انیمیشن برای کودکان بزرگسال، نیکلاس کیج، شهری در ایرلند شمالی و مروارید سینمای اسلشر.
چه فیلم هایی برای تماشای آخر هفته: از مروارید تا خوک
انیمیشن Ralph Breaks the Internet احتمالاً توسط بسیاری از افراد تماشا نشده است که ممکن است متوجه جذابیت های آن شوند. چرا در رابطه با یک فیلم پرفروش می توان چنین ادعایی کرد؟ Wreck-It Ralph به عنوان دنباله ای برای Wreck-It Ralph منتشر شد، اما از بسیاری جهات جدی تر و حتی کمی بزرگتر از آن بود.
وسایل نقلیه در مکان حرکت می کنند، درست مانند بسیاری از فیلم ها. در این میان، قدرت سینما به تخیل اجازه می دهد تا ما را به انواع دنیاها ببرد و در داستان ها غوطه ور کند. در این میان، آثاری مانند فیلم بلفاست نمیخواهند دنیای داستانی خارقالعادهای بسازند یا فقط قسمت دیگری از جهان را به ما نشان دهند. دست مخاطب را می گیرند و به مکان-زمان خاصی می برند. در نقطه ای از جهان در برهه ای از تاریخ. در نتیجه سفری عجیب را به مردم عرضه می کنند.
یک احساس عمومی خاص با چرخشی بسیار چشمگیر. خوک با روایتی کم گفته، مردی را که با خوکش در جنگل زندگی می کند دنبال می کند. او با طبیعت به آرامش رسیده است; او از جنگل انتظار زیادی ندارد و به آن آسیب نمی رساند. او هر از گاهی قارچ می گیرد. به یک خریدار بفروشید و به اندازه کافی برای زنده ماندن در جهان درآمد کسب کنید.
مروارید (2022)
با این حال، حتی اگر روزی یک وسیله سفر در زمان به شما اجازه دهد در دهه 1960 در بلفاست قدم بزنید، بعید است که آن سفر جایگزین تماشای فیلم بلفاست شود. کنت براناهنرمند بریتانیایی با این اثر در عین واقعی گرایی فراتر از واقعیت را نشان می دهد. زیرا او حقیقت را نه از روی کتب تاریخ، بلکه از چشم یک پسر مهربان پیش روی شما قرار می دهد. پسری که واقعاً نمیفهمید چه جنون در اطرافش میگذرد و چرا یک ساختمان به طور ناگهانی به آتش کشیده شده است.
وقتی X داستانی را بر اساس تضاد بین «پیرمرد» و «جوان» تعریف کرد، وست ثابت کرد که اسلشرها را صرفاً سرگرمی نمیداند. در آنجا درد رسماً در مرکز روایت قرار دارد. تمرکز بر تمایل طبیعی برخی برای چشیدن دوباره برخی از طعمهای زندگی. همچنین تمرکز بر اشتهای سیری ناپذیر برخی افراد برای آنها. همچنین تمرکز بر ناپدید شدن وحشتناک انسان ها در حین تلاش برای یافتن آنها.
این محصول استودیوی انیمیشن والت دیزنی کارهایی را در دنیای رنگارنگ خود انجام می دهد که در بسیاری از انیمیشن های دیگر دیزنی دیده ایم. از تصویرسازی های چشم نواز و استفاده از کراس اوورهای مختلف تا ارائه یک سکانس موسیقایی زیبا. اما در دل همه این درخشش ها، داستان ملموسی از تغییر انسان وجود دارد. درباره این که گاهی مردم نمی خواهند در همان مکان قبلی به زندگی خود ادامه دهند.
بلفاست (2021)
برای این پسر شکستن در و ویترین مغازه می تواند به معنای ارائه فرصت مناسب برای خرید پودر لباسشویی باشد. این هدیه برانا به ماست. فرصتی برای زندگی کردن که هرگز نخواهیم داشت.
دوستی ها به چالش کشیده می شوند، شما باید از خانه قدیمی خود دور شوید و چالش های جدید می توانند نگران کننده و ترسناک به نظر برسند. اما با همه اینها، مردم گاهی احساس میکنند چارهای ندارند جز اینکه در مسیری جدید به مقصدی متفاوت قدم بگذارند. دوستی رالف و وانلوپ مانع خواسته های متفاوت آنها می شود. در این بین تعداد زیادی نماد ساده نیز داریم که در طول سفر طولانی خود در نقاط مختلف اینترنت توجه عموم را به خود جلب می کند.
قبل از اتفاقات وحشتناک این فیلم، پرل داستان خود را تعریف می کند. باز هم تمرکز بر این واقعیت است که میل انسان این توانایی را دارد که او را به انجام کارهای به ظاهر غیرممکن بفرستد.
فیلم های ترسناک اسلشر می توانند عمیق، معنادار، غنی از استعاره و عمیقاً تکان دهنده باشند. تی وست او اولین فیلمسازی نیست که به این نکته پی می برد و بدون شک در تاریخ سینمای اسلشر نمونه های برجسته ای از استفاده عالی فیلمسازان از توانایی های بزرگسالان در چنین فیلم هایی وجود دارد. فیلمهایی که میدانند وقتی تعارف را کنار میگذاری و داستان را با نهایت خشونت روایت میکنی که آدمها را تکه تکه میکنند، خواسته یا ناخواسته اجازه داری تاریکی را نشان بدهی که همه جرأت ذکر آن را ندارند.
رالف اینترنت را شکست (2018)
خوک (2021)
اولین اثر فهرست پیش رو و آخرین فیلم منتخب به ترتیب 529.3 میلیون دلار و تنها 9.4 میلیون دلار در سینماهای سراسر جهان فروختند، اما سبک و نوع هر کدام باعث می شود که برخی افراد به اشتباه سراغ این فیلم ها نروند. . . بنابراین، اگرچه آنها بسیار متفاوت از یکدیگر هستند، اما از این نظر می توان آنها را در کنار یکدیگر برای این مقاله مقدماتی فیلم قرار داد.
یک گیمر در شماره 273 از سری مقالات آخر این هفته چه فیلمی ببینیم؟ او از فیلم هایی می گوید که مدت هاست اکران نشده اند، اما احتمالا هر کدام به دلایلی به دست برخی از مخاطبان بالقوه شان افتاده است.
خوک دزدیده شده است. مردی که ظاهراً چیزی در جهان ندارد، از جنگل دور می شود تا او را پیدا کند. باز هم خبری از سر و صدا نیست. مقصد او در شهر اسلحه خانه نخواهد بود. او هم آرامتر از شخصیتهای داستانهای مشابه فیلم است و هم از آنها درکتر است. ضربه های زیادی می زند، اما نمی خواهد ضربه بزند. او فقط خوک را می خواهد. او به دنبال خوک است. او سعی می کند خوک را پیدا کند. از بین همه چیزهایی که دارد، از این نظر درست است. چرا؟ شاید کل فیلم با بازی تند نیکلاس کیج انجام شود تا مخاطب همان سوال را بپرسد.