نقد و بررسی Beau Afraid The Confrontation Between The Old Boy and His Mother

در ادامه متن، داستان فیلم پیش می‌رود.

بو می ترسد این به طور کامل از الگوی “سفر قهرمان” سناریو پیروی می کند: قهرمان به دنیای عادی معرفی می شود (1) و سپس دعوت نامه ای برای ماجراجویی دریافت می کند (2). ابتدا اکراه می کند یا دعوت را رد می کند (33) ولی مرشد است [روان‌کاو] این امر او را تشویق می کند (4) از آستانه اول عبور کند و وارد دنیایی خاص (5) شود تا با آزمایشات، حامیان و دشمنان روبرو شود (6). با نزدیک شدن به عمیق ترین غار، قهرمان از آستانه دوم عبور می کند (7). قبولی در آزمون (8)؛ جایزه خود (9) را دریافت می کند و در راه بازگشت به دنیای عادی تعقیب می شود (10). از آستانه سوم عبور کنید. ، احیا می داند و تحت تأثیر این تجربه متحول می شود (11) با اکسیری که نعمت یا گنجی است در خدمت دنیای عادی برمی گردد (12).

محل اقامت بو که درست بعد از سکانس روانکاو با آن مواجه می شویم بسیار جالب است. مکانی پر از ناهنجاری های اجتماعی و پر از شخصیت های عجیب و غریب و اتفاقات غیرعادی. تصویر دژستانی از شهر. تصویری اغراق آمیز که با ورود بو به آپارتمانی که در آن زندگی می کند بیشتر و کاملتر می شود. ساختمانی کثیف، نیمه ویران و ارزان در چنین محله ای با امکانات کم و مشکلات فراوان. می توان گفت چنین تصویر اغراق آمیزی از محیط زندگی بو نیز نشان از ذهنیت او دارد. ذهنیتی که نسبت به همه چیز اضطراب و ترس دارد و نمی تواند از چیزی مطمئن باشد.

شیشه خانه مادر بو نمادی از معماری مدرن و در نتیجه زندگی مدرن است. شفافیت فضاهای داخلی و اشاره ضمنی به توان مالی مالک. در آپارتمان بو، شیشه عامل ترس است. بو از پنجره ها و در شیشه ای جلو می آید

از سکانس آغازین، وضعیت برای ما توضیح داده می شود. بو در اتاق روانکاوی است. فیلم از همان ابتدا نشانه هایی به بیننده می دهد تا رابطه بو و مادرش برای بیننده قابل درک شود. در اتاق روانکاو، تلفن بو زنگ می زند و او تردید دارد که جواب مادرش را بدهد یا نه.

اینجاست که فیلم مسیر دیگری را طی می کند. از آنجا، مجموعه حوادث بسیار گیج کننده، کابوس وار، نامشخص، غیرمنطقی و غیرعادی، بدون منطق روشن و البته خسته کننده می شود. تا اینجای کار، واضح است که بازگشت بو به خانه سفری برای خودشناسی، رابطه او با مادرش و فاش کردن چیزهایی از گذشته است – الگویی که در طول سال ها در فیلم های مختلف تکرار شده است.

در نهایت، بو می ترسد او می توانست با جمع بندی نتایج خیلی بهتری بگیرد. کابوس یک ساعت و نیم بین اکشن و فیلم، سرعت و نفس فیلم را به خود گرفته است و اتفاقات دیوانه کننده و گیج کننده آن تا حدی ارتباط عاطفی مخاطب را با فیلم مخدوش می کند.

فیلم با خلاصه اش می تواند خیلی بهتر عمل کند. کابوس یک ساعت و نیم بین اکشن و فیلم، سرعت و نفس فیلم را به خود گرفته است و اتفاقات دیوانه کننده و گیج کننده آن تا حدی ارتباط عاطفی مخاطب را با فیلم مخدوش می کند.

بخوانید  Fortnite Chapter 4 Season 1: Every Ranked Battle Pass Skin

جدیدترین اثر آری آستر، فیلمساز جوان آمریکایی، داستان مردی است که در سالگرد درگذشت پدرش به خانه مادرش می رود. فیلمی در ابتدا جذاب، سپس خسته کننده و در نهایت نه چندان راضی کننده.

تاکنون در فیلم با شش مرحله از این سفر مواجه شده ایم. مرحله هفتم – نزدیک شدن به عمیق ترین غار – از جایی شروع می شود که بو وارد این جنگل تاریک می شود. اینجاست که وقتی با این تئاتر جنگلی روبرو می شود به عمیق ترین لایه های خود سفر می کند. تئاتری که تلویحاً نشان می دهد که مرگ پدر و مادرش می تواند بهانه ای باشد تا او زنجیر را باز کند و زندگی عادی خود را از سر بگیرد. زندگی ای که در نهایت با فراز و نشیب هایش به او کمک می کند گمشده اش را پیدا کند. اضطرابی که بو همیشه با آن دست و پنجه نرم کرده است از این رابطه ناسالم ناشی می شود.

احتمالاً یکی از دلایل رفتار کنترلی مادر همین قدرت و ثروت است. حتی نحوه استفاده از شیشه در دو خانه مورد بحث نیز جالب است. شیشه در خانه مادر بو نمادی از معماری مدرن – و بنابراین زندگی مدرن است. شفافیت فضاهای داخلی و اشاره ضمنی به توان مالی مالک. در آپارتمان بو، شیشه عامل ترس است. بو با شیشه رابطه خوبی ندارد. از پنجره ها و در شیشه ای جلو می ترسد. می توان صحنه وحشتناک بیرون و اتفاقات باورنکردنی که در آنجا رخ می دهد را از طریق پنجره ها مشاهده کرد. شیشه بو را ناخوشایندتر می کند.

نکته قابل توجه دیگر این است که حس بویایی نماد و تصویر کاملی از مرد اخته است. این واقعیت که او هیچ خاطره ای از پدرش ندارد – حتی قاب عکس داخل خانه تصویری محو و غیرقابل تشخیص از پدرش دارد – و همچنین نحوه زندگی و چسبیدن او به مادرش و خاطره دور دختری به نام الین را گرامی می دارد. ، همه علائم هستند. ارجاعات بعدی در فیلم به بیماری ارثی پدر بو نیز به همین جهت اشاره دارد. البته در پایان در سکانس بازگشت مادر به خانه، این اختگی بیشتر تحلیل شده و به نوعی حل می شود. اختگی کاذبی که مادر به بو تحمیل کرد.

سکانسی از فیلم بو فریده

بو می ترسد در برخی موارد یادآور فیلم های دیگر است. توالی حضور در راجر و گریس تا حدی بیرون رفتن (جردن پیلی، 2017) و توالی برخوردها با مادر، به ویژه به دلیل نوع رابطه آنها را به یاد می آورد. لازم است در مورد کوین صحبت کنیم (لین رمزی، 2011) جایی نزدیک به پایان سکانس در راجر و گریس، زمانی که بو با آینده روبرو می شود، اواسط تابستان (2019)، کار قبلی آستر، به یاد می‌آوریم که در آن رویدادهای آینده از طریق یک نقاشی به ما ارائه شد. ضمن اینکه حضور خواکین فینیکس در نقش چنین شخصیتی خود به خود یادآوری می کند جوکر (تاد فیلیپس، 2019) نیز هست

بخوانید  The Hogwarts Legacy Switch Port Is Missing One Of The Game's Biggest Selling Points

بو می ترسد در واقع، این نسخه بلند و پولی فیلم کوتاهی است که آری آستر در سال 2011 ساخت: بو فیلمی با داستانی مشابه. در آنجا بو قرار است در سالگرد مرگ پدرش نزد مادرش برگردد و دزدی جاکلیدی و اتفاقات دیگر باعث به تعویق افتادن این درخواست می شود.

اما فیلمساز جوان داستان ما شروع به پیچیده‌تر کردن این خط روایی ساده و معمولی می‌کند، با کمک سکانس‌ها و موقعیت‌هایی که جز طولانی‌تر کردن زمان فیلم و خسته‌کننده‌تر کردن آن، هیچ کمکی به فیلم نمی‌کند. اگرچه می توان توجیهاتی برای وجود چنین رگه هایی ارائه کرد، اما هیچ توضیح قانع کننده ای برای این پرداخت های طولانی وجود ندارد.

توصیفی که روانکاو ارائه کرده نیز مهم است: بازگشت به چاهی که آب آن دفعه قبل ناسالم بود. پیام صوتی مادر وسیله ای برای شناخت شخصیت اوست. تاکید مکرر مادر بر “عشق” در انتهای پیام ممکن است نشانه ای از کنترل او باشد. قابلیت کنترلی که حس پشیمانی را برای بو به ارمغان می آورد. احساس گناه از اینکه با او نیست یا چند ماه است به او دست نداده است.

شخصیت های مختلف بو در فیلم بو ترسیده است

البته این تصویر کاملا در تضاد با تصویری است که در یک سوم آخر فیلم خانه مادر می بینیم. خانه ای مجلل در بافت شهری شیک تر و متمدن، در میان انبوه درختان، با مساحتی بسیار بزرگتر از واحد بو این آپارتمان در وداغان. خانه ای که نماد ثروت و قدرت است. ثروت و قدرتی که مادر بو از طریق تجارتش از آن برخوردار است و بو با این زندگی فقیرانه از آن لذت نبرده است.

پیش از این در سکانس مقدمه که شاهد زمان تولد بو هستیم به طور خلاصه به موضوعی در مورد زمان تولد بو اشاره شده است. واکنش های مادر نیز قابل توجه است. سوالات و نگرانی های پی در پی او در حال حاضر اولین نشانه های آنچه ما در مورد کنترل می گوییم است. چرا گریه نمی کند یا نفس نمی کشد یا چیزی؟ این سکانس، جدای از تمرکز مختصر و گذرا بر شخصیت مادر، احتمالاً اشاره ای گذرا به مشکلی است که از ابتدای زندگی در شخصیت بو به وجود آمده است.

مجسمه کوچکی که بو می خرد تا به مادرش بدهد، علاوه بر شباهتش به مجسمه بزرگ جلوی خانه مادرش، معانی دیگری هم دارد. معنی اول زمانی به تصویر کشیده می شود که بو زیر مجسمه یادداشتی برای مادرش می نویسد. جایی که جوهر با نوشتن کلمه “عشق” تمام می شود. اشاره ای به احساسات واقعی بو نسبت به مادرش. احساسی پیچیده و نامشخص و بو همیشه سعی می کرد آن را پنهان کند و آشکارش نکند. بعداً بعد از صحنه تصادف و رفتن بو به خانه این زوج عجیب و غریب، با صحنه ای مواجه می شویم که مجسمه گیر کرده است. همچنین تصویری از رابطه بو و مادرش است. رابطه ای از هم پاشیده و خراب که به چسب می چسبد.

حضور در خانه گریس و راجر احتمالاً فقط برای ذکر این مفهوم است که همه این وقایع موانعی ذهنی برای بازدارندگی یا به تاخیر انداختن بو از بازگشت به خانه هستند. آن موقع بود که بو فهمید که مادرش مرده است و دفن او بعداً به معنای آبروریزی و شرم برای مادر و خانواده خواهد بود. و بو که هیچ رابطه ای با مادرش ندارد، آیا همین را در اعماق ناخودآگاهش نمی خواهد؟ اما بو در این خانه عجیب گیر کرده است تا بر مفهوم بو که در دایره های ذهنی خود گیر کرده است، با شخصیت هایی که هر کدام روان رنجور و غیرقابل درک هستند و دایره ای که در آن می چرخد ​​و اتفاقات کوچک و بزرگی که رخ می دهد، تاکید کند. او در این خانه سپری می کند، اگر بخواهد چهل دقیقه از زمان فیلم را صرف کند و فیلم را کاملاً از ریتم روایی اصلی خود خارج کند، چقدر داستان مهم است؟

بخوانید  نمایش ویژگی‌های جدید گیم پلی A Plague Tale: Requiem در تریلر تازه بازی

سکانسی از فیلم بو فریده

سومین فیلم بلند آری آستر بو می ترسد، به تازگی برای مشاهده در دسترس قرار گرفته است. این فیلم داستان بو (با بازی خواکین فینیکس) را روایت می کند. پسر پیری که مدام با اضطراب دست و پنجه نرم می کند و در محله ای کثیف و جنایتکار زندگی می کند. کسی که پدرش را قبل از تولد از دست داده و به دست مادرش بزرگ شده است.

واضح است که بازگشت بو به خانه سفری است برای کشف دوباره رابطه بین او و مادرش و فاش کردن چیزهایی از گذشته. اما فیلمساز جوان شروع به پیچیده‌تر کردن این خط روایی ساده و معمولی می‌کند و موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کند که فیلم را طولانی‌تر و خسته‌کننده‌تر می‌کند.

پیام صوتی مادر وسیله ای برای شناخت شخصیت اوست. تاکید مکرر مادر بر “عشق” در انتهای پیام ممکن است نشانه ای از کنترل او باشد.

سرانجام پس از چهل دقیقه طولانی و خسته کننده، بو به خانه مادرش می رسد. با ظاهری زخمی، ناشی از کشمکش هایی که در ابتدا در ناخودآگاهش داشت تا خود را برای رویارویی با مادر یا حافظه اش آماده کند. این همان سکانسی است که بالاخره تکلیف رابطه او با مادرش را روشن می کند. بو در این سکانس و پس از بحث هایش با مادرش و مواجهه با ترس ها و سوالات همیشگی اش، کاری را که همیشه دوست داشت انجام دهد. پس از رویارویی، دوباره وجدان او را آزار می دهد. وجدانی که بالاخره او را تنها نمی گذارد و احساس ترس و شرمی که همیشه نسبت به مادرش و نسبت به دنیا داشته، او را محکوم می کند.

می توان گفت مهمترین سکانس فیلم برای توضیح شخصیت بو نیز اینجاست. از داستانی که در تئاتر گفته می شود تا فلاش بک های زندگی، رویاها و کابوس های بو. کابوس در مورد رابطه اش با مادرش و رویاهای عشق از دست رفته اش: الین. عشقی که البته چندان سالم نیست. شباهت این عشق ناسالم و رابطه ناسالم بو و مادرش را می توان از شباهت رنگ الین و لباس مادرش در سکانس رویای وان حمام نیز فهمید. دو نفر که با هم اختلاف دارند. این به وضوح در برخورد الین و بو در سکانس خانه و پس از آمدن مادر دیده می شود.

خواکین فینیکس در فیلم بوی ترس

تحریریه مجله بازی یک گیمر