AT داستان اسباب بازیرابطه وودی و بو یکی از مهمترین موضوعات داستان است. فلاش بکی که در همان ابتدا نشان داده می شود، شرح داستانی است که برای بو و سه گوسفند اتفاق می افتد. جایی که وودی حاضر به همراهی آنها نیست. رویدادی که ممکن است شبیه به رویداد کلیسای سانتا کولوما باشد گربه چکمه پوش: آخرین آرزو در آنجا نیز میدانست که چرک میترسد و به کلیسا نمیرود. آن وقت است که کیتی منتظر ازدواج اوست.
AT داستان اسباب بازیخانواده بانی تصمیم می گیرند به یک سفر جاده ای بروند. این بهانه ای می شود برای وودی برای رفتن به سفر. اما مسئولیتی که او برای محافظت از فورکی به عهده گرفت، سفر درونی او را نیز آغاز می کند. سفری که با دیدن دوباره بو شکل جدی تری به خود می گیرد. پوس در چکمه نیز سفری را برای رسیدن به گنج پنهان در جنگل آغاز می کند تا بتواند آخرین آرزو و آرزوی 9 زندگی دیگر خود را برآورده کند. سفری که در نهایت دستاورد دیگری برای او به همراه دارد.
به طور کلی هر دو انیمیشن از مدل بسیار رایج و محبوب «سفر قهرمان» پیروی می کنند. الگویی که کریستوفر وگلر در کتاب خود شرح می دهد و آن را حاصل بررسی بسیاری از فیلم ها و فیلمنامه ها می داند.

این روابط عاشقانه اصلی ترین عواملی هستند که باعث تغییر شخصیت می شوند. هر دو شخصیت با عشق تغییر می کنند
این دو انیمیشن در نهایت از یک موضوع مشترک صحبت می کنند: نوع دوستی. وودی باید بیاموزد که ایثار محدودیتی دارد و پوس باید یاد بگیرد که گاهی می تواند علاوه بر خودش به دیگران هم فکر کند.
اواخر سال 2022 بود گربه چکمه پوش: آخرین آرزو در سینماها نمایش داده شد. انیمیشنی به کارگردانی جوئل کرافورد و در تداوم انیمیشن گربه چکمه پوش که در سال 2011 ساخته شد. شخصیت گربه – که البته از یک افسانه قدیمی ایتالیایی یا فرانسوی الهام گرفته شده است. [Le Chat botte] است – اولین بار در شرک 2 (2004) ظاهر شد و بعدها آنقدر محبوب شد که اسپین آف هایی را تولید کرد. آخرین آرزو او توانست رضایت بسیاری از مردم و توجه منتقدان را برانگیزد. تا جایی که نامزد جایزه گلدن رز بهترین انیمیشن سال شد و برای اسکار در این بخش نیز مبارزه می کند.
انیمیشن گربه چکمه پوش: آخرین آرزو مدتی است که روی آنتن می رود و مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است. در این مقاله به شباهت های این انیمیشن با قسمت چهارم Toy Story می پردازیم.
این روابط عاشقانه اصلی ترین عواملی هستند که باعث تغییر شخصیت می شوند. بازگرداندن رابطه وودی و بو، پس از تمام عملیاتهای شگفتانگیز که با هم انجام میدهند، سرانجام به وودی این شهامت را میدهد که محیط آشنای خود را ترک کند و به معشوق دیرینهاش برسد. در این قسمت نیز مانند قسمت قبل، او صادقانه به همه دوستانش کمک می کند. اما در اینجا میآموزد که باید به خودش و بزرگترین خواستهاش صادق باشد. از این رو در میان دوستان خود جرات می کند و به معشوق می پیوندد. پوس همچنین یاد می گیرد که دقیقاً پس از عملیات های مختلف با کیتی، عذرخواهی کند و دیگر نترسد. او تبدیل به یک فرد قابل اعتماد می شود. کسی که حالا قدر اطرافیانش را بیشتر می داند و دیگر خودش و افسانه اش را از آنها نمی خواهد. هر دو شخصیت با عشق تغییر می کنند.
گربه چکمه پوش: آخرین آرزو داستان یک سفر را روایت می کند. سفری که پوس باید طی کند تا بتواند خود را احیا کند و زندگی های بیشتری را برای خود بگیرد. او اکنون فقط یک زندگی دارد و هر زمانی می تواند بمیرد. بنابراین باید این ریسک را بپذیرد تا جان از دست رفته خود را به دست آورد. در این سفر است که با Golden Paw Kitty و Prito، همان سگ ناز و ساده کوچولو آشنا می شود و به سفر می پردازد و در نهایت به مرحله رویارویی با ترس هایش می رسد و سپس خود را قربانی می کند.
پس از تماشا آخرین آرزوبه شباهت های کلی این انیمیشن با قسمت چهارم داستان اسباب بازی فکر کردم داستان اسباب بازی 4 همچنین در سال 2019 و 9 سال پس از قسمت سوم منتشر شد و اکنون شایعاتی در مورد ساخت قسمت پنجم به گوش می رسد. می توان گفت این اولین شباهتی است که می توانیم بین این دو انیمیشن پیدا کنیم. دنباله هایی با فاصله های طولانی از قسمت قبلی، که بسیار موفق بودند و فرنچایزها را زنده نگه داشتند و دوباره در حال اجرا بودند.


به طور کلی هر دو انیمیشن از مدل بسیار رایج و محبوب «سفر قهرمان» پیروی می کنند. الگویی که کریستوفر وگلر در کتاب خود شرح می دهد و آن را حاصل بررسی فیلم ها و فیلمنامه های متعدد می داند. مدلی برگرفته از ساختار روایی اسطوره های مختلف در کشورهای مختلف. در هر دو انیمیشن، شخصیت های اصلی (پاس و وودی) به سفر می روند. سفری که در ابتدا فقط جنبه جسمانی دارد اما کم کم تبدیل به سفری به درون روح می شود. سفری که شخصیتها در درون خود انجام میدهند و باعث میشود به یک تحول درونی دست یابند.
به این ترتیب و بر اساس این سه شباهت ساختاری می توان گفت گربه چکمه پوش: آخرین آرزو او همان مسیر سه سال پیش را طی می کند داستان اسباب بازی 4 او از این موضوع استفاده کرد و توانست دل میلیون ها مخاطب خود را به دست آورد. علاوه بر این، می توان گفت که این دو انیمیشن در نهایت از یک موضوع مشترک صحبت می کنند: نوع دوستی. به جز وودی باید بیاموزد که ایثار محدودیتی دارد و زمانی فرا می رسد که باید بیشتر به خودش، صدای درونش و کسانی که دوستش دارند فکر کند. پوس همچنین باید یاد بگیرد که چیزی به نام نوع دوستی وجود دارد و گاهی اوقات می تواند علاوه بر خود به دیگران نیز فکر کند و برای سلامتی یا رضایت آنها کارهایی انجام دهد.
حتی اگر شانس زیادی برای دریافت جایزه نداشته باشد، این توجه عمومی برای انیمیشنی که بیش از 10 سال از آخرین اکرانش می گذرد، قابل توجه است. موفقیت این انیمیشن به تقویت سایر قسمت های مربوط به سریال شرک کمک کرد. مخصوصاً با پایان این قسمت که پوس روی عرشه کشتی می ایستد و می گوید “باید به دیدن چند دوست قدیمی برویم” و در دوردست نام سرزمین معروف دنیای شرک به چشم می خورد. حال باید منتظر ماند و دید تصمیم گیرندگان چه خواهد بود.
سگی که ما نمی خواهیم در سطل زباله انداخته می شود و در نهایت از خطر فرار می کند و به پناهگاهی پناه می برد. فورکی یک شخصیت ساده است. وجدان او پاک است و از زندگی جدیدی که میخواهد زندگی کند چیزی نمیداند و همین امر او را در موقعیتی مخالف با اسباببازیهای دیگر قرار میدهد. او دائماً از وودی سؤالات اساسی و ساده می پرسد و هر بار از پاسخ ها شگفت زده می شود. پریتو نیز حضور دارد آخرین آرزو او چنین جایگاهی دارد. سادگی او او را متمایز می کند و خود را از دو گربه دیگر جدا می کند. دو گربه که در نهایت مجرم هستند و کارهای خود را با حیله انجام می دهند. مانند فرشته ای خیرخواه، از روی سادگی، صداقت و مهربانی وارد می شود و سؤال می کند یا اقداماتی انجام می دهد که در نهایت به دگرگونی پوس کمک می کند.
شباهت ظریف و اساسی بین این دو شخصیت، شاید جزئی، در هر دو انیمیشن وجود دارد. در داستان اسباببازی، فورکی از زبالههای اتاق ساخته میشود و برای مدت طولانی نمیتواند بپذیرد که زباله نیست. هر بار که فرصت می کند، می خواهد خود را به سطل زباله بیندازد. پریتو نیز چنین سگی است.
دعوت بو برای ورود به جعبه را می توان به عنوان درخواستی از طرف شرکت او از وودی نیز در نظر گرفت. درخواستی که از وودی رد می شود. در این دو مورد چیزی که باعث می شود این «نه» بگوید ترسی است که در دل شخصیت ها وجود دارد. ترس از ناشناخته. وودی نمی داند بدون اندی و اسباب بازی های دیگر چه اتفاقی برای او خواهد افتاد. چرک همچنین می ترسد که نتواند به زندگی پرماجرا خود ادامه دهد. او از کوچکتر شدن از افسانه خود و تبدیل شدن به یک گربه معمولی می ترسد.