نقد و بررسی فیلم مروارید کابوس مشهور!

مروارید داستان یک دختر جوان زیبا را روایت می کند که میل جنون آمیز را در زیر معصومیت ظاهری خود پنهان می کند. دختری که سرنوشتش همانطور که در X دیدیم پوچ و غم انگیز خواهد بود. تی وست در فیلم مروارید داستان ذهن آشفته ای را روایت می کند که دیوانه وار به تضاد تکان دهنده بین دنیایی رویایی و واقعیتی کابوس وار کشیده شده است.

میا گوث سادگی، بی گناهی، شیدایی و جنون وحشتناک شخصیت پرل را با ظرافتی مثال زدنی به تصویر می کشد. شخصیتی که گاهی خنده دار، همدل و در عین حال ترسناک به نظر می رسد. مونولوگ پنج دقیقه ای او در سکانس دیالوگ با خواهر شوهرش که در آن تاریک ترین رازهای خود را فاش می کند، گواهی بر توانایی های اوست. بازی گاث در نقش مروارید یکی از بهترین بازی هایی است که تا به حال در یک فیلم ترسناک دیده ایم.

روت با پرل با شدت و تعصب رفتار می کند و به شدت نگران شیوع این بیماری است. او اجازه نمی دهد مروارید برود جز اینکه برای پدرش دارو بیاورد، از ترس اینکه او بیماری را با خود به خانه بیاورد. شوهر پرل، هاوارد (پیرمرد مردان ایکس) سال ها پیش به جنگ رفت و پرل حتی نمی داند که زنده است یا نه. مروارید علاوه بر رسیدگی به کارهای خانه و کشاورزی، باید از پدرش که توانایی تکلم و حرکت را از دست داده مراقبت کند.

بنابراین خشونت شدیدی که از داستان فیلم در اینجا نشات می‌گیرد حتی عجیب‌تر از خشونت در پرده دوم X است و در عین اینکه قابل پیش‌بینی است، غیرمنتظره‌تر است. خشونت تکان دهنده ای که به پرل جنبه ای عجیب و حتی منزجر کننده می دهد. در حالی که بهتر است X را قبل از تماشای Pearl دیده باشید، اما ضروری نیست زیرا Pearl دنیای مستقل خود را ایجاد می کند.

X به دلیل توانایی اش در تکرار یک ژانر از سینمای ترسناک مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است. اما پرل از نظر زیبایی شناسی و سبک در مسیری متفاوت از X قرار دارد. فیلمی که در آن عناصر کنایه آمیز و گروتسک اهمیت بیشتری دارند و از الگوهای معمول سینمای وحشت دور می شوند. از همان ابتدا، پرل با الهام از سینمای کلاسیک آمریکا، جهانی را به ما ارائه می کند که در نگاه اول هیچ ربطی به فضای پریشان فیلم های ترسناک ندارد.

از همان ابتدا، پرل با الهام از سینمای کلاسیک آمریکا، جهانی را به ما ارائه می کند که در نگاه اول هیچ ربطی به فضای پریشان فیلم های ترسناک ندارد.

در مقایسه با X، Pearl طرح ساده‌تر و روایت متمرکزتری دارد و جزئیات اضافی و پراکنده‌ای در آن وجود ندارد. بخشی از آن به این دلیل است که Pearl در مقایسه با X یک فیلم شخصیت محور در نظر گرفته می شود. ما از ابتدا تا انتها با پرل و درونیات او هستیم. حتی با ورود وحشت و مرگ به دنیای فیلم، وست رویکرد محدودتری نسبت به X اتخاذ می‌کند و به ما این امکان را می‌دهد که بیشتر از هر چیز دیگری درونیات پرل و عمق خواسته‌های او را کشف کنیم. البته این موضوع از سوی دیگر ممکن است مخاطبانی را که به انتظار دیدن یک اسلشر به کاخ مروارید آمده اند را ناامید کند. این از علاقه وست به شخصیت اصلی خود ناشی می شود و در نتیجه تصویری شوم و ترسناک به وجود می آید. با این حال، پرل و ایکس را باید در کنار هم در نظر گرفت. در واقع، برای نگاهی دقیق تر به دنیایی که غرب ساخته است، باید منتظر قسمت سوم این سه گانه باشیم.

بخوانید  تاریخ انتشار DLC Xenoblade Chronicles 3 Wave 4 با دو Amiibo جدید اعلام شد

در حالی که «X» به نوستالژی جوانی از دست رفته و نفرت نهفته بین نسلی می پردازد، «مروارید» نیم قرن به جلو جهش می کند تا ترس از آینده ای مبهم را منعکس کند.

البته، آن کیفیت نابهنگام فیلم (مثل هجوم وحشت دهه 70 به سینمای دهه 20) در سراسر این فیلم وجود دارد. این فیلم بر اساس زیبایی‌شناسی نوستالژیک ساخته شده است، اما حاوی عناصری از دنیای معاصر است. برای مثال، دیدن شخصیت‌هایی که از ترس ابتلا به آنفولانزای اسپانیایی ماسک‌های پارچه‌ای به تن دارند، بلافاصله ما را به دنیای امروز بازمی‌گرداند (حتی شبح جنگ در اروپای معاصر را تداعی می‌کند). از سوی دیگر، رویای پرل برای ستاره شدن نشان دهنده تمایل او به آزادی است. وسواس او به رقصیدن ناشی از تمایل او به فرار است. شور و اشتیاق در اینجا در مواجهه با تهدید خارجی (آنفولانزا) طنین معاصر پیدا می کند.

میا گوث در نقش پرل در فیلم مروارید رویای سینمایی خود را محقق می کند

میا گوث می خواهد در مروارید به یک رقصنده معروف تبدیل شود

اگر دنیای پرل شبیه فیلم‌های استثماری دهه 70 است، به طرز متناقضی در عین حال ادای احترامی به هالیوود قدیمی و زیبایی‌شناسی تکنیکال آن است. به همین دلیل است که وست رویاهای پرل را به عنوان رویارویی او با شگفتی سینما به تصویر می کشد. مثل زمانی که از دیدن بازیگرانی که در یک فیلم روی پرده می رقصند خوشحال می شود و خود را با آنها تصور می کند. اما وقتی پرل رویاهای خود را دور از دسترس می بیند، دیوانگی پیروز می شود و ناگهان، جهان فیلم به کلی تغییر می کند. نتیجه چنین آمیختگی جسورانه ای فیلمی کنایه آمیز است که می توان آن را یک کابوس وحشتناک با زیبایی تکنیکی کالر نامید.

اگر در X شاهد کنار هم قرار گرفتن سینمای وحشت و اروتیک دهه 70 و تلاقی غرب قدیم و جدید بودیم، در مروارید کنار هم قرار گرفتن دنیای سینمایی ساده و جادویی دهه 20 با سینمای وحشت بعدی است که خلق می کند. ناهماهنگی دنیای سینما

البته در اوایل فیلم، مروارید گاهی کارهایی انجام می دهد که باعث می شود عقل او را زیر سوال ببریم. به عنوان مثال، در همان لحظات ابتدایی فیلم، غازی را با شادی بدی می کشد تا به تمساح خود (تمساحی که در X نیز ظاهر می شود) بخورد. اما با این حال، در همان زمان که از او می ترسیم (به هر حال این یک فیلم ترسناک است)، با او همدردی می کنیم. شخصیتی که با وجود تمایلات عجیبش دوست داریم موفقیتش را ببینیم.

او آرزو دارد رقصنده شود و در اروپا مستقر شود. اما مادرش به عنوان یک مهاجر آلمانی نمی تواند به دخترش اجازه دهد چنین آرزویی غیرممکن را دنبال کند. مروارید هیچ دوستی جز چند حیوان در مزرعه خود ندارد. حیواناتی که او از ستاره های سینمای مورد علاقه اش نام می برد، تنها تماشاگران بازی های او هستند. دلتنگ زندگی در این دنیای کوچک – دنیایی که برای او کوچکتر و کوچکتر می شود – پرل شب هایش را در رویای ستاره شدن می گذراند.

همانطور که پرل و ماکسین (دو شخصیت در X، که هر دو توسط میا گاث بازی می‌شود) برادر بسیار خوبی بودند، پرل همزاد X است. شخصیت ماکسین در X، مانند پرل اینجا، رویای شهرت را در سر می‌پروراند. در واقع تی وست در پرل و ایکس دو داستان تقریباً مشابه درباره دو شخصیت در دو دوره متفاوت و با دو سبک سینمایی متفاوت را روایت می کند. ماکسین جوان و پرشور اشعه ایکس جوانی از دست رفته پرل را در این فیلم زندگی می کند. ما در هر دو فیلم به نوعی به این کنار هم قرار گرفتن ها و این دوگانه ها می پردازیم. در واقع تی وست جهان این دو فیلم را بر اساس مجموعه ای از دوگانگی های ناسازگار و گاه متناقض می سازد.

با توجه به اینکه پرل و ایکس در یک سال عرضه شدند و اشتراکات زیادی با هم دارند، مقایسه آنها اجتناب ناپذیر به نظر می رسد: پرل بهتر است یا ایکس؟ این دو فیلم علیرغم شباهت هایی که دارند، تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. به عنوان مثال، منشأ وحشت در X کمی ناشناخته تر و غیرمنتظره است، اما فضای کابوس وار پرل که از تضاد بین خیالات خام شخصیت اصلی آن و واقعیت خشن محیط ناشی می شود، n چندان مبهم نیست و حتی گاهی اوقات بیش از حد توضیح داده شده است.

میا گوث در فیلم مروارید به کارگردانی تی وست

مروارید، به کارگردانی تی وست و با بازی میا گوث، پیش درآمدی برای یکی دیگر از فیلم های ترسناک محبوب امسال، X است. این دو فیلم یک سه گانه را تشکیل می دهند که سال بعد با سومین فیلم، MaXXXine به پایان می رسد. با نقد فیلم ترسناک یک گیمر و مروارید همراه باشید.

در مروارید، میا گوث در خانواده ای سنتی و سخت گیر زندگی می کند

در حالی که X با نوستالژی جوانی از دست رفته و نفرت پنهان بین نسلی سروکار دارد، مروارید نیم قرن را پشت سر می گذارد تا ترس از آینده ای نامعلوم ناشی از گروگان گرفتن جوانی را منعکس کند. جوانان بی خبر از سراسر فیلم X نمی دانستند که خانه مزرعه ای که قرار است در آن فیلمبرداری کنند، زمین بازی آنها خواهد بود، جایی که میزبانان سالخورده آنها، پرل و شوهرش هاوارد، این جوانان سرکش را مثله می کنند. اکنون، با این پیش درآمد، می آموزیم که تمایلات مخرب و شخصیت انتقام جوی پرل از گذشته های دور سرچشمه می گیرد. داستان پرل 61 سال قبل از وقایع X و در همان مزرعه دورافتاده ای است که محور وقایع آن فیلم بود. ما در سال 1918 و در بحبوحه جنگ جهانی اول و اپیدمی آنفولانزای اسپانیایی هستیم. جایی که پرل جوان در مزرعه ای روستایی با مادرش روث و پدر بیمارش که ظاهراً از عوارض آنفولانزا رنج می برد، زندگی می کند.

اگر در X شاهد کنار هم قرار گرفتن سینمای وحشت و اروتیک دهه 70 و تلاقی غرب قدیم و جدید بودیم، در مروارید کنار هم قرار گرفتن دنیای ساده و جادویی دهه 20 (فیلم های موزیکال و ملودرام های اولیه) است. سینمای ترسناک بعدی (سینمای ترسناک اواخر دهه 70 و قالب هایی مانند اسلشر) که جهان نامنسجم فیلم را ایجاد می کند. در واقع پروژه سینمایی تی وست با عبور از ژانرهای مختلف، دو جهان سینمایی دوردست را گرد هم می آورد که حاصل آن یک کمدی ترسناک هذیانی است که در برخی جاها حتی به ملودرام دیوانه کننده نزدیک می شود.

بخوانید  کارگردان WandaVision گزینه احتمالی مارول برای ساخت فیلم Fantastic Four

پرل به سوالات ما در مورد شخصیت عجیب و غریب و روان پریش X پاسخ می دهد. پیرزنی شیطان صفت با تمایلات عجیب و غریب با بازی میا گاث با گریم سنگین. شاهخیتی که رفتار ویرانگرش در فیلم X از امیال و آرزوهای سرکوب شده – به ویژه در مورد یک جوان گروگان گرفته شده – صحبت می کرد. در طول تولید X، T-West و Mia Guth فیلمنامه‌ای نوشتند که داستان پس‌زمینه شخصیت شرور اصلی فیلم را فراهم کرد. این فیلمنامه در ابتدا برای کمک به گاث برای درک بهتر شخصیت خود طراحی شده بود، اما در نهایت پیش درآمدی برای X بود.

میا گوث سادگی، بی گناهی، شیدایی و جنون وحشتناک شخصیت پرل را با ظرافتی مثال زدنی به تصویر می کشد. شخصیتی که گاهی خنده دار، همدل و در عین حال ترسناک به نظر می رسد

در ادامه به قسمت هایی از تاریخچه این فیلم اشاره می شود

در فیلم مروارید، میا گوث در آرزوی رسیدن به آرزویش به جنون کشیده می شود

مقاله مرتبط

T-West با الهام گرفتن از دنیای فیلم هایی مانند جادوگر شهر اوز در چارچوب ژانر وحشت، یک رویای هالیوود نیست بلکه یک کابوس عجیب است.

تصمیم پرل برای ترک مزرعه زمانی قوی تر می شود که او با یک آپاراتچی خوش تیپ آشنا می شود. او که به نظر می رسد انگیزه های منفی را دنبال می کند، به پرل پیشنهاد می کند که او را با خود به پاریس ببرد. پرل فکر می کند بالاخره زمان تحقق رویای او و رسیدن به صفحه نمایش بزرگ فرا رسیده است. همچنین مدتی بعد، زمانی که خواهرشوهرش یک تست رقص را اعلام می کند، با اطمینان از اینکه قطعا برنده خواهد شد، تصمیم می گیرد شرکت کند.

گویی برای گفتن آرزوی ناممکن یک دختر جوان در دهه 20 و تلاقی خونین دنیای به ظاهر تمیز هالیوود آن سال ها و واقعیت تلخی که آن را احاطه کرده است، این همزیستی یک ضرورت زیبایی شناختی است. در واقع تی وست با الهام از دنیای فیلم هایی مانند جادوگر شهر اوز در زمینه ژانر وحشت، یک رویای هالیوودی را مجسم نمی کند بلکه یک کابوس آزاردهنده است. با این حال، داستان دختر جوانی است که به دنبال رویایی غیرممکن است. فیلمی که با حال و هوای کلاسیک های دوست داشتنی آغاز می شود، اما دیری نمی گذرد که نیروی سرکش فیلم، فیلم را به جنون شومی می کشاند و در نهایت در یک سکانس درخشان چند دقیقه ای در پایان فیلم، ملودراماتیکی را رقم می زند. یکدلی. جای تعجب نیست که فیلم با یک نمای نزدیک از لبخند میا گوث به پایان می رسد که مجسم کننده جنون و درد است.