Oblivion به شخصیت ها کمک می کند تا برای یک صحنه آماده شوند و به حالت دراماتیک خود بازگردند. اما در واقع تنها انتخاب روش تنبلی است که برای رسیدن به هدف مورد استفاده قرار می گیرد و بنابراین همیشه عملکرد مورد انتظار ما را نشان نمی دهد.
یکی از جذابیت های انیمه وجود حیوانات انسان نما است که معمولاً شخصیت های اصلی را همراهی می کنند، ویژگی ای که نشان دادن آن در آثار دیگر تقریبا غیرممکن است. معمولا این موجودات عجیب هستند و می توانند با حضور سرگرم کننده خود نقش مهمی در جلب توجه مخاطب داشته باشند.
با این حال برخی از مفاهیم به کار رفته در انیمه تا حدی تکراری و خسته کننده شده اند به طوری که ناخودآگاه بیننده را آزار می دهند. ما باید با این واقعیت کنار بیاییم که انیمه با کلیشه هایی که خود را به طور منظم تکرار می کنند بیگانه نیست. برخی از این کلیشه ها صرفاً به این دلیل استفاده می شوند که هنوز جایگاهی در بین مردم دارند. با این حال، گاهی اوقات گرایش هایی وجود دارد که با وجود بی میلی عمومی، هنوز توسط سازندگان انیمه مورد استفاده قرار می گیرد که فقط اثربخشی محصول نهایی را کاهش می دهد. اما در میان این کلیشه های مکرر، برخی از دیگران تکراری تر هستند و واقعاً اثربخشی قبلی خود را از دست داده اند. مشکلاتی مانند جلسات تمرینی طولانی مدت یا برگزاری تورنمنت های بزرگ نفس گیر از جمله آنهاست.
6- نبردهای بی پایان و مسابقات طولانی
البته این هم واضح است که در نهایت این سفر حماسی برای شناخت خود و غلبه بر این تاریکی درونی به خوبی خاتمه خواهد یافت، در واقع به ندرت شاهد روند داستانی بوده ایم که قهرمان پس از گذراندن این مرحله دچار فساد شود و تبدیل به اصلی شود. آنتاگونیست سریال . شاید به همین دلیل است که این قوس داستانی تاثیری که باید ندارد و شاید به این دلیل است که نتیجه تا حد زیادی قابل پیش بینی است.
2- مبارزه دائمی قهرمانان با تاریکی درونی خود
در دنیای قهرمانان انیمه، حضور افراد شرور ضروری است، که باعث میشود به راحتی متوجه شوید که چرا مناظر گاهی اوقات ظاهری شیطانی دارند. به خصوص زمانی که هیچ کس آنقدر قوی نیست که بتواند قهرمانان اصلی را به تنهایی به عهده بگیرد و فقط یک داپلگانجر تاریک می تواند این مشکل را حل کند.
در انیمه shounen معمولا شاهد ولع خاصی برای نبردهای بی وقفه هستیم که یکی از ساده ترین راه ها برای حل آن، سازماندهی مسابقات هنرهای رزمی است. جایی که ده ها مبارز نخبه جمع می شوند و در رقابت های سخت به رقابت می پردازند. مسابقات می توانند بخش جالبی از یک انیمه باشند، زیرا می توانند به پیچش های جالبی منجر شوند یا مخالفان جالبی را معرفی کنند که توجه طرفداران را به خود جلب کند.
با یک گیمر همراه باشید تا نگاهی به 10 کلیشه و آرک انیمه های تکراری و خسته کننده بیندازید.
طرفداران انیمه دوست دارند شخصیت های مورد علاقه شان قوی باشند و قادر به انجام کارهای شگفت انگیز باشند. اما در عین حال این مسیر پیشرفت را منطقی ترجیح می دهند. به همین دلیل اگر این تصاحب به صورت شلخته و نامرتب انجام شود چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. بنابراین سازندگان انیمه به دنبال راه حلی هوشمندانه برای این مشکل بودند و اینگونه بود که قسمت سخت و طولانی تمرین شکل گرفت.
موضوع فراموشی اغلب به طور گسترده در آثار تلویزیونی و دیگر اشکال داستان سرایی استفاده می شود. به نظر می رسد مشکل فراموشی بیشتر در دنیای خیال مطرح می شود تا در دنیای واقعی. در واقع راه حلی تکراری برای وارد کردن نوعی درگیری و سردرگمی در زندگی شخصیت های داستان است.
درست است، گاهی اوقات هیچ ایرادی وجود ندارد که بگذاریم یک داستان تمام شود، اما سریال هایی مانند Dragon Ball، Naruto و InuYasha تا حدودی با ادامه دادن به میراث خود عمل کرده اند. این رویکرد می تواند دستاوردهای قهرمانان اصلی و قدیمی را کمرنگ کند و ایده چندان خوبی نیست.
9- تمرینات سخت و طولانی
8- از عنصر فراموشی به عنوان وسیله بیان سناریو استفاده کنید
این تم مخصوصاً در میان انیمه های ماجراجویی محبوب است که جمع آوری مجموعه ای از آیتم ها یا تکه هایی از چیزی جادویی و قدرتمند را به هدف اصلی قهرمانان خود تبدیل می کند. اکثر آنها بر روی یک نقشه راه مبهم تمرکز می کنند که به مخاطب کمک می کند تا هدف قهرمانان را درک کند و تشخیص دهد که چه زمانی به پایان سفر خود نزدیک می شود. البته این مسیر می تواند بسیار متنوع و پر از چالش های سرگرم کننده باشد.
در بسیاری از انیمه های اکشن با شخصیت شرور اصلی، این حماسه های آموزشی جلوه خاصی دارند. شخصیت ها باید آموزش دیده و خوب باشند، مخاطب باید چندین قسمت از انیمه را صرف تماشای شکل گیری آنها کند. این چیز بدی نیست، اما اگر شتاب را از داستان خارج کند و آن را از مسیر خارج کند، بیننده را خسته می کند. به همین دلیل مهم است که این قسمت به خوبی با قسمت های دیگر داستان همخوانی داشته باشد.
متأسفانه مفهوم doppelgänger که شاید یکی از ارزشمندترین مفاهیم مورد استفاده در انیمه های قهرمانانه باشد، آنقدر درگیر تکرار شده است که تا حد زیادی کارایی خود را از دست داده است. به حدی که اکنون بیشتر به عنوان یک ترفند ناامیدکننده تلقی می شود تا یک استراتژی غافلگیرکننده.
10- وجود داپلگانگر بدخواه یا شیطانی (dopplegänger)
5- موجودی به ظاهر بی گناه قدرت واقعی خود را آشکار می کند
اما گاهی شاهد حضور شخصیت هایی هستیم که به طور معجزه آسایی به دلیل مشکلات ژنتیکی یا توانایی های خاص ظاهر می شوند و به اصطلاح یک شبه صد سال سفر می کنند که چندان باورکردنی نیست. دیدن موفقیت یک قهرمان همیشه جالب است، اما گاهی اوقات این قوس داستانی آنقدر قابل پیش بینی است که مخاطب را خسته می کند.
3- از سلاح های جدید با قدرت های زیاد استفاده کنید
1- انتقال بین نسلی
4. مصنوع یا مصنوع قدرتمند اما شکسته برای قهرمانان برای برداشتن.
گاهی اوقات بقیه داستان بر اساس این سوال بسیار واضح است. به عنوان مثال، زمانی که سلاح قبلی جنگجو آسیب دیده و از بین می رود، مشخص است که باید یک سلاح جدید قدرتمند معرفی شود. اما از سوی دیگر، سریال های زیادی وجود دارند که شخصیت اصلی برای شکست دادن شر اصلی داستان مجبور به دستیابی به ابزار مرگبارتری می شود. به همین دلیل است که حضور یک اسلحه قدرتمندتر همیشه هیجان انگیز است، اما لازم نیست روی خط داستانی انیمه تاثیر بگذارد و آن را متوقف کند.
در پایان این مقاله نظر شما در مورد مشکلات ذکر شده چیست؟ آیا تا به حال از تکرار این چیزها خسته شده اید؟ آیا ارسال مکرر این مفاهیم باعث شده است که دیگر انیمه نبینید؟ خوشحال می شویم نظرات و تجربیات خود را در این زمینه با ما و سایر دوستان خود در یک گیمر به اشتراک بگذارید، با تشکر.