نقد و بررسی فیلم Scream 6 (Scream VI). میراث وس کریون

البته حمله به سینمای اسلشر چیز عجیبی نیست. همین بس که بعد از فروش قابل توجه فیلم به کارگردانی جیغ وس کریون، یک سری فیلم برای مسخره کردن فریم به فریم آن به نام فیلم ترسناک راه اندازی شد که طی سال ها فروش جهانی آن به حدود 900 میلیون دلار رسید. اما این نوع برداشت از سینمای اسلشر ناخوشایند نبود. اتفاقاً در میان طرفداران او احتمالاً افراد زیادی هستند که این نوع طنز را دوست دارند.

مسئله این است که در چنین فیلم‌هایی، فیلمسازان معمولاً الگوهای واکنش سکانس‌های قاتل، سکانس‌های فرار قاتل، سکانس‌های مبارزه با قاتل و سکانس‌های مخفیگاه قاتل را می‌دانند. مشکل زمانی به وجود می آید که برنامه خاصی برای سایر سکانس ها وجود نداشته باشد. به نوعی، مخاطبان همیشه منتظر رسیدن سکانس قابل توجه بعدی هستند. البته قضیه به فیلم های اسلشر محدود نمی شود. در بسیاری از فیلم های ترسناک دیگر، مانور اصلی روی سکانس های ترسناک داده می شود. به نظر می رسد فقط سکانس هایی بین آنها وجود دارد تا یک سری اتفاقات تصادفی برای شخصیت ها رخ دهد.

خودآگاهی یکی از مهمترین عناصر فرنچایز Scream است و Scream 6 از سکانس آغازین ثابت می کند که آن را دریافت می کند.

محیط خزنده و ترسناک در فیلم Scream 6 (Scream 6)

در بسیاری از داستان‌های فیلم‌های قبلی Scream، هویت قاتل پشت نقاب آنقدر مرموز است که تا زمانی که ماسک Ghostface برداشته نشود، تقریباً نمی‌توانیم او را بشناسیم. اما جیغ 6 با مراجعه به کلانتری و نشان دادن مراحل تحقیقات، مخاطب را به گمانه زنی های مکرر درباره هویت قاتل سوق می دهد. این موضوع باعث می شود بیش از حد معمول به جزئیات دیالوگ ها و زبان بدن بازیگران توجه کنیم. از قضا، چه برای مخاطبانی که با سریال آشنا هستند و چه کسی که فقط می‌خواهد یک فیلم اسلشر جدید ببیند، سرنخ‌ها هم بسیار دقیق و هم گمراه‌کننده هستند.

ماسک خونین و آسیب دیده Ghostface در Scream 6

Scream 6 زمینه جدیدی را برای سینمای اسلشر ایجاد نمی کند، اما به میراث وس کریون ادامه می دهد و طرفداران Scream را سرگرم می کند. سینمای عامه پسند امروز پر است از دنباله های غیر قابل تحملی که به هویت سریال توهین می کند. در این شرایط درود بر اثری که شرمنده خود و مجموعه اش نیست.

ابزارهای روایی فیلم های جیغ مانند قدرت بیش از حد شخصیت های خاص در چندین موقعیت در اینجا به شدت حضور دارند. من در مورد همان ابزارهایی صحبت می کنم که می توانند این فیلم ها را برای افرادی که علاقه ای به نسخه محبوب سینمای اسلشر هالیوود ندارند، مضحک جلوه دهند. همین ابزارهای داستانی می تواند برای بسیاری جذاب باشد. به خصوص با در نظر گرفتن جسارت Scream 6 برای تبدیل شدن به یکی از خونین ترین فیلم های این مجموعه.

بخوانید  Nintendo Patent Application Shows A Dual-Screen System That Can Be Split In Two

در نهایت، برای قضاوت منصفانه Scream 6، لازم به یادآوری است که سازندگان آن داستان را از شهر کوچک خیالی وودزبورو، کالیفرنیا بیرون آوردند، داستان را بدون سیدنی پرسکات روایت کردند و در سکانس آغازین، هویت یک قاتل نقابدار را مشاهده کردند. آنها توانستند یک فیلم Scream قابل قبول بسازند در حالی که چندین عنصر کلیدی داستان را حذف یا تغییر دادند، چه به انتخاب یا به زور.

مدل مورد بحث در قسمت های مختلف فیلم قابل مشاهده است. بسیاری از عناصر مربوط به معرفی قاتل پشت نقاب در Scream 6 شبیه به فیلم های قدیمی این مجموعه هستند. اما در این میان، موارد جدیدی نیز وجود دارد. به عنوان مثال، گروه سازنده تاکید بیشتری بر جنبه پلیسی داستان داشتند، زیرا می دانستند که بسیاری از این اتفاقات، چه منظورشان را داشته باشند یا نه، کاملا قابل پیش بینی شده اند.

Ghost Face در فیلم Scream VI (Scream 6) در مقابل نورافکن ها آماده کشتن است.

در همین حال، برخی از جزئیات به طور قابل توجهی متفاوت از قبل به نظر می رسند. وقتی لورا کرین با بازی سامارا ویوینگ از در رد می‌شود، برای تماشاگر واضح است که ربطی به خانه‌ای خالی و گیر افتادن در آنجا با Ghostface ندارد. یک خیابان شلوغ، یک کوچه آرام، و اتفاقات قابل پیش بینی که به طور قابل قبولی اجرا می شوند.

جنا اورتگا بازیگر سریال جیغ 6 و چهارشنبه

هر آنچه که باید در مورد Scream 6 بدانیم در سکانس آغازین آن است. بعلاوه سامارا بافی این انتخاب عالی برای شروع Scream 6 بود، خودآگاهی نمایش در مورد نماها و قوانین آن به درستی در دقایق ابتدایی نمایش داده می شود.

در این بین یکی از مشکلاتی که گریبان فیلم Scream VI را گرفت، مانند بسیاری از آثار ژانر وحشت در سال های اخیر، عدم توانایی در پرکردن درست سکانس های غیر ترسناک است. بسیاری از فیلم‌های ترسناک محبوب سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند تا روایت را در طول دقیقه جذاب نگه دارند.

برای یک چیز، این سکانس به افتتاحیه درخشان و ماندگار فیلم جیغ در سال 1996 نزدیک نمی شود. وس کریون در توصیف گریه های نامفهوم دختر، از میلیون ها خانواده صحبت کرد که به حرف فرزند نوجوان خود گوش نمی دهند. اما در اینجا با چنین تصویرسازی عمیقی سروکار نداریم.

چهره ارواح با چاقو و لباس مشکی داخل خانه در فیلم جیغ 6

همه می دانند که یک داستان جذاب باید منطق روایی داشته باشد. اما گاهی فراموش می کنیم که منطق روایی یک اثر را باید در دنیای این داستان تثبیت کرد. نه اینکه همه داستان نویسان بخواهند از منطق دنیای واقعی پیروی کنند. البته ممکن است هر مخاطبی از منطق روایی یک زیرژانر یا مجموعه خوشش نیاید. اما دیدگاه او را نباید با منطق روایی داشتن یا نداشتن اثر اشتباه گرفت.

بخوانید  بهترین تجربیات عجیب نینتندو

البته فیلم Scream VI کاملاً از ساختار سینمای اسلشر پیروی می کند و در این نوع فیلم های اسلشر تمام ترفندهای داستانی باید کم و بیش بر ترسناک بودن تأثیر بگذارند. این فیلم نشان می‌دهد که او می‌داند دارد چه می‌کند، وقتی در یکی از مهمترین سکانس‌ها، مخاطب فریب هویت قاتل اصلی را می‌خورد و این باعث افزایش تعلیق می‌شود. در واقع، از آنجا که بسیاری از بینندگان احتمالاً به اشتباه فکر می کنند که همه چیز زیر سر شخصیت A است، شرکت او با چندین شخصیت در یک مکان بسته واقعاً ناراحت کننده به نظر می رسد.

گاهی اوقات همه طرفداران یک زیرژانر یک فیلم مناسب می خواهند که در آن زیرژانر قرار بگیرد، آن زیرژانر را درک کند و نیازهای اساسی بسیاری از مخاطبان در آن زیرژانر را برآورده کند. Scream VI در همین دسته از فیلم ها قرار می گیرد. مت بتینلی-الپن و تایلر ژیلت در همان سال 2022 با فیلم Scream نشان دادند که کورکورانه سراغ سریال Scream نرفته اند. Scream 6 نه تنها با آثار قبلی مقایسه نمی شود، بلکه سری Scream را به روزهای بهتری می برد. کارگردانان ذکر شده با Scream 6 این را به میراث ثابت کرده اند وس کریون احترام می گذارند

اما وقتی یک فیلم اسلشری از راه می رسد که از راه خود خارج می شود و هیچ خونی نشان نمی دهد و حتی کلیشه های این ژانر را درک نمی کند، مخاطب مورد نظر عصبانی می شود. در سوی دیگر داستان، آثار درخشانی مانند X و البته مروارید داریم که سطح کل زیرژانر را در اذهان عمومی بالا می برد. اما همه قرار نیست تی وست باشید یا بجنگید تا به دستاوردهای استادان سینمای اسلشر نزدیک شوید. انتظار نداریم هر سال فیلمی با سکانس تاریخی رقص چهره چرمی اکران شود.

موقعیت‌های عجیب و غیرواقعی مانند حمله‌ی خشونت‌آمیز در مترو در مقابل دیدگان چند نفر بدون اینکه حتی یک نفر ببیند، در ساختار این فیلم‌ها جای می‌گیرد. چون داستان را پیش می برند و شخصیت ها را بیشتر درگیر فرار از قاتل می کنند.

بحث درباره کارکرد سینمای اسلشر در فرهنگ عامه، تهدید شدن توسط شخصیتی آشنا با این داستان ها و فریب خوردن، همگی از عناصر کلیدی روایت سری فیلم های جیغ هستند. همه اینها در سکانس آغازین قابل مشاهده است.

بخوانید  Final Fantasy 7 Rebirth Deluxe Edition در روز عرضه مجدد عرضه شد

وقتی به بیش از دو دهه قبل برمی‌گردید و فیلم جیغ محصول 1996 را تماشا می‌کنید، متوجه می‌شوید که سینمای اسلشر حتی خارج از سکانس‌های کلیدی چقدر می‌تواند غنی باشد. وس کریون در این اثر از فضاسازی ها و دیالوگ های فردی برای بحث در مورد تاثیر آثار ترسناک بر مخاطبان استفاده کرده و نقش آن ها را در زندگی افراد مختلف به تصویر کشیده است.

ما عاشق خون جعلی، احتمال تبدیل شدن هر کسی بزرگ یا کوچک به قاتل پشت نقاب، و به تصویر کشیدن اغراق آمیز از خطرات جهان هستیم. که ما جلوه های بسیاری از هنر سینمایی را در سینمای اسلشر یافته ایم و قوانین آن را زیر سوال نمی بریم. وقتی وارد دنیای او می شویم، می دانیم که انتظار چه نوع تجربه ای را داریم.

البته این سکانس وظیفه اصلی خود را انجام می دهد. قتل جالب و خونین افتتاحیه که معما را برپا می کند و دیالوگ هایی که بر خود سینمای اسلشر متمرکز است به خوبی در سکانس آغازین Scream 6 جای گرفته اند. اما تا اینجای کار هیچ اتفاق جدیدی رخ نداده است. زمانی که سازندگان ماسک را از روی صورت قاتل برمی دارند، بازی تغییر می کند. آنها در اینجا برای مخاطب توضیح می دهند که به ریشه های مجموعه صادق هستند، اما با Scream 6 می خواهند خلاقیت بیشتری داشته باشند.

برای این «ما» که شما ممکن است جزئی از آن باشید یا نباشید، توهین‌آمیزترین محتوای سینمایی چیزی نیست جز فیلمی که نان و کره سینمای اسلشر را می‌خورد، اما از هویت خود شرمنده است. از تمام حماقت‌های پذیرفته‌شده‌ای که به ما اجازه داده است در کنار این خون‌های قرمز، سرگرمی‌های سینمایی برای دیدن و گاهی حتی کلماتی برای شنیدن پیدا کنیم.

در این فضای روایی، همه موفق شده اند نقش خود را ایفا کنند. البته تا جایی که چنین فیلمی از بازیگرانش اقتضا می کند. هیچ کدام از بازی های نقش آفرینی را نمی توان خاص دانست و در عین حال هیچ کدام از آنها مشکل خاصی ندارند.

برای چی؟ زیرا این امکان وجود دارد که ذهن عموم به سمت اشتباه برود. اصلا بعید نیست که به اشتباه هویت قاتل را حدس بزنید و با شناختن قاتل واقعی تعجب کنید. در عین حال، وقتی چهره اصلی شبح نقاب خود را برمی دارد، داستان پوچ نمی شود. زیرا اگر به عقب برگردید، می توانید نشانه هایی از قاتل بودن او را در چند صحنه فیلم پیدا کنید.