فیلم Dog Gone دارای لحظات و لحظات تاثیرگذار و دلچسب زیادی است که می توانید از تماشای فیلم لذت ببرید و شاهد شکل گیری رابطه پدر و پسر و همچنین چگونگی تغییر یک سگ توسط سگ یک خانواده باشید. چنین لحظاتی در فیلم وجود دارد، اما فیلم یک قطعه گمشده دارد که هرگز آن را پیدا نمی کند. در واقع فیلمسازان احساس میکنند که بیننده داستان را از صفر تا صد میداند و به همین دلیل به خود زحمت نشان دادن هیچ بخش دیگری از گذشته یا هویت شخصیتهای فیلم را نمیدهند به جز مادر فیلم. خانواده.
در واقع این یک نمونه کلی از فیلمنامه فیلم است که باعث می شود بیننده داستان را بی وقفه دنبال کند و فقط توصیف شخصیت به دیالوگ های دوست یا والدین فیلدینگ خلاصه می شود تا اینکه شاهد معرفی شخصیت ها در یک فیلم باشیم. راه مناسب. فیلدینگ در واقع یک شخصیت تنها است که کاملاً از آینده خود نمی داند و اکنون با ورود گانکر به زندگی او، سگ او اکنون واقعاً دوستی دارد که حتی او را درک می کند و حتی او را به اعضای خانواده اش نزدیک می کند.
در نهایت، پایان Dog Gone می توانست موثرتر باشد. اگر به پیشینه و شخصیت پردازی هر شخصیت توجه بیشتری می شد و همچنین اگر سازندگان به بیماری آدیسون گانکر توجه بیشتری می کردند و خطرات این سگ را به بینندگان ارائه می کردند. در هر صورت، بخشی از داستان تلاش و تأثیر یک خانواده برای یافتن سگی بیمار است که اگر قبل از شلیک بعدی آن را پیدا نکنند، احتمالاً آن سگ خواهد مرد.
این حتی در مورد سگ فیلم نیز صدق می کند و گانکر به تدریج در طول فیلم فراموش می شود و حس تماشای یک ماجراجویی پدر و پسری در بیابان را دارد. شاید مقایسه دو فیلم همیشه منصفانه نباشد، اما فیلم توگو در واقع می تواند نمونه خوبی برای این فیلم باشد، که در آن با شخصیت ویلم دافو و همچنین توگو، سگ هاسکی فیلم، آشنا می شویم. فیلم و دنباله آن
فیلم Dog Gone با توجه بیشتر به بیماری گانکر و رابطه پدر و پسر و پیشینه شخصیت ها می توانست کار بسیار موثرتری باشد.
فیلم Dog Gone بر اساس داستان واقعی پدر و پسری ساخته شده است که برای یافتن سگ مورد علاقه خود که بیمار لاعلاجی است و کمتر از یک ماه دیگر زندگی می کند، وارد ماجراجویی در جنگل و کوه می شوند و در طی آن رابطه آنها دوباره احیا می شود. مورد آزمایش قرار می گیرد. فیلم سگ گمشده به قسمت های مختلفی تقسیم می شود که در قسمت اول با فیلدینگ مارشال هستیم که در روابط اجتماعی اش مشکل دارد و رابطه خوبی با پدرش ندارد و آینده اش مشخص نیست.
اما در حالی که Dog Gone مضمون جالبی دارد و ما انتظار داریم که چنین داستانی تاثیرگذار را روایت کند که در پایان احساسات ما را تحریک کند، Dog Gone فاقد چیزی است که باعث شود هرگز به این نقطه نرسد. شاید از ابتدای فیلم این اتفاق بیفتد، جایی که بدون هیچ مقدمه ای شاهد آخرین روزهای فیلدینگ در دانشگاه هستیم که بدون پیش زمینه خاصی تصمیم می گیرد وظیفه نگهداری از سگ را بپذیرد و ما عملاً هیچ اطلاعی از این موضوع نداریم. شخصیت.
در هر صورت کوتاه بودن مدت فیلم به این معنی است که بسیاری از قسمت های داستان حذف می شود و ما فقط خلاصه ای از ماجراجویی برای یافتن گانکر و همچنین اصلاح رابطه پدر و پسر را می بینیم. Dog Gone بدون شک مشکلات زیادی دارد و قرار نیست تجربه ای مشابه توگو ارائه دهد، اما همچنان می تواند گزینه خوبی برای کسانی باشد که به دنبال چنین فیلم هایی هستند و می خواهند آن را با حیوان خانگی خود تماشا کنند و حتی از آن لذت ببرند. بهتر از سگ یا گربه خود مراقبت کنید.