خون آشام ها ریشه در فولکلور غربی و فرهنگ عامه دارند و حضور آنها در ادبیات گوتیک به قرن 18 و 19 باز می گردد. داستان کوتاه “خون آشام” (1819)، نوشته جان ویلیام پولیدوری، اولین اثر ادبی قابل توجهی است که حول محور این موجودات متمرکز شده است و بسیاری از داستان نویسان آینده آن را الگو قرار داده اند. اما داستان خون آشام که بیشترین ارتباط را با سینما دارد، رمان دراکولا اثر برام استوکر در سال 1897 است.
فیلمهای با مضمون خونآشام، تاریخچهای دور و دراز دارند که تقریباً به قدمت تاریخ سینما است و بخش بزرگی از این آثار به شخصیت مخلوق استوکر میپردازند. کتاب Nosferatu: A Symphony of Terror اثر فردریش ویلهلم مورنائو به عنوان اقتباس غیر رسمی از رمان دراکولا، قابل توجه ترین کتاب است. اما اولین فیلمی که برای این شماره نوشتیم “این آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟” من انتخاب کردم که این نه تنها اقتباس رسمی از رمان استوکر است، بلکه نام نویسنده بزرگ ایرلندی را نیز به عنوان عنوان خود دارد. دراکولای برام استوکر، نوشته فرانسیس فورد کاپولا.
دو اثر منتخب دیگر هم زمان با رمان های معروف مصاحبه با خون آشام نوشته آن رایس و گرگ و میش تولید شدند. استفنی مایر نیز اقتباس های سینمایی خاص خود را داشت و مخاطبان قرن بیست و یکمی از قبل با این نوع داستان آشنا هستند. اولین مورد اقتباس خلاقانه پارک چان ووک از رمان ترز راکین توسط امیل زولا است که خون آشام ها را به دنیای خود اضافه می کند. دومی بازسازی مت ریوز از فیلم ترسناک محبوب سوئدی Let the Right One In است. هر دوی این فیلمها، مانند آثار کاپولا، به یک ارتباط عاطفی غیرمنتظره در دل روایتهایشان میپردازند. من در مورد این دو اثر صحبت کردم. تشنگی اجازه داد وارد شوم