این فیلم علاوه بر کارکرد عادی در فیلم، از عنصر «قطار» در معنایی معنایی نیز استفاده می کند. قطار چیزی است که همیشه با صفحه سینما مقایسه شده است، زیرا پنجره ثابتی دارد که مناظر متفاوت و متغیری را به مسافران ارائه می دهد. پرده ای نیز ثابت است، اما تصاویری جذاب و زودگذر از زندگی ها و فضاهای مختلف به بیننده ارائه می دهد. این قیاس همیشه در تاریخ سینما استفاده شده است. شاید یکی از بارزترین نمونه های آن باشد قبل از سحر (ریچارد لینکلیتر، 1995) می دانست. داستان عاشقانه ای که در قطار شروع می شود و بعد ادامه می یابد. AT کوپه شماره شش ما نیز با چنین استفاده ای از عنصر قطار مواجه هستیم. سفری که قرار است لورا را به شخص دیگری تبدیل کند با قطار انجام می شود. جدا از شباهت سینما به پنجره قطار، آیا خود سینما و تماشای فیلم چیزی غیر از سفر نیست؟ سفری به قلب یک داستان جدید با افراد جدید و تجربیات جدید.
در صحنه اول فیلم به وضوح می بینیم که لورا چقدر اطرافش را کمی می شناسد. نویسندگان با طراحی سکانس مهمانی به درستی و زیبایی «نشان می دهند» که لورا یک ناشناخته است. بدون اشاره به مهاجر بودن یا فنلاندی بودن او در فضای روسیه، با استفاده از دیالوگ ها و کنش های شخصیت های حاضر در مهمانی به عجیب بودن لورا پی می بریم. مثلاً درک اشتباه او از تلفظ صحیح نام آنا آخماتووا نشان می دهد که او اهل آن زبان و فرهنگ نیست. گوشه گیری او و رفتن به اتاق خالی از دیگر جلوه های این وضعیت است.
کوپه شماره شش، دومین فیلم بلند جوهو کوسمانن، فیلمساز جوان فنلاندی، سال گذشته به طور مشترک با قهرمان اصغر فرهادی توانست جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن را از آن خود کند. این فیلم در فهرست نهایی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان قرار گرفت اما نامزد دریافت جایزه نشد. کوسمانن قبلاً با فیلم کوتاه فارغ التحصیلی خود توانسته بود این کار را انجام دهد. فروشندگان رنگبرنده جایزه اول بخش Sinne Foundation جشنواره فیلم کن.
سفری که قرار است لورا را به شخص دیگری تبدیل کند در یک “قطار” اتفاق می افتد. جدا از شباهت سینما به پنجره قطار، آیا خود سینما و تماشای فیلم چیزی غیر از سفر نیست؟ سفری در یک داستان جدید با افراد جدید و تجربیات جدید
در یک صحنه دقیق و حساب شده، پس از اینکه لورا متوجه دزدیده شدن دوربینش می شود، با یک نما بسیار آشکار و شگفت انگیز روبرو می شویم. یک طرح بسیار ساده، اما بسیار گویا. تصویر ایستگاهی را نشان می دهد که قطار در حال دور شدن از آن است. نورها به تدریج محو می شوند و تاریکی کادر را می پوشاند. در همان زمان، دیالوگ لورا و لیوخا را می شنویم که در مورد “مسکو روی نوار” صحبت می کنند. گویی آنچه در عکس می بینیم دارد دورتر و دورتر می شود، همان تصویری است که لورا از مسکو دارد.
در ادامه متن، داستان فیلم پیش میرود.
همان گذشته ای که به آن چسبیده بود. آنچه اکنون دارد ناپدید می شود. البته پاسخ های سرد ایرینا در تلفن نیز به شکستن گذشته کمک می کند. گویی لورا قرار بود کشف کند که عشق و گذشته خود را به طور کامل در مسکو از دست داده است.
بعد از حدود نیم ساعت فیلمبرداری، من و لورا کم کم با لیوخا آشنا می شویم. تاکنون تصویر یک جوان مست و بی پروا در ذهن لیوخا شکل گرفته است، اما در سکانس گفتگوی آنها در رستوران قطار، این فرد کم کم برای ما تبدیل به یک شخصیت می شود. فردی که بیشتر و بهتر می شناسیم، رفتار او را درک می کنیم. بعدها با یک سفر کوتاه به خانه مادربزرگ و اتفاقات پس از سرقت دوربین و دیالوگ های او با لورا، این تصویر کاملتر و دقیق تر می شود. تصویری که کاملا با سورپرایز نهایی فیلم مطابقت دارد. جایی که لورا متوجه می شود به دلیل سرما و برف نمی تواند برود سنگ نگاره ها را ببیند (این همچنین نشان می دهد که ایرینا می خواست لورا را با فرستادن او به سفر در آن زمان خراب کند).
در این سکانس پایانی دیدنی که این دو در کنار هم می نشینند و در یک کولاک بزرگ بازی می کنند، اشاره صحیح به tainatik خواهد بود در تایتانیک (جیمز کامرون، 1997) ما نیز با فداکاری و از خودگذشتگی جک مواجه شدیم که باعث شد رز از زندگی ناخواسته خود دست بکشد. در اینجا نیز این لئوخا است که به لورا کمک می کند تا با واقعیت های جدید روبرو شود. کاری که او فداکارانه انجام می دهد (پیچاندن مین گذاری و صاف کردن آن سفر عجیب و دشوار به سمت سنگ نگاره ها). و خوب است که در این ادیسه تایتانیک و زمین جدید، این بار جک و رز از داستان هر دو سالم به زندگی خود بازگردند.
فیلم کوپه شماره شش مثل فیلم قبلی اش زیباترین روز زندگی اول ماکی (2016)، یک فیلم اقتباسی است. فیلمنامه این فیلم از رمانی به همین نام نوشته رزا لیکسوم اقتباس شده است و کوسمانن آن را با دو فیلمنامه نویس دیگر نوشته است.
برنده جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن 2021 فیلمی درباره یک سفر است. سفری برای دیدن آثار باستانی روسی که در نهایت شخصیت اصلی فیلم را به درک جدیدی از خود و روابط انسانی می رساند. با نقد برش شماره شش از فیلم همراه باشید.