اگر دنیای پرل شبیه فیلمهای استثماری دهه 70 است، به طرز متناقضی در عین حال ادای احترامی به هالیوود قدیمی و زیباییشناسی تکنیکال آن است. به همین دلیل است که وست رویاهای پرل را به عنوان رویارویی او با شگفتی سینما به تصویر می کشد. مثل زمانی که از دیدن بازیگرانی که در یک فیلم روی پرده می رقصند خوشحال می شود و خود را با آنها تصور می کند. اما وقتی پرل رویاهای خود را دور از دسترس می بیند، دیوانگی پیروز می شود و ناگهان، جهان فیلم به کلی تغییر می کند. نتیجه چنین آمیختگی جسورانه ای فیلمی کنایه آمیز است که می توان آن را یک کابوس وحشتناک با زیبایی تکنیکی کالر نامید.
اگر در X شاهد کنار هم قرار گرفتن سینمای وحشت و اروتیک دهه 70 و تلاقی غرب قدیم و جدید بودیم، در مروارید کنار هم قرار گرفتن دنیای سینمایی ساده و جادویی دهه 20 با سینمای وحشت بعدی است که خلق می کند. ناهماهنگی دنیای سینما
البته در اوایل فیلم، مروارید گاهی کارهایی انجام می دهد که باعث می شود عقل او را زیر سوال ببریم. به عنوان مثال، در همان لحظات ابتدایی فیلم، غازی را با شادی بدی می کشد تا به تمساح خود (تمساحی که در X نیز ظاهر می شود) بخورد. اما با این حال، در همان زمان که از او می ترسیم (به هر حال این یک فیلم ترسناک است)، با او همدردی می کنیم. شخصیتی که با وجود تمایلات عجیبش دوست داریم موفقیتش را ببینیم.
او آرزو دارد رقصنده شود و در اروپا مستقر شود. اما مادرش به عنوان یک مهاجر آلمانی نمی تواند به دخترش اجازه دهد چنین آرزویی غیرممکن را دنبال کند. مروارید هیچ دوستی جز چند حیوان در مزرعه خود ندارد. حیواناتی که او از ستاره های سینمای مورد علاقه اش نام می برد، تنها تماشاگران بازی های او هستند. دلتنگ زندگی در این دنیای کوچک – دنیایی که برای او کوچکتر و کوچکتر می شود – پرل شب هایش را در رویای ستاره شدن می گذراند.
همانطور که پرل و ماکسین (دو شخصیت در X، که هر دو توسط میا گاث بازی میشود) برادر بسیار خوبی بودند، پرل همزاد X است. شخصیت ماکسین در X، مانند پرل اینجا، رویای شهرت را در سر میپروراند. در واقع تی وست در پرل و ایکس دو داستان تقریباً مشابه درباره دو شخصیت در دو دوره متفاوت و با دو سبک سینمایی متفاوت را روایت می کند. ماکسین جوان و پرشور اشعه ایکس جوانی از دست رفته پرل را در این فیلم زندگی می کند. ما در هر دو فیلم به نوعی به این کنار هم قرار گرفتن ها و این دوگانه ها می پردازیم. در واقع تی وست جهان این دو فیلم را بر اساس مجموعه ای از دوگانگی های ناسازگار و گاه متناقض می سازد.
با توجه به اینکه پرل و ایکس در یک سال عرضه شدند و اشتراکات زیادی با هم دارند، مقایسه آنها اجتناب ناپذیر به نظر می رسد: پرل بهتر است یا ایکس؟ این دو فیلم علیرغم شباهت هایی که دارند، تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. به عنوان مثال، منشأ وحشت در X کمی ناشناخته تر و غیرمنتظره است، اما فضای کابوس وار پرل که از تضاد بین خیالات خام شخصیت اصلی آن و واقعیت خشن محیط ناشی می شود، n چندان مبهم نیست و حتی گاهی اوقات بیش از حد توضیح داده شده است.
مروارید، به کارگردانی تی وست و با بازی میا گوث، پیش درآمدی برای یکی دیگر از فیلم های ترسناک محبوب امسال، X است. این دو فیلم یک سه گانه را تشکیل می دهند که سال بعد با سومین فیلم، MaXXXine به پایان می رسد. با نقد فیلم ترسناک یک گیمر و مروارید همراه باشید.
در حالی که X با نوستالژی جوانی از دست رفته و نفرت پنهان بین نسلی سروکار دارد، مروارید نیم قرن را پشت سر می گذارد تا ترس از آینده ای نامعلوم ناشی از گروگان گرفتن جوانی را منعکس کند. جوانان بی خبر از سراسر فیلم X نمی دانستند که خانه مزرعه ای که قرار است در آن فیلمبرداری کنند، زمین بازی آنها خواهد بود، جایی که میزبانان سالخورده آنها، پرل و شوهرش هاوارد، این جوانان سرکش را مثله می کنند. اکنون، با این پیش درآمد، می آموزیم که تمایلات مخرب و شخصیت انتقام جوی پرل از گذشته های دور سرچشمه می گیرد. داستان پرل 61 سال قبل از وقایع X و در همان مزرعه دورافتاده ای است که محور وقایع آن فیلم بود. ما در سال 1918 و در بحبوحه جنگ جهانی اول و اپیدمی آنفولانزای اسپانیایی هستیم. جایی که پرل جوان در مزرعه ای روستایی با مادرش روث و پدر بیمارش که ظاهراً از عوارض آنفولانزا رنج می برد، زندگی می کند.
اگر در X شاهد کنار هم قرار گرفتن سینمای وحشت و اروتیک دهه 70 و تلاقی غرب قدیم و جدید بودیم، در مروارید کنار هم قرار گرفتن دنیای ساده و جادویی دهه 20 (فیلم های موزیکال و ملودرام های اولیه) است. سینمای ترسناک بعدی (سینمای ترسناک اواخر دهه 70 و قالب هایی مانند اسلشر) که جهان نامنسجم فیلم را ایجاد می کند. در واقع پروژه سینمایی تی وست با عبور از ژانرهای مختلف، دو جهان سینمایی دوردست را گرد هم می آورد که حاصل آن یک کمدی ترسناک هذیانی است که در برخی جاها حتی به ملودرام دیوانه کننده نزدیک می شود.
پرل به سوالات ما در مورد شخصیت عجیب و غریب و روان پریش X پاسخ می دهد. پیرزنی شیطان صفت با تمایلات عجیب و غریب با بازی میا گاث با گریم سنگین. شاهخیتی که رفتار ویرانگرش در فیلم X از امیال و آرزوهای سرکوب شده – به ویژه در مورد یک جوان گروگان گرفته شده – صحبت می کرد. در طول تولید X، T-West و Mia Guth فیلمنامهای نوشتند که داستان پسزمینه شخصیت شرور اصلی فیلم را فراهم کرد. این فیلمنامه در ابتدا برای کمک به گاث برای درک بهتر شخصیت خود طراحی شده بود، اما در نهایت پیش درآمدی برای X بود.
میا گوث سادگی، بی گناهی، شیدایی و جنون وحشتناک شخصیت پرل را با ظرافتی مثال زدنی به تصویر می کشد. شخصیتی که گاهی خنده دار، همدل و در عین حال ترسناک به نظر می رسد
در ادامه به قسمت هایی از تاریخچه این فیلم اشاره می شود
مقاله مرتبط
T-West با الهام گرفتن از دنیای فیلم هایی مانند جادوگر شهر اوز در چارچوب ژانر وحشت، یک رویای هالیوود نیست بلکه یک کابوس عجیب است.
تصمیم پرل برای ترک مزرعه زمانی قوی تر می شود که او با یک آپاراتچی خوش تیپ آشنا می شود. او که به نظر می رسد انگیزه های منفی را دنبال می کند، به پرل پیشنهاد می کند که او را با خود به پاریس ببرد. پرل فکر می کند بالاخره زمان تحقق رویای او و رسیدن به صفحه نمایش بزرگ فرا رسیده است. همچنین مدتی بعد، زمانی که خواهرشوهرش یک تست رقص را اعلام می کند، با اطمینان از اینکه قطعا برنده خواهد شد، تصمیم می گیرد شرکت کند.
گویی برای گفتن آرزوی ناممکن یک دختر جوان در دهه 20 و تلاقی خونین دنیای به ظاهر تمیز هالیوود آن سال ها و واقعیت تلخی که آن را احاطه کرده است، این همزیستی یک ضرورت زیبایی شناختی است. در واقع تی وست با الهام از دنیای فیلم هایی مانند جادوگر شهر اوز در زمینه ژانر وحشت، یک رویای هالیوودی را مجسم نمی کند بلکه یک کابوس آزاردهنده است. با این حال، داستان دختر جوانی است که به دنبال رویایی غیرممکن است. فیلمی که با حال و هوای کلاسیک های دوست داشتنی آغاز می شود، اما دیری نمی گذرد که نیروی سرکش فیلم، فیلم را به جنون شومی می کشاند و در نهایت در یک سکانس درخشان چند دقیقه ای در پایان فیلم، ملودراماتیکی را رقم می زند. یکدلی. جای تعجب نیست که فیلم با یک نمای نزدیک از لبخند میا گوث به پایان می رسد که مجسم کننده جنون و درد است.