس از شروع این اردو، اتفاق بسیار بدی برای او افتاد. استلا از کمپ برمی گردد، به دلیل نداشتن شواهد کافی نمی تواند چیزی را ثابت کند و حق با او باشد، این داستان را رها می کند و اکنون 4 سال می گذرد. به نظر می رسد استلا به حالت عادی بازگشته است. چون با وجود ترک تحصیل، سر کار می رود و می خواهد سفری جذاب داشته باشد و حتی در روز تولدش اوقات خوشی را سپری کند. اما در همان شب تولدش، او با پسر جوان جذابی به نام کریس آشنا می شود. به نظر می رسد کریس، پسری 32 ساله، یک کارآفرین موفق با وضعیت مالی بسیار خوبی است.

بخوانید  CoD: Warzone 2 DMZ – نحوه سفارشی سازی سلاح های قاچاق

لو کاپی در نقش اولریکا سندل در یک خانواده تقریبا عادی

سریال A Nearly Normal Family داستان خود را از سه منظر مادر، پدر و به خصوص دختر روایت می کند که به ما امکان می دهد نقش هر کدام را بهتر درک کنیم. درست است که آغاز داستان غم انگیز است، اما پایه های رابطه شکسته و از بین رفته اعضای خانواده را نشان می دهد. از سوی دیگر، ما شاهد سه جنبه جدید از استلا هستیم. نسخه مضطرب و آشفته به دلیل آسیب های خاص; نسخه دوست داشتنی و شاد اما معصومی که شکسته است زیرا خانواده اش از او حمایت نمی کنند. نسخه ای توهم آمیز از جهان، اما رفتاری عادی. با وجود تمام این دردها و دردها، استلا هنوز دختری شیطان صفت و پرانرژی است.

نکته دیگر در استلا و قبل از آن در مادرش اولریکا، عادت به دروغ گفتن است که در طول مسیر چندین بار تکرار می شود. عادتی که احتمالا نقش زیادی در داستان دارد. حالا که پای اولریکا از راه رسیده است، بهتر است بدانید که او اهل کار است و منطق را مهمتر از احساس می داند. حتی زمانی که استلا در سن 15 سالگی دچار مشکل می شود، اصلاً در رد کردن پرونده خود تردیدی ندارد. چون می داند بازنده قضاوت خواهد شد. البته این بدان معنا نیست که او عشقی به دخترش ندارد. در مواقع لزوم حتی برای دخترش هم قانون شکنی می کند.

بیورن بنگتسسون در نقش آدام سندل در خانواده تقریبا عادی

در ابتدای سفر، ما چیز زیادی از آدم، پدر خانواده نمی‌دانیم. او به عنوان پدری آرام، کامل، خانواده دوست، وفادار و دوست داشتنی ظاهر می شود. وقتی استلا به جرم قتل دستگیر می شود، قاطعانه معتقد است دخترش بی گناه است. با اینکه از قوانین چیزی نمی داند اما تمام تلاشش را می کند تا دخترش را از این شرایط سخت نجات دهد. حتی آماتور بودن آدام کار را کمی سخت تر و پیچیده تر می کند. منتقدانی که این سریال را تماشا کردند بسیار آن را پسندیدند و میانگین امتیاز 80 درصدی را ثبت کردند و رضایت آنها در سایت Rotten Tomatoes به 89 درصد رسید. حتی بینندگان آن را تحسین کردند و به آن نمره متوسط ​​6.9 دادند.

بخوانید  سونی دو مدیر را جایگزین جیم رایان کرد

سریالی شبیه به سریال یک خانواده تقریبا معمولی

کریس ایوانز به همراه جدن مارتل و میشل داکری در مینی سریال دفاع از جیکوب

سریال از یعقوب دفاع کن

سریال دفاع یعقوب

  • بازیگران: کریس ایوانز، میشل داکری و جیدن مارتل
  • سال انتشار: 2020
  • تعداد قسمت ها: 8

اندی باربر برای بیش از بیست سال دستیار دادستان منطقه در حومه ماساچوست بوده است. او در جامعه خود مورد احترام است، در دادگاه سرسخت است، و در خانه با همسرش لری و پسرش یعقوب زندگی شادی دارد. اما وقتی یک جنایت تکان دهنده رخ می دهد، شهر نیوانگلند آنها از هم می پاشد. اندی نمی داند در آینده نزدیک چه اتفاقی خواهد افتاد. پسر چهارده ساله او به قتل یک دانش آموز متهم شد. اندی با تکیه بر تمام غرایز پدرانه‌اش، تمام تلاش خود را برای نجات و محافظت از پسرش انجام خواهد داد. جیکوب اصرار دارد که او بی گناه است و اندی به طور طبیعی او را باور می کند. اندی باید او را باور کند. او پدر یعقوب است. اما با گذشت زمان، حقایق غم انگیز و افشاگری های تکان دهنده فاش می شود، یک زندگی در خطر سقوط قرار می گیرد و محاکمه تشدید می شود. در بحبوحه این بحران، معلوم می‌شود که پدر چقدر از پسرش اطلاعات کمی دارد. حالا اندی باید با مصیبت خودش روبرو شود. محاکمه ای بین وفاداری و عدالت، حقیقت و تظاهر، گذشته ای که سعی می کند دفن کند و آینده ای که نمی تواند تصورش را بکند.


امی آدامز در مینی سریال اشیاء تیز در کنار خانه عروسکی

سریال اشیاء تیز

سریال چیزهای تیز

  • بازیگران: امی آدامز، پاتریشیا کلارکسون و کریس مسینا
  • سال انتشار: 2018
  • تعداد قسمت ها: 8

روزنامه‌نگار کامیل پریکار که اخیراً از یک اقامت کوتاه در بیمارستان روانی آزاد شده، با یک ماموریت نگران‌کننده روبرو می‌شود: او باید به شهر کوچک خود بازگردد تا قتل دو دختر زیر 13 سال را پوشش دهد. برای چندین سال، کامیل به سختی با مادر عصبی و افسرده اش یا خواهر ناتنی اش که به سختی می شناسد صحبت می کند. خواهر ناتنی او یک دختر زیبا 13 ساله است که تأثیر عجیبی بر کل شهر می گذارد. امروز، کامیل به عمارت ویکتوریایی خانواده اش بازگشته و در اتاق خواب قدیمی خود زندگی می کند. در همین حال، او خود را کمی بیشتر از حد معمول با قربانیان نوجوان می بیند. او که درگیری های زیادی با شیاطین درونی خود دارد، باید این راز روانی گذشته خود را کشف کند. البته اگر بخواهد این داستان را بفهمد و از ماجراجویی بازگشت به خانه جان سالم به در ببرد.


یک مادر و دو فرزندش در سریال فرزند عزیز دست دراز کردند

سریال کودک عزیز

بخوانید  Lego Fortnite: جایی که فلکس وود را پیدا کنید

سریال پسر عزیز

  • بازیگران: کیم ریدل، نایلا شوبرث و سامی شرین
  • سال انتشار: 2023
  • تعداد قسمت ها: 6

لینا با دو فرزندش، هانا و یوناتان، در انزوای کامل در خانه ای بسیار امن زندگی می کند. آنها وعده های غذایی خود را به موقع می خورند، در ساعت های مشخصی به دستشویی می روند و در ساعات مشخصی می خوابند. آنها صف می کشند تا به محض ورود به اتاق، دستان خود را به او نشان دهند. آنها به او گوش می دهند و هر کاری که او می گوید انجام می دهند… تا اینکه زن جوان موفق به فرار می شود. اما او دچار یک تصادف رانندگی تقریباً مرگبار می شود. خوشبختانه او از این حادثه جان سالم به در می برد و به همراه حنا در بیمارستان بستری می شود. اما مقیاس واقعی این کابوس و اوج فاجعه زمانی که پدر و مادر لینا در همان شب به بیمارستان می‌رسند آشکار می‌شود. آنها ناامیدانه به دنبال دخترشان هستند که نزدیک به 13 سال ناپدید شده است. دختری که 13 سال پیش ربوده شد.

تحریریه مجله بازی یک گیمر