نقد و بررسی فیلم Sanctuary (Sanctuary). مارگارت کوالی در یک تریلر روانشناختی

فیلم حریم خصوصی، از یک تریلر روانشناختی تک لوکیشن متمرکز بر ایده “سلطه” تا یک عاشقانه غیرمنتظره؛ اما در طول مسیر از مشکل زاویه دید رنج می برد.

فیلم حریم خصوصیاین یک شروع امیدوارکننده است. داستان فیلم در مورد پسر ثروتمندی است که پس از مرگ پدرش در شرف ارتقا به سمت مدیرعاملی کسب و کار بزرگ خانوادگی خود است. او یک زن جوان را برای مصاحبه شغلی به اتاق هتل خود دعوت کرد. اما گفتگوی این دو بر اساس برنامه پیش نمی رود… به سرعت مشخص می شود که معنای دیگری و دلیل پنهان دیگری در این ملاقات وجود دارد. سیر تدریجی ارائه اطلاعات با الگوبرداری از یک فیلم پلیسی، درک انگیزه های واقعی شخصیت ها و ماهیت رویدادها را به درگیری ذهنی با مخاطب تبدیل می کند.

این فیلم در معرفی دو شخصیت اصلی خود یعنی هال (کریستوفر ابوت) و ربکا (مارگارت کوالی) هوشمندانه عمل می کند و از یک دروازه نمایشی مرموز وارد داستان می شود که با «نقش بازی» در هم تنیده شده است. در لوکیشنی محدود، با تکیه بر اجرای پر انرژی کوالی، بازی عمداً مهار شده و درونگرای ابوت، دیالوگ نویسی جذاب، لحن کمدی و حال و هوای اروتیک، توجه مخاطب را به خود جلب می کند و با افشای داستان اولیه او را غافلگیر می کند.

ادامه متن جزئیات داستان فیلم را فاش می کند

مشکلات فیلم با جدایی زودهنگام این دو شخصیت، با خروج ربکا از اتاق و سپس بازگشت ظاهر می شود. پس از تماشای تابلوی عکس خانوادگی هل در راهرو، دختر در فکر فرو می رود و با ایده ای جدید نزد پسر پولدار باز می گردد. او هل را به خاطر تکیه بر سخنان پدرش سرزنش می کند و ناگهان ادعا می کند که پسر نمی تواند به طور مستقل برای جانشینی پدرش آماده شود. به همین دلیل، ربکا مبلغ هنگفتی از هل می خواهد و او را به اخاذی تهدید می کند. در این مرحله از داستان، مخاطب با یک سوال اساسی مواجه می شود که این کدام شخصیت است؟

بخوانید  مشخص شدن کارگردان فیلم Avengers 5

مارگارت کوالی و کریستوفر ابوت در مقابل دیوار قرمز در صحنه ای از فیلم حریم به کارگردانی زکری ویگان

مشکل اصلی قصه گویی حریم خصوصیحذف عنصر همدلی از جریان دراماتیک رویدادها

حریم خصوصیبا هل شروع می شود. در افتتاحیه فیلم، یکی از آن نماهای چرخشی 180 درجه غیرضروری که زاخاری ویگن آن را تنوع بخشی به زبان بصری آثارش می دانست، شخصیت را در تنهایی و انتظار به تصویر می کشد. ورود ربکا نیز به شکل ورود یک غریبه به دنیای هل است. پس از فاش شدن داستان اما، فیلمنامه میکا بلومبرگ این بار نزد ربکا باقی می ماند و به نظر می رسد که در چشم انداز داستان تغییری رخ داده است. این ایده زمانی تایید می شود که با ربکا از اتاق خارج می شویم و با او به آنجا برمی گردیم. آنچه به نظر می رسید داستان یک مرد ثروتمند و نیاز «ذهنی» او به دریافت خدمات جنسی خاص است، به داستان دختر کارگر جوانی تبدیل می شود که باید حق خود را از کارفرمای ناسپاسش مطالبه کند. اما این تصور تا چه حد با آنچه ما به آن نگاه می کنیم مرتبط است؟

مشکل اینجاست که اقدام عجیب و تصمیم ناگهانی ربکا هرگز توجیه قابل قبولی برای ما پیدا نمی کند. ما آنقدر شخصیت را نمی شناسیم که زمینه روانی انگیزه او را درک کنیم و تقاضای غیرمنطقی او با یک مورد معمول اخاذی تفاوتی ندارد. تا جایی که به ما مربوط می شود با مردی حریص روبه رو هستیم که به محض از دست دادن موقعیت جذاب خود به فکر بازی زیر میزی می افتد و گویی از مفاد قرارداد قبلی آنها بی خبر است به بهانه های واهی و برای سودجویی از رابطه نزدیک خود با یک کارفرمای آسیب پذیر سوء استفاده می کند. وقتی روایت ما را با چنین شخصیتی در یک جبهه قرار می دهد و در مقابل آدم نسبتاً مؤدب و آرامی قرار می دهد، نمی دانیم سیر وقایع را باید چه حسی داشته باشیم.

بخوانید  Halo Infinite Joint Fire Event - همه لوازم آرایشی و چالش ها

گفتگوی مارگارت کوالی با کریستوفر ابوت در صحنه ای از فیلم حریم به کارگردانی زکری ویگان

هر دو طرف این نمایش، واقعیت جایگزین ایجاد شده در فضای امن خود را به واقعیت بیرون ترجیح می دهند.

مشکل اصلی قصه گویی حریم خصوصی، حذف عنصر همدلی از جریان دراماتیک حوادث. ویگن و بلومبرگ در تلاش برای شکل دادن به یک نتیجه عاشقانه برای روایت، نمی خواهند هل را به عنوان یک آنتاگونیست نفرت انگیز معرفی کنند. بنابراین، اوج علم مستقل ربکا در برابر او و ثروت موروثی او هرگز احساسات مخاطب را به طور کامل درگیر نمی کند. از سوی دیگر، متن نمی خواهد انگیزه اصلی و عمیقا عاشقانه ربکا را برای تصمیماتش (بهترین و همدلانه ترین ایده فیلم) تا اوج داستان فاش کند. آنچه توسعه دهندگان به دنبال آن هستند این است که رونمایی از بزرگترین دارایی خود را به تاخیر بیندازند. به امید اینکه «سورپرایز» حاصل، تجربه تماشای فیلم را برای مخاطب به اوج رضایت بخشی برساند.

ناگهان، نه تنها در مواجهه با ایده باج‌گیری از ربکا، کوچک‌ترین تفاهم مشترکی با او نداریم، بلکه برای پرکردن شکاف بین بخش‌های مهم متن، ویگن این فصل طولانی و اضافی از هل را در جستجوی دوربین مخفی، با اختلال بصری بی‌مزه‌ای اجرا می‌کند و آن‌قدر فیلم را مختل می‌کند که تماشای آن به حدی بر هم می‌زند که تصمیم‌گیری درست است! در مواجهه با میل جدید و دیوانه وار ربکا، به جای تزریق انرژی تازه به فیلم، احساس می کند متن تمام ایده هایش را خسته کرده و ناگزیر به مرگ می رسد.

کریستوفر ابوت با چهره ای مبهوت در صحنه ای از فیلم حریم به کارگردانی زکری ویگان

حریم خصوصیتماشای آن به دلیل جسارتی که از ظاهر تریلر آشنا به لحنی لجن مانند کمدی دارد، دیدنی است.

اوج فیلمنامه و ایده عشق ربکا به هل اما، فیلم را قبل از اینکه کاملاً از هم بپاشد نجات می دهد. حالا از قضا هر آنچه که برای اهمیت دادن به اتفاقات فیلم و درک انگیزه دختر نیاز داشتیم، در یک جا نزدیک به پایان ارائه شده است. معلوم می شود که «زندگی خصوصی» حاصل از واقعیت متناوب برآمده از تماشای مشترک دو شخصیت، تنها در خدمت رفع عقده های ذهنی پسر آسیب دیده نبوده و ربکا نیز چیزی را در این بازی یافته است که در دنیا و زندگی واقعی از او دریغ شده است. عشقی چنان شدید که رابطه جدی زندگی «واقعی» خود را خیانت می داند و موقعیتی آنقدر جذاب که به خاطر آن کارش را رها می کند. به طور قابل توجهی، هر دو طرف این نمایش، واقعیت جایگزین ایجاد شده در فضای امن خود را به واقعیت بیرونی ترجیح می دهند. با این تفاوت که ربکا با متعهد شدن به این پناهگاه مطلوب، زندگی واقعی خود را فدا کرد!

بخوانید  مشخص شدن تاریخ عرضه بازی Commandos 3 HD Remaster

منطقی است که این دو شخصیت در پایان تصمیم بگیرند جای خود را عوض کنند. اگرچه این ایده با شخصیت اغراق آمیزش، ساده انگارانه به نظر می رسد، اما در رابطه با داستان فیلم بی جا به نظر نمی رسد. هل به این نتیجه می رسد که فارغ از انتظارات پدرش، هرگز استعداد اداره یک تجارت بزرگ را نداشته و زندگی تحت سلطه بیشتر با درونش سازگار است! ربکا همچنین این شانس را دارد که میل خود را برای تسلط به یک حرفه مرتبط در دنیای واقعی هدایت کند.

رابطه رهبری شرکتی با ایده سلطه، البته کنایه آمیز است، و معکوس کردن نقش های جنسیتی (با یک پیچش آشکار از نسبت دادن توصیف سنتی از وظایف زنان در ازدواج به “بردگی”) از نظر فرهنگی هوشمندانه به نظر می رسد. عاشقانه متن به پایان خوش می رسد و موسیقی ارکستر آریل مارکس با ملودی شیرین باز می گردد. حریم خصوصی، به دلیل این جسارت در تغییر ظاهر تریلر آشنا به لحنی لجن مانند کمدی، فیلم جالبی برای تماشا است. حتی اگر تصمیمات بد روایی و ریتم نامتعادل مانع از بهره برداری کامل اثر از ظرفیت ایده هایش شود.