آخر این هفته چه فیلمی تماشا کنیم: از پیر پائولو پازولینی تا جعبه شکلات به نام زندگی


اثری در رنج کمبودها، راکی، دو دونده که داستانشان در تاریخ ثبت شده و یکی از بهترین فیلم های زندگی است.

بسیاری از تغییرات که ناگهانی به نظر می رسند، گام به گام در طی یک دوره زمانی طولانی شکل گرفته اند. گاهی اوقات فقط اتفاقات خاصی در زندگی رخ می دهد، بنابراین نیاز به تغییر بیشتر آشکار می شود.

هر چهار داستانی که در فیلم‌های این فهرست گفته می‌شود درباره تغییر است. از تغییر منفی به تغییر مثبت. از تغییری که خود شخص به آن اعتقاد دارد تا هر تغییری که شخص دیگری بر او تحمیل می کند. جالب اینجاست که برخی از با ارزش ترین و مهم ترین تغییرات به قدری منطقی و در روند درستی اتفاق می افتند که اصلا شبیه تغییر به نظر نمی رسند. در هر صورت این شما هستید و این شماره 299 از سری مقالات “این آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟” رسانه یک گیمر.

فیلم قضیه به کارگردانی پیر پائولو پازولینی

(1968) قضیه

پیر پائولو پازولینی مورد ستایش و نفرین بسیاری قرار گرفت. طرفدارانی که او را پس از مرگش می شناختند می گویند که او باید دیرتر به دنیا می آمد تا دنیا بیشتر از او قدردانی می کرد. در عین حال نمی توان انکار کرد که او می خواست همزمان در زندگی خود بر افراد واقعی اطرافش تأثیر بگذارد. او در مصاحبه ای گفت:

«افرادی که من بیشتر از همه دوستشان دارم، کسانی هستند که احتمالاً حتی کلاس چهارم را هم تمام نکرده اند. مردم بسیار شیرین و ساده. اینها فقط حرف های خالی من نیست. به همین دلیل است که می گویم خرده بورژوازی، حداقل در کشور من و احتمالاً در فرانسه و اسپانیا، همیشه فساد و ناپاکی به همراه دارد. در حالی که بی سوادها یا کسانی که فقط سال اول را تمام کرده اند، ظرافت خاصی دارند. این ظرافت در مواجهه با فرهنگ/تمدن از بین می رود. سپس این ظرافت در سطح بسیار بالایی از فرهنگ یافت می شود، اما فرهنگ متعارف همیشه فساد می کند.

بخوانید  معرفی مادربرد ASUS B760M TUF Gaming BTF با سبکی جدید در محل قرارگیری کانکتور

فیلم بزرگسال پازولینی Teorema به نقاط ضعف انکار شده می پردازد. تقدیم به همه افرادی که اگر کسی آنها را پیدا کند و دستشان به قسمت های خالی وجودشان برسد نمی توانند ادعای کامل بودن کنند. داستان در مورد یک غریبه است. غریبه ای وارد خانه می شود، چند نفر را طلسم می کند و یک روز از خانه خارج می شود. افرادی که قبل از دیدن یک غریبه هرگز متوجه عیوب خود نشده بودند، فقط بعد از او می توانند به این عیوب فکر کنند. آنها را مانند آتش می سوزاند. چرا

آیا او یک نیروی منفی در زندگی آنها بود یا آنها را از ادا دور کرد؟ آیا آن دسته از افرادی که پس از ملاقات با غریبه عقل خود را به دست آورده اند پاکتر از قبل رفتار خواهند کرد یا موجودات بسیار بدتری خواهند شد؟ آیا غریبه نقاب را از صورتش برداشته یا تاریکی درونش تمام وجودش را فرا گرفته است؟

شادی راکی ​​با نقش سیلوستر استالونه بالای پله ها در فیلم راکی ​​محصول 1976

راکی (1976)

راکی در راکی ​​چقدر خوب می‌زند؟

شما می توانید تمام ورزشکارانی که در حال تمرین، ضربه زدن و برنده شدن در تعداد زیادی فیلم هستند را ببینید. اما دلیل بزرگی وجود دارد که این فیلم ها راکی ​​نشدند. بی دلیل نیست که بعد از این همه سال انتشار، مردم می توانند راکی ​​را بازی کنند سیلوستر استالونه بنشینید و تحت تاثیر قرار بگیرید.

او خوب ضربه می زند. خیلی خوب میزنه صدمه می بیند طعم شکست را چشیده است. راکی به جای اینکه در مورد رسیدن یک معجزه و تسلط بر جهان باشد، داستان مردی را روایت می کند که از یک فرصت طلایی در زندگی واقعی استفاده می کند. به چه صورت با واقع گرایی زیاد. اصل داستان شبیه یک رویا به نظر می رسد. اینکه ناگهان یک بوکسور بزرگ می خواهد با راکی ​​مبارزه کند و در نتیجه به او فرصت دیده شدن را بدهد، یکی از آن اتفاقات حماسی است که بیشتر در برخی از رمان های کلاسیک رخ داده است. اما برخورد راکی ​​از این حادثه به طرز درخشانی واقع بینانه است.

بخوانید  مستند هیدئو کوجیما از دیزنی پلاس پخش می شود

او شوکه، وحشت زده، عصبانی است و با حسادت دیگران دست و پنجه نرم می کند. او در مورد احساسات خود دروغ می گوید، اعتراف می کند و بالاتر از همه حقیقت را می پذیرد. پذیرش حقیقت در مورد شرایط پیش روی خود توسط راکی، مبنایی برای مسابقه درخشان نهایی است. او می داند چه کاری می تواند انجام دهد و چه کاری نمی تواند انجام دهد. پذیرفتن حقیقت برای او به معنای نخوابیدن نیست، بلکه او را به خواب خوب می رساند. نتیجه رویاپردازی درست و برای راکی ​​این است که با قوانین خودش و در چارچوبی که تعیین کرده پیروز می شود.

در پیروزی مورد نظر راکی، حریف بار اول ناک اوت نمی شود. در پیروزی او جایی برای مشت ها وجود دارد. شاید ارزش یک پانچ که در زمان مناسب و در مکان مناسب تحویل داده می شود کمتر از یک پانچ نباشد.

پسران سفیدپوش با ارابه های آتش از میان جمعیت عبور می کنند

ارابه های آتش (1981)

آلبوم موسیقی متن ونجلیس برای Chariots of Fire آنقدر شنیدنی است که به تنهایی ارزش دیدن را دارد. ژانر روایی فیلم این توانایی را دارد که با داستانی واقعی و امیدبخش بر مخاطب تأثیر مثبت بگذارد.

بخش هایی از این داستان واقعی نمی تواند آنقدر هیجان انگیز و گزنده باشد. به خصوص با توجه به وفاداری کلی فیلم به موضوع و نوع روایت اثر. اما در قلب داستان او، ما افرادی را می بینیم که تلاش های بدنی آنها توسط آتشی که در آنها زندگی می کند، زنده می شود. از نظری که دارند و تصویری که می خواهند به دنیا نشان دهند.

Chariots of Fire بیشتر درباره شباهت هایی است که ما متوجه آن نمی شویم تا رقابت. درباره اینکه مردم به یکدیگر فکر نمی کنند. ارابه های آتش با احترام به دو شخصیت اصلی و در عین حال نشان دادن نقاط ضعف آنها، امکان دیدن جنبه انسانی دو نفر را فراهم می کند. دیدن اینکه چگونه دو نفر در یک جهت می دوند و به یک مقصد می رسند، می تواند دلایل مشابهی برای دویدن داشته باشد، به خصوص و همزمان.

بخوانید  منتظر قسمت دوم متال گیر سالید باشید

مهربانی فارست گامپ در حال تقدیم قیفی بستنی به مرد روی تخت در فیلم فارست گامپ محصول 1994 به کارگردانی رابرت زمکیس و بازی تام هنکس.

فارست گامپ (1994)

از بین تمام فیلم هایی که سعی می کنند راه درست لذت بردن از زندگی و اعتماد به زندگی را نشان دهند، فارست گامپ یکی از آن هایی است که حتی یک ثانیه هم شعاری به نظر نمی رسد. عملکرد ماندگار تام هنک به سمت یک جهت کامل رابرت زمکیسآنقدر ما را غرق داستان می کنند که فراموش می کنیم این فیلم پیام هایی دارد. ما داستان فارست را می شنویم و دنیا را از چشمان او می بینیم. شاید پس از تماشای این، کمی بیشتر از جعبه شکلات‌هایی که دریافت کرده‌ایم قدردانی کنیم.

فارست گامپ به عنوان شخصیتی خاص و غیرعادی به ما معرفی می شود اما پر از ویژگی های مشترک است. ما انسان ها گاهی بی هدف می دویم. خیلی ساده به این دلیل که ما از رکود می ترسیم. فارست نیز می دود. ما انسان ها گاهی دوست داریم عشق خود را به ساده ترین و واضح ترین شکل ممکن ابراز کنیم. فارست هم همینطور. ما انسان ها تلاش می کنیم تا با ضعف های خود محدود نشویم. فارست نیز چنان سخت می جنگد که فراتر از انتظارات است.

افراد زیادی بودند که فارست را احمق و عقب مانده خطاب می کردند. نه، این فقط مربوط به یک هویت خاص و درک نشدن توسط دیگران نیست. ما در دنیایی زندگی می کنیم که امکان شنیدن توهین به هیچ وجه دور از دسترس نیست.

فارست گامپ جاودانه شد. زیرا او باعث شد که زندگی و خودمان را ببینیم. بدون اینکه فیلمساز در گوش ما فریاد بزند که “شما مشغول دیدن زندگی خود هستید، زندگی خود را درک می کنید و تصمیمات امیدوارکننده ای برای زندگی خود می گیرید”. دوستت دارم جنگل

تحریریه مجله بازی یک گیمر