داستانهای تاریک و خیالانگیز جذابیتی دوچندان دارند و بههمین خاطر است که اقتباسهای سینمایی یا مجموعههای الهام گرفته از آنها اغلب بسیار مورد توجه قرار میگیرند. دنیای انیمه هم از این قابلیت نهایت بهرهبرداری را کرده و آثاری خوش ساخت و تماشایی را به مخاطبان عرضه کرده است. اما متأسفانه هنوز داستانهای تاریک بسیاری هستند که در قالب مانگا باقی مانده و فرصت ارائه شدن بهصورت مجموعههای انیمه را پیدا نکردند.
این مانگاها، جذابیت جادو، وحشت حضور شیاطین و تیرگی رویدادهای مرگبار را در هم آمیخته و جهانی را به تصویر میکشند که همیشه مورد توجه علاقهمندان قدیمی مانگا قرار دارد. ضمن آنکه در این مانگاها شما شاهد اتفاقاتی غیرمعمول هستید. مثلا افرادی که ناخواسته و بالاجبار وارد دنیاهایی جدید شده و بار مسئولیتهایی سنگین را به دوش میکشند، آن هم درحالی که از هر ثانیه این وضعیت ناخشنود و بیزار هستند. هیولا و وجود جادوهای خطرناک، بهسختی اجازه میدهند داستان این نوع آثار پایان خوب و خوشی را تجربه کنند. بااینوجود و با تمام تیرگیهای درهم تنیده در تاروپود این آثار، مانگا تاریک همچنان پرطرفدار و محبوب است.
پس درادامه این مطلب با ما همراه باشید تا نگاهی به تعدادی از آثاری (مانگا، مانهوا، وب ناول) داشته باشیم که با وجود استقبال خوب، هنوز بهصورت انیمه دراختیار مخاطبان قرار نگرفتهاند.
۱. بازگشت خدای جنگ (تناسخ خدای جنگ)
Reincarnation of the Suicidal Battle God
بدنیست دراین فهرست اشارهای هم به مانهوا و وبکمیک داشته و برای شروع نگاهی به مجموعه تناسخ خدای جنگ بیندازیم که به مفهومی میپردازد که بسیاری از علاقمندان حرفهای مانگا به خوبی با آن آشنایی دارند.
قهرمان این اثر درتلاش برای نجات جهان یا چیزی شبیه به آن جان خود را از دست میدهد. بااینحال فرصتی برای بازگشت پیدا میکند، درحالی که سن و سال کمتری دارد و اکنون میتواند با دقت بیشتری برای روبهرو شدن با آن تهدید نوظهور آمادگی پیدا کند. اما اجازه ندهید این توصیف فریبتان بدهد، چون بهجز این چشمانداز آشنا تقریبا هرچیز دیگری در مورد مانهوا بازگشت خدای جنگ فوقالعاده خاص و منحصربهفرد است.
بهجز وجه بصری و هنر بهکار رفته در به تصویر کشیدن آن، شخصیت اصلی این اثر مانند بسیاری دیگر از قهرمانان ماجراجویی که میشناسیم چندان سرسخت، فروتن یا سادهدل نیست. همچنین جهان ترسیم شده در این اثر هم بهخوبی با روایت داستانی آن درهم آمیخته و به شکل دادن نبردهایی مهیج کمک فراوانی کرده است. این اثر شاید در مقایسه با برخی دیگر از مجموعهها کمتر تاریک بهنظر برسد، اما بهواقع مانهوا بازگشت خدای جنگ شایسته قرار گرفتن در این فهرست است.
۲. سولو لولینگ
Solo Leveling
وب ناول جذاب سولو لولینگ اثری خیالانگیز با فضای تاریک است که هنوز اقتباس انیمهای از آن ساخته نشده است. البته براساس اخبار موجود هماکنون صحبتهایی در مورد ساخت اثری با الهام از این ناول مطرح شده، ولی بعید است انیمه مورد نظر زودتر از یک سال دیگر آماده پخش شود.
بههرحال سولو لولینگ اثری جذاب است که بهعنوان بخش از مانهوا و وبتونها کرهای که این روزها بسیار مطرح شدهاند، مورد توجه قرار دارد. داستان این وب ناول در جهانی رخ میدهد که دچار تغییرات شگرفی شده است. سونگ جین وو شخصیت اصلی این اثر مانند بسیاری دیگر از قهرمانان ایسکای، مبارزی ضعیف و رقتانگیز است که به سختی روزگار میگذراند. او طی اتفاقی ناخواسته و البته ناخوشایند در سیاه چالی اسرارآمیز به دام میافتد. دراین محیط افراد همچون بازیکنان یک بازی درنظر گرفته میشوند که باید برای بقا تلاش کنند. جین وو هم با انجام مأموریتهای مختلف جوایزی را دریافت میکند که باید از آنها برای ارتقای سطح تواناییهای خود استفاده کند.
۳. هلک
Helck
درحالیکه داستان بسیاری از آثار معرفی شده دراین فهرست شروعی تاریک و تیرهوتار دارند که بهتدریج رو به روشنی میگذارد، مانگا هلک روندی معکوس را درپیش گرفته است.
هلک کار خود را با سبک هنری کاملا منحصربهفرد آغاز میکند. دراینجا بازهم شاهد بازآفرینی مفهوم ایسکای استاندارد هستیم که به نبرد میان یک پادشاه شیطانی و قهرمان داستان اختصاص دارد. بااین تفاوت که این بار قهرمان داستان یعنی هلک قصد شکست دادن شیطان را ندارد، بلکه میخواهد جایگاه او را تصاحب کند. بهاین ترتیب «وامیریو» (Vamirio) که یکی از قویترین شیاطین و یکی از چهار پادشاه آسمانی است باید راهی برای متوقف کردن او پیدا کند.
درنتیجه بیشتر زمان قوس داستانی اول این مانگا به تلاشهای وامیریو اختصاص دارد که چگونه انواع ترفند و تلهها را به کار میبرد تا مطمئن شود هلک نمیتواند مسابقه را به پایان برساند.
اما همانطور که شاهد جلو رفتن داستان هستیم، هلک و وامیریو از دو رقیب، تبدیل به دوستانی صمیمی میشوند. درحالیکه فضای کلی داستان بهصورت پیوسته تاریک و تاریکتر شده و به تدریج شاهد آشکار شدن حقایقی از گذشته هلک و همینطور واکاوی تاریخ بشریت هستیم. درمجموع مانگا هلک بهخوبی میان وجه کمدی و طنز داستان و چهره تراژیک آن تعادل برقرار کرده و همین مسئله باعث شده است که این مانگا ترکیبی نادر در میان آثار خیالانگیز تاریک باشد که سعی دارد جنبه کمدی را هم در کل داستان ادغام کند.
۴. با آن چشمان مات چه آرزویی داری: سابقه جنگ هایسرک
What Do You Wish For With Those Murky Eyes: Record of Highserk War
این روزها مجموعههای زیادی در مورد سپری کردن دوران نوجوانی در عصر مدرن وجود دارد که بهشکلی درگیر دنیای خیالانگیز تاریک و جادویی شده یا تجربه تولد دوباره در آن را داشتهاند. بااینوجود بیشتر این آثار خیلی زود قهرمان و شخصیت اصلی داستان را به قدرتی باورنکردنی رسانده یا نشان میدهند که او از این تناسخ غرق لذت است و بهخوبی با این محیط جدید خو گرفته است. امری که باعث میشود حالوهوای اثر و لحن داستانی آن از بین رفته و آن گیرایی ابتدایی را از دست بدهد.
خوشبختانه مانگا «با آن چشمان مات چه آرزویی داری..»، مسیری متفاوت را در پیش گرفته است که از جمله دلایل محبوبیت این اثر است. شاید باورکردنی نباشد، اما شخصیت اصلی این مجموعه از دنیایی که در آن تجسم یافته خسته و دلزده است. دنیایی قرون وسطایی که اغلب اوقات درگیر جنگ و ناامنی است، دنیایی که برای بقا و زنده ماندن در آن چارهای جز سرباز شدن وجود ندارد. از طرف دیگر شاید به خدمت ارتش درآمدن ضامن بقا باشد، اما بهمعنی ارتکاب جنایت و مشاهده صحنههای ناخوشایند بسیاری است که هیچ کدام باعث شادی قهرمان خسته داستان نیست.
طرفداران این زیر ژانر احتمالا خیلی زود متوجه میشوند که دنیای به تصویر کشیده شده در مانگا سابقه جنگ هایسرک، تاچهاندازه به قوس داستانی دوران طلایی برزرک شباهت دارد. البته با پیچ وتابهای منحصربهفرد خود که به زیبایی کار افزودهاند.
۵. پسران قرن بیستم
20th Century Boys
این واقعا عجیب است که چطور یکی از محبوبترین مانگا تمام دوران یعنی پسران قرن بیستم، هنوز هیچ اقتباس انیمهای در خور توجهی ندارد. البته توجه داشته باشید که تاکنون چند لایو اکشن از این اثر تولید شده است.
مانگاکا «نائوکی اوراساوا» (Naoki Urasawa) که بیشتر به خاطر مجموعههایی همچون «پلوتو» (Pluto) و «هیولا» (Monster) شناخته میشود، خالق و تصویرگر مانگا پسران قرن بیستم است. اثر جذابی که در مدیریت کردن مفهومی رازآلود بسیار عالی عمل میکند، بهشکلی که عملا خوانندگان قادر نیستند در مورد آینده و اتفاقات پیشرو حدس و گمانی دقیق داشته باشند. مانگا پسران قرن بیستم فضایی کمتر خیالانگیز و بیشتر مبتنی بر واقعیت دارد، اما این مسئله ابدا به این معنی نیست که عناصر دنیای خیالانگیز جایی در خط داستانی این اثر ندارند.
مفهوم اولیه این مجموعه درمورد کودکانی است که سناریوی پایان دنیای مطلوب خودشان را خلق کرده و به آن جان میبخشند. اما روشی که برای این کار درپیش میگیرند، خواننده را سردرگم و بهصورت مداوم پیشبینیهایش را نقش برآب میکند و همین مسئله دلیل اصلی محبوبیت این مانگا تابهامروز است.
۶. دای دارک
Dai Dark
مانگا دای دارک محصول تراوش همان ذهن خلاقی است که دیگر اثر جذاب دنیای مانگا یعنی «دوروههدورو» (Dorohedoro) را آفریده است. نویسنده این دو اثر «کیو هایاشیدا» (Q Hayashida) است. اما حتی اگر به اسامی هم توجه نکنیم، باتوجه به عناصری همچون حالوهوا، فضاسازی و البته لحن کلی داستان، خیلی زود مشخص میشود که دای دارک هم اثر هایاشیدا است.
داستان مانگا دای دارک در مورد زندگی پسری به نام «زاها سانکو» است که درگیر مشکلی بزرگ و مرگبار شده است. ازآنجایی که براساس برخی شایعات استخوانهای سانکو میتواند هر آرزویی را برآورده کند، طبیعی است که گروهی بهدنبال شکار او باشند. زاها تنها سعی دارد درکنار دوست اسکلتی خود که «آواکیان» نام دارد، از این مهلکه جان سالم به در ببرد. دراین بین او باید راهی هم برای باطل کردن این نفرین پیدا کرده و خود را برای همیشه از دست شکارچیان استخوان نجات دهد.
خواندن این مانگا جذاب درست مثل سوار ترن هوایی شدن است، همان اندازه سرگرمکننده و البته غیرقابل پیشبینی که گاهی شما را غرق لذت و شادی کرده و گاهی نفس را در سینهتان حبس میکند. بااینحساب باید گفت مانگا دای دارک از جمله آثاری است که لایق ساخت یک اقتباس انیمهای است.
۷. من قهرمانم (من یک قهرمان هستم)
I Am a Hero
مانگا من یک قهرمان هستم، از نظر داستانی به مانگا «دای دارک» (Dai Dark) شباهت داشته و با سبک خاص و لحن نوشتاری فوقالعاده منحصربهفرد خود، شایسته ساخت یک اقتباس انیمه است.
درابتدا ممکن است اینطور به نظر برسد که این تنها داستانی دراماتیک در مورد مانگاکای ضعیفی است که فکر میکند زندگی چندان موفق نداشته است. اما داستان ناگهان فضایی تیرهوتار پیدا کرده و خواننده را مجذوب خود میکند، چراکه با شیوع یک بیماری خاص شاهد وقوع آخرالزمانی زامبیوار هستیم که جان سالم به در بردن از آن بسیار دشوار است.
درمجموع مانگا من یک قهرمان هستم، داستانی نیهیلیستی، آزاردهنده و مملو از وحشت روانشناختی است که تا اعماق وجود انسان نفوذ میکند. بااینحال این لحظات ناراحت کننده با نمایش تلاش شخصیت اصلی برای رشد و شکوفایی متعادل میشود. بنابراین باوجود اینکه این اثری بهشدت افسردهکننده به نظر میرسد، بازهم بهاندازهای غیرقابل پیشبینی است که خواننده را میان زمین و آسمان معلق نگاه دارد.
۸. اوبل بلات
Ubel Blatt
اوبل بلات یکی دیگر از مجموعههای جذاب سنین (seinen) است که میتواند اثری مناسب برای ساخت اقتباس انیمه باشد. پیش از شروع باید یادآوری کنیم که این مانگا محبوب هر کسی خواهد بود که از مجموعه مانگا «برزرک» (Berserk) لذت میبرد. باور کنید که این اثر چیزهایی در آستین دارد که اسباب لذت و سرگرم شدن شما را فراهم میکند.
در مقام مقایسه این دو مانگا باید بگوییم که هر دو اثر صحنه وقوع مرگهای متعدد، توطئههای سیاسی و البته حضور شخصیت اصلی هستند که چون دیگران از درک درست او عاجز بودند، به نظر شخصی سرد و بیاحساس است. همچنین صحنههای مبارزه با شمشیر از دیگر نقاط قوت مانگا اوبل بلات است. شاید عمده تفاوت اصلی بین این دو اثر این باشد که اوبل بلات بهجای داشتن قهرمانی با ظاهر قوی که کلیشههای مرد بودن را به رخ میکشد، شخصیتی کوچک و از نظر ظاهری بسیار ضعیف را در کانون توجه قرار داده که درست نقطهی مقابل «گاتس» است.
درمجموع این مانگا مستحق ساخت یک اقتباس انیمه است، آن هم با کیفیتی همسطح و برابر با انیمه محبوب برزرک که توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
۹. فایر پانچ
Fire Punch
از آنجایی که یکی از تازهترین آثار مانگاکا «تاتسوکی فوجیموتو» (Tatsuki Fujimoto) یعنی «مرد ارهای» (Chainsaw Man) بهتازگی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و اقتباس انیمه آن هم بهاندازهای موفق بود که ساخت فصل بعدی آن در دستور کار قرار دارد، طبیعی است که به سراغ دیگر اثر او یعنی مانگا فایر پانچ برویم.
باوجود موفقیت مرد ارهای که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، عجیب است که بسیاری از طرفداران اطلاعی از دیگر اثر جذاب این نویسنده ندارند. البته حالوهوای این مانگا شاید درابتدا به اندازهی مرده ارهای جذاب به نظر نرسد، اما شرایط زندگی شخصیت اصلی آن (آگنی) و قدرت ترکیبی او که منجر به تبدیل شدنش به فایر پانچ میشود، میتواند این بازخورد ناامیدکنندهی اولیه را تاحدی جبران کند.
۱۰. سایرن
Psyren
آخرین اثری که در این فهرست به بررسی آن میپردازیم، یکی از کلاسیکترین آثار تمام دوران برای این زیر ژانر است. این مانگا که سایرن نام دارد، بهویژه مورد توجه خوانندگانی قرار خواهد گرفت که از مانگاهایی همچون «گانتز» (Gantz)، «بازی داروین» (Darwin’s Game) و «بتووم» (Btooom) لذت برده یا انیمه هنر شمشیرزنی آنلاین را تماشا کردهاند. چراکه سایرن از جهاتی به این آثار شباهت دارد.
شخصیتهای اصلی این مانگا بهصورت ناگهانی به موقعیتی مرگبار کشیده میشوند، اکنون آنها باید برای رهایی از این وضعیت از تواناییهای ماورایی خود بهره برده و دست به مبارزه بزنند. این خط اصلی داستان این مانگا است. شخصیتها ناگهان خود را در نسخهای مرموز از زمین میبینند که موجودات ساکن آن «تابوو» (Taboo) نام دارند. در طول این انتقال غیرمنتظره این افراد همچنین در معرض ذراتی قرار گرفتهاند که به آنها تواناییهای ماورالطبیعه داده است که از این تواناییها برای انجام کارهای مختلفی همچون تلهپاتی، تله کینزی و کنترل ذهن استفاده میکنند.
داستان سایرن غنی است. ضمن آنکه با گذشت زمان، داستان و همینطور مسائل مرتبط با شخصیتهای اصلی آن هم پیچیدهتر میشود. باوجود تکراری بودن برخی مفاهیم استفاده شده در این مانگا، این اثر موفق شده است بهشکلی خلاقانه این مسائل را به تصویر بکشد. ازطرف دیگر با وجود شخصیتهای دوستداشتنی و داستان پرفراز و نشیب، سایرن نمونهای جذاب از دنیای خیالانگیز تاریک است که ارزش ساخت اقتباسی انیمهای را دارد.
درپایان نظر شما در مورد مانگا معرفی شده دراین فهرست چیست؟ آیا جزو علاقمندان مانگا و مانهوا هستند؟ شما کدام را ترجیح میدهد، لذت بردن از مانگا یا انتظار برای تماشای انیمههای اقتباسی؟ مشتاق شنیدن نظرات شما عزیزان هستیم، پس حتما آنها را با ما و دیگر دوستانتان در یک گیمر هم درمیان بگذارید. سپاس