در این مقاله بهمعرفی مستند The Thin Blue Line (خط آبی باریک) که داستان نجات شخصی بیگناه از مجازات اعدام با مدارک و دلایلی که ارول موریس، کارگردان این مستند جمعآوری کرد، میپردازیم؛ ارول موریس با مستند خود، سبب تغییر رأی دادگاه شد که در تاریخ بیسابقه است.
مستند The Thin Blue Line، یک فیلم مستند آمریکایی محصول سال ۱۹۸۸ بهکارگردانی ارول موریس است. این فیلم حول محور محاکمه و محکومیت رندال دیل آدامز بهدلیل تیراندازی در سال ۱۹۷۶ بهافسر پلیس شهر دالاس، رابرت دبلیو وود است. کارگردان این مستند، ارول موریس، در حین تحقیق برای ساخت فیلمی درباره دکتر جیمز گریگسون، روانپزشکی که در ایالت تگزاس با نام استعاری «دکتر مرگ» برای شهادت با «قطعیت ۱۰۰ درصدی» مبنی براینکه متهم قطعاً باز هم دست بهجرم خواهد زد، ازجمله همین مورد راندال آدامز، بود که درنهایت مستند «خط آبی باریک» را ساخت. هستهٔ مرکزی مستند «خط آبی باریک» بر ناهماهنگیهای سیستم قضایی و نقصهای فراوان پروندهٔ قضایی رندال دیل آدامز که با حکم سنگینی چون اعدام مختومه شد تأکید داشت و موریس ازطریق تحقیقات خود نهتنها بهنتیجهای کاملاً متفاوت با رأی دادگاه رسید، بلکه سبب شد مظنون اصلی پرونده، دیوید هریس، بهبیگناهی رندال دیل آدامز اعتراف کند.
مستند The Thin Blue Line جوایز زیادی بهدست آورد، اما در میان منتقدان این فیلم مستند، بحث بر سر این بود که بسیاری چنین نظری داشتند این مستند تصویب مجدد قانون و اجرا و نمایش آن است و این موضوعات جایی در قالب مستند ندارد و بههمین دلیل این فیلم مستند نامزد جایزهٔ اسکار نشد، اگرچه چندین جایزهٔ دیگر را ارول موریس بهخانه برد. جالب است بدانید ارول موریس بهکل قصد ساخت فیلم دیگری داشت و هنگام تحقیق برای ساخت مستندی درباره دکتر جیمز گریگسون، که پیشتر گفتیم روانپزشکی بود که در ایالت تگزاس لقب «دکتر مرگ» را برای خود دستوپا کرده بود، بهپروندهٔ قضایی راندال آدامز علاقمند شد و پیگیر این پرونده شد و تا ساخت مستندی از آن برای اثبات بیگناهی رندال دیل آدامز پیش رفت و موفق بهنجات جان وی نیز شد.
رندال دیل آدامز در سال ۱۹۷۷ بهاعدام با تزریق کشنده محکوم شده بود. حکم وی در سال ۱۹۷۹ بهحبس ابد و بدون آزادی مشروط تبدیل شد. سرانجام در ۲۳ مارس ۱۹۸۹ پس از حکم دادگاه تجدیدنظر جنایی تگزاس مبنی بر اینکه او حق دارد از زندان آزاد شود، محاکمهای از نو برای وی در نظر گرفته شد. رندال دیل آدامز در ۱۷ دسامبر ۱۹۴۸ بهدنیا آمد و ۳۰ اکتبر ۲۰۱۰ درگذشت. او یک مرد آمریکایی بود که پس از تیراندازی در سال ۱۹۷۶ بهافسر پلیس شهر دالاس، رابرت دبلیو وود، بهاشتباه بهعنوان قاتل دستگیر شد و بهاعدام محکوم شد. محکومیت او در سال ۱۹۸۹ لغو شد. آدامز در تمام مدتی که در بازداشت بود، بهبیگناهی خود اصرار داشت و هیچگاه قتل رابرت دبلیو وود را گردن نگرفت. رندال دیل آدامز اصرار داشت مردی که فکر میکرد قاتل وود است و نام وی دیوید ری هریس بود، در روز تیراندازی پس از تمام شدن بنزین ماشینش بهاو پیشنهاد سواری داده بود و او بهافسر پلیس شلیک کرده است.
در این بین مشخص شد آدامز و هریس چندین ساعت را با هم گذرانده بودند، اما قبل از تیراندازی از هم جدا شده و هر یک بهراهی رفتند. طبق یک توافقنامهٔ مصونیت، دیوید ری هریس شهادت داد که رندال دیل آدامز شخصی بود که بهافسر وود شلیک کرده است، درحالیکه حقیقت چیز دیگری بود. براساس شهادت هریس و سایر شاهدان عینی، آدامز توسط هیئت منصفه شهر دالاس گناهکار شناخته شد و بهاعدام محکوم شد. در سال ۱۹۸۰ حکم وی بهحبس ابد تقلیل پیدا کرد و درحالیکه آدامز بهدلیل مجرم شناختهشدن در این جنایت در زندان بود، درواقع فیلم مستند «خط آبی باریک» در سال ۱۹۸۸ بود که سبب تبرئه او شد. ارول موریس، نویسنده و کارگردان، میدانست که دیوید ری هریس در موارد متعددی درباره ماجرای تیراندازی بهافسر پلیس لاف زده است و نگاهها را از خود برداشته و ماهرانه نتیجه پرونده را بهسود خود تغییر داده است.
ارول موریس بعداً شواهدی مبنی بر سوءرفتار دادستانی با متهم و البته شناسایی و مستند کردن اشتباهات شاهدان عینی، بهدادگاه تقدیم کرد. موریس در طول مصاحبه با هریس توانست صدای او را در زمانیکه شبهاعتراف بهقتل وود کرد، ضبط کند. گفتنی است در سال ۲۰۰۴، هریس بهدلیل یک قتل نامرتبط در سال ۱۹۸۵ با تزریق کشنده اعدام شد و جالب اینجا است که او هرگز متهم بهقتل رابرت وود نشد.
ارول موریس آمریکایی را با ساخت مستندهای کوتاه و بلند وی از زندگیهای معمولی و درمقابل زندگیهایی که داستانی خارقالعاده برای روایت دارند، میشناسند و سبک بصری و بینش میتوان گفت جذاب این کارگردان از دیگر عوامل خاص بودن آثار وی است. موریس در سال ۱۹۶۹ مدرک لیسانس تاریخ خود را از دانشگاه ویسکانسین در شهر مدیسونِ ایالت ویسکانسین گرفت. او در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه پرینستون و دانشگاه کالیفرنیا، کالج برکلی، تحصیل کرد، اما تحصیلات خود را رها کرد و بهعنوان کارگردان فیلمهای کوتاه و مستند شروع بهکار کرد.
اولین فیلم مستند او Gates of Heaven (دروازههای بهشت) محصول سال ۱۹۷۸ بود، یک کاوش غیرمعمول از دو قبرستان حیوانات خانگی در کالیفرنیا و افرادی که حیوانات خانگی خود را در آنجا دفن میکردند. او سه سال بعد مستند Vernon, Florida (ورنون، فلوریدا) را ساخت که این مستند زندگی ساکنان عجیبوغریب شهر ورنون را بهتصویر کشید. موریس در اواسط دهه ۱۹۸۰ بهعنوان یک کارآگاه خصوصی در شهر نیویورک کار میکرد و مهارتهای تحقیقی و کارآگاهی و کشفوشهودی خود را در سومین مستند خود که همین مستند «خط آبی باریک» بود بهخوبی بهکار برد که بهبررسی پرونده رندال دیل آدامزِ محکوم بهاعدام محکوم پرداخت و درواقع جان انسانی را با ساخت این مستند نجات داد.
ارول موریس با ساخت فیلمی از داستانی تخیلی با عنوان The Dark Wind (باد تاریک) محصول سال ۱۹۹۱، تغییر مسیری در راهِ کاری حرفهای خود داد که از روی رمان پلیسی با همین عنوان، نوشته تونی هیلرمن اقتباس شده بود، اما او پروژه را قبل از اتمام آن ترک کرد و معلوم شد چیزی جز مستندسازی وی را راضی نمیکند. او کار مستندسازی خود را با ساخت A Brief History of Time (تاریخ مختصر زمان) محصول سال ۱۹۹۲، از سر گرفت که مستندی دربارهٔ زندگی و کار اخترفیزیکدان معروف، استیون هاوکینگ بود و این مستند برنده دو جایزه در جشنواره فیلم ساندنس شد.
موریس چندین فیلم مستند دیگر را کارگردانی کرد، ازجمله مستند Mr. Death: The Rise and Fall of Fred A. Leuchter (آقای مرگ: ظهور و سقوط ای. لشر جونیور) در سال ۱۹۹۹ که درباره یک منکر واقعه هولوکاست بود که بعدتر تکنسین اجرایی اعدام شد و همچنین مستند The Fog of War: Eleven Lessons from the Life of Robert S. McNamara (مهِ جنگ: یازده درس از زندگی رابرت اس. مکنامارا) را در سال ۲۰۰۳ ساخت که در مورد وزیر دفاع آمریکا بین سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۸ بود و با سؤالهایی در مورد نقش این وزیر در جنگ ویتنام بهتصویر کشیده میشود. مستند «مِه جنگ» توانست جایزهٔ اسکار بهترین مستند سال ۲۰۰۳ را از آن خود کند. ارول موریس همچنین فیلمهای تبلیغاتی و موزیک ویدئو نیز کارگردانی کرده و کتابهای متعددی ازجمله Believing Is Seeing: Observations on the Mysteries of Photography نوشته است.