این نمایش همچنین از موسیقی اصلی و نمادین گوستاوو سانتائولالا استفاده می کند. این یک اشتباه مستقیم بود که سازندگان برای تنظیم لحن به جای دیگری نگاه کنند، زیرا آثار آهنگساز مدتهاست که همراهی کامل برای آنچه Naughty Dog به دنبال آن بود. این در تلویزیون صادق است، از جمله یک سکانس ابتدایی عالی که مطمئناً برای افرادی که در دهه گذشته به این آهنگ گوش ندادهاند تبدیل به کرم گوش میشود.
بسیاری از این نوار بالا را نیز می توان به بازیگران نسبت داد. پاسکال و رمزی در نقش جوئل و الی با شکوه هستند. در اپیزود اول، با تماشای نقش پاسکال در نقش جوئل، دو بار گریه کردم – هر چند وقت یکبار احتمالاً حدس میزنید که از قبل داستان را میدانید، اما بار دیگر برای مدتی نسبتاً ابتدایی بود که در آن جوئل در پشت کار میکرد. از یک کامیون توانایی پاسکال برای تبدیل شدن به شخصیتی که برای یک دهه در قلبم نگه داشته بودم، منظره ای قابل مشاهده بود که گاهی اوقات من را در هیبت منجمد می کرد. او با تفاوت های ظریف، دو جوئل را به تصویر می کشد – یکی قبل از فروپاشی سال 2003 و یک جوئل جدید 20 سال بعد. سایههایی از آنچه که او تبدیل میشد را میتوان در دوره قدیم دید، اما با پیشرفت داستان، حس خوشبینی او از بین رفته است و خستگی زشتی در جهان به وجود میآید و او را مانند گلی که پشت سر گذاشته است سخت میکند.
اما اقتباس HBO نباید بهتر از بازی 2013 یا بهتر از The Sopranos یا Six Feet Under باشد. این با افتخار به عنوان یکی از بهترین اقتباسهای بازیهای ویدیویی در تمام دوران شناخته میشود، و نشانهای واضح است که PlayStation حق دارد آیندهای را دنبال کند که در آن بازیهای ویدیویی تحسینشدهاش در تلویزیون دوباره متولد شوند. نمایش توسط یک بازیگر و گروهی که به نظر میرسد مصمم هستند به نام آن و شهرت ستارهای خود عمل کنند، ساخته میشود. این فرمولی است که می توان آن را در موارد دیگر تکرار کرد و من نمی توانم صبر کنم تا ببینم چگونه می شود. با این حال، در حال حاضر، بسیار خوشحالم که می بینم The Last of Us زندگی جدیدی پیدا می کند به گونه ای که به همان اندازه دلهره آور و زیبا است، در حالی که همچنان منحصر به فرد و مهم است از جهاتی که هرگز فراموش نمی کنم.