سریال Monarch: Legacy of Monsters تلاش می کند تا به راز ایجاد سازمان Monarch بپردازد و شخصیت های انسانی قانع کننده ای را خلق کند.
سری Monarch: Legacy of Monsters جدیدترین اثر دنیای MonsterVerse است که بر خاستگاه و ریشه های سازمان Monarch تمرکز دارد و وقایع آن در دو بخش گذشته و حال رخ می دهد. اتفاقات سریال در واقع پس از اتفاقات فیلم گودزیلا و نبرد گودزیلا با هیولاها در سانفرانسیسکو رخ می دهد. این سریال دو هدف دارد، اولی بدون شک پرداختن به ریشه های سازمان Monarch است تا با نگاهی به تاریخچه آن بیشتر با نحوه عملکرد این سازمان و مشکلات پشت صحنه آن آشنا شویم و ببینیم این سال ها کجا بوده است.
در دومین ماموریت این سری، Monarch: Legacy of the Monsters تلاش می کند تا شخصیت های انسانی قابل لمس را خلق کند و به دنیای هیولا معرفی کند. به طور کلی، قبل از تماشای سریال، باید انتظارات خود را در مورد آن منطقی کنیم تا از چیزی که قرار است تماشا کنیم ناامید نشویم. هدف این سریال تمرکز بر شخصیت های انسانی است، پس انتظار نداشته باشید زمان زیادی را صرف هیولا کنید.
در هر صورت صحبت از سریالی 10 قسمتی است که بدون شک اگر در هر قسمت زمان زیادی به هیولاها اختصاص داده شود، بودجه تولید سریال سر به فلک می کشد. بنابراین نمایش فرصت کافی برای ساختن شخصیت های انسانی جذاب دارد، اما آنها چقدر از این فرصت استفاده کرده اند؟ سریال از ابتدا روایت خود را به دو قسمت تقسیم میکند، قسمت اول در زمان حال اتفاق میافتد که در آن فرزندان هیروشی به دنبال برندا میگردند تا راز او را کشف کنند و درباره سازمان Monarch اطلاعات بیشتری کسب کنند.
وقایع سری Monarch: Legacy of the Monsters در دو تایم لاین مختلف اتفاق میافتد که در پایان به هم متصل شدهاند
در قسمت دوم نمایش گذشته را می بینیم که در آن شکل گیری سازمان Monarch و پیدایش آن را می بینیم و شخصیت کلیدی بین این دو خط زمانی، شخصیت لی شائو است. اما از همان ابتدا مشکلات سریال مشخص می شود. اولین مشکل از لحظهای شروع میشود که وزن و کیفیت صحنههای گذشته بسیار بالاتر از اتفاقات جاری سریال است و در واقع شاهد شخصیتهای جذابتر و داستانی جذابتر هستیم.
به طور کلی، اگر هدف سریال نشان دادن میراث سازمان Monarch و دلیل اهمیت آن باشد، خط داستانی گذشته دقیقاً به این هدف عمل می کند. در این تایم لاین سه شخصیت بیل رندا، لی شاو و کیکو داریم که هر کدام شخصیت های خوبی هستند و سریال توانسته شخصیت های جذابی را ارائه دهد. البته قبلاً در فیلم Kong: Skull Island با بیل رندا آشنا شده بودیم و علاوه بر این، افتتاحیه سریال با سرنوشت این شخصیت و آگاهی Monarch از وجود هیولاها در جزیره جمجمه آغاز می شود.
اما در مورد زمان حال نمی توان چیز زیادی گفت و کنتارو و کیت رندا آنقدرها شخصیت های جذابی نیستند و حتی لنز آن ها هم نمی تواند بیننده را مجاب کند که داستان آن ها را دنبال کند. مطمئناً هدف هیروشی رندا می تواند جالب باشد، اما متأسفانه سریال به جای تمرکز بیشتر روی این شخصیت و دیدن دلیل ناپدید شدن او پس از اتفاقات فیلم گودزیلا، بیشتر به مسائل شخصی و خانوادگی او و اخبار مربوط به آن می پردازد. میراثی که ما اغلب در مورد آن صحبت می کنیم این نیست.
اما با آمدن لی شائو که حالا در تایم لاین فعلی سریال از او بزرگتر است، داستان فعلی بهتر خواهد شد. بخشی از این مشکل را بدون شک باید به عملکرد کرت راسل نسبت داد، زیرا او و وایات راسل، پسرش، از نکات برجسته سریال هستند. در واقع این سریال در انتخاب پدر و پسر برای نقشهای جوان و بزرگسال انتخاب هوشمندانهای کرد و این موضوع کاملاً برطرف شد. بعد از شروع خوب، سریال سقوط عجیبی به خود می گیرد.علاوه بر نمایش هیولای کوچک، ماجراهای شخصیت های انسانی نیز ما را اغوا می کند.
همان طور که قبلاً گفتم، مسائل خصوصی شخصیت های جوان و نوجوان چندان جذاب نیست و حتی اگر بگوییم خیلی به تاریخ سریال مرتبط نیست، خیلی هم بی ربط نیست. مشکل اینجاست که ما شاهد داستان هایی هستیم که تاثیر خاصی روی موضوع اصلی سریال ندارند و گذشته هر شخصیت چندان جالب نیست. از طرفی شخصیت می را داریم که عملا می توان او را یک شخصیت اضافی در کل تاریخ سریال دانست.
نکته اصلی از جایی شروع میشود که سازندگان تصمیم میگیرند صحنههای گذشته را به نفع شخصیتهای حال حاضر کاهش دهند و بیشتر روی سه شخصیت نوجوان و جوان سریال تمرکز کنند که نتیجه چندان خوبی نیست. حقیقت این است که در طول این صحنه ها نمی فهمیدم که چرا باید از گذشته کیت یا می ناراحت باشم و حتی چرا باید به این موضوع اهمیت بدهم که برای آنها اتفاق می افتد.
پدر و پسر کرت راسل و وایت راسل در فیلم Monarch: Legacy of Monsters در نقش نسخه های کوچکتر و قدیمی لی شاو بازی کردند.
نمایش واقعاً سعی می کند این شخصیت ها را مهم جلوه دهد، اما تلاش به جایی نمی رسد. دلیل واقعی چیست؟ اگر به اولین فیلم گودزیلا برگردیم، شخصیت هایی داریم که تقریبا هیچ ارتباطی با Monarch ندارند و در واقع روی خانواده ای بسیار ساده تمرکز دارد که داستانشان موازی با داستان قبلی فیلم جلو می رود. به نظر من خط داستانی آنها بسیار دست کم گرفته شده است و آنها بهترین خط داستانی انسانی را در Monsterverse تاکنون دارند.
زیرا اینها شخصیت های قابل لمسی هستند که سعی می کنند در حالی که در دوران سختی جان سالم به در می برند، دوباره به هم برسند، و فیلم این پتانسیل را به خوبی به تصویر می کشد. اما در اینجا با وجود اینکه فیلم سعی می کند تک تک شخصیت ها را نشان دهد و به روابط آنها با سازمان ها و خانواده های فیلم اهمیت دهد، دقیقاً خلاف این مشکل است. در واقع فرقی نمیکند که نوههای رندا باشند یا به سازمان Monarch مرتبط باشند. داستان و ماجراجویی آنها باید در قالب خود داستان شکل بگیرد، نه اینکه بیشتر داستانی شبیه به داستان سری CW ببینند.
البته اینها تنها مشکلات سریال نیستند و در جریان وقایع سریال Monarch: Legacy of Monsters، شاهد نمایش Monarch هستیم که بیشتر شبیه یک سازمان تازه ایجاد شده است. اگر فیلمهای Monsterverse وجود نداشت، چنین سریالی قابل قبول بود، اما در سریال عملاً خبری از پتانسیل این سازمان نیست و حتی اعضا یا شخصیتهای جذابی هم ندارد. اگر لی شائو را از تایم لاین فعلی حذف کنیم، اساساً چیز خاصی برای نگاه کردن وجود ندارد و شخصیت های ضعیفی را می بینیم که نمی توانند مشکل شخصیت های انسانی را در Monsterverse حل کنند و حتی ما را منتظر ظهور هیولاها می کنند.
اما برخلاف قسمت قبلی سریال، جذابیت خود را تا پایان حفظ کرده و شاید بهتر بود سریال از ابتدا متمرکز بود تا زمان زیادی را در زمان حال صرف کند. به طور کلی، سریال در حال حاضر مفهوم جالبی مانند بازگشت به سانفرانسیسکو پس از وقایع فیلم گودزیلا دارد، اما قرار نیست آنچه را که انتظار داریم ببینیم. اما این سریال چگونه ذخیره می شود؟ سریال Monarch: Legacy of the Monsters با افشای آخرین اثر خود که راز لی شائو است، قمار بزرگی را انجام میدهد که هم نتیجه داد و هم ممکن است برای سریال چندان سودمند نباشد.
در پایان سریال متوجه میشویم که چرا لی شائو، با وجود سن بالا، هنوز هم میتواند به راحتی در عملیات شرکت کند و چرا پادشاه او را به بازنشستگی اجباری فرستاد. در واقع این سریال با افشای دنیای زیرزمینی به بسیاری از سوالات پاسخ می دهد و حتی سوالات زیادی را به وجود آورده است. در واقع سریال سعی میکند بیننده را با برخی پیچشهای داستانی غافلگیر کند که البته قبلاً از این موضوع منصرف شدهاند، اما این به ما این امکان را میدهد که در پایان فیلم زیاد نگران صخرهها نباشیم و در واقع بدانیم سرنوشت چه بوده است. از لی شائو .
اما سری Monarch: Legacy of Monsters همانطور که وعده داده بود زمان کمتری را به هیولاها اختصاص داد. اگرچه گهگاه شاهد ظاهر شدن گودزیلا و چندین تایتان دیگر هستیم، اما هرگز برای منحرف کردن شخصیتهای انسانی کافی نیست. اما هر بار که گودزیلا وارد می شود، او ستاره صحنه است و هیچکس نمی تواند به او نزدیک شود. به علاوه، همانطور که سریال ادامه مییابد، این احساس را به ما دست میدهد که آرزو میکنیم به جای صرف زمان زیادی برای شخصیتهای انسانی خستهکننده سریال، صحنههای هیولا طولانیتر باشند.
Monarch: Legacy of Monsters در نهایت نمی تواند بینندگان را به شخصیت های انسانی وادار کند و گودزیلا یک بار دیگر سریال را نجات می دهد.
واقعیت این است که با وجود اینکه سازندگان سریال سعی کردند ما را به شخصیتهای انسانی بیشتر توجه کنند، اما همیشه به هیولاها برمیگردیم و اگر لی شائو و دوستانش را در نظر بگیریم، بقیه شخصیتها بهخصوص نیستند. در نگاه اول جالب است لحظه. بچه های هیروشی و می شخصیت های بسیار خسته کننده و ضعیف با اقتدار هستند و حتی بازیگرانشان هم خوب بازی نمی کنند. بنابراین سریال عملاً فرصتی را که داشت از دست می دهد و مبارزه لحظه آخری گودزیلا را می توان جذاب ترین قسمت پایان سریال نامید.
البته صحنه پایانی سریال جذابیت های خودش را دارد و یک بار دیگر مشخص می شود که بهتر است به جای خسته کردن شخصیت های انسانی، فقط 2 ساعت هیولا تماشا کنید. اما وقتی صحبت از قسمت فنی می شود، می توان گفت که سریال Monarch: Legacy of the Monsters یکی از بهترین و با کیفیت ترین جلوه های ویژه تاریخ تلویزیون را دارد. اگرچه صحنه های هیولاها و گودزیلا زیاد نیستند اما کیفیت بسیار بالایی دارند و معادل یک فیلم هستند و بدون شک بخشی است که می تواند هر بیننده ای را شگفت زده کند.
با وجود اینکه بهترین جلوه های ویژه تلویزیونی را ندارد، اما حرف های زیادی برای گفتن دارد و حتی با آثاری مانند خانواده اژدها قابل مقایسه است. حتی عجیب است که بگوییم کیفیت جلوه های ویژه این مجموعه از اولین تریلر فیلم Godzilla x Kong: The New Empire بهتر بود. اما سوال بزرگ این است: آیا Monarch: Legacy of Monsters برای فصل دوم بازخواهد گشت؟ با توجه به پایان سریال، این قابل انتظار است.
با این حال، اگر سریال بخواهد برای فصل دوم بازگردد، باید در روایت داستان های مختلف شخصیت ها پیشرفت زیادی داشته باشد و همچنین کمتر به حاشیه ها و مسائل اضافی بپردازد. اگر سریال بخواهد در فصل دوم احتمالیاش همین مسیر را طی کند، بینندگان به جای دنبال کردن داستان شخصیتهای انسانی، در نهایت منتظر خواهند بود تا گودزیلا و دیگر تایتانها خودنمایی کنند و ما را سرگرم کنند.